.
#برشی_از_کتابپیرزنی که اصلش از محلهی بالا بود و در مراسم استقبال بهرام حضور داشت گفت که او چون ملکی از صخرهها پائین آمد و آنگاه که برایش قربانی میکردند، خورشید گرفت. مردهای جوان غرغر کردند که برای یک بچهی شهری چه لفت و لعابی میدهند، مخصوصاً که هنوز نیامده یک خون هم به پایش نوشتهاند و سالی که نکوست از بهارش پیداست.
گیسسفیدترین زنها که خاطرههای روزگاران را از عهد جمشید جم، سینه به سینه از مادر میراث برده بود گفت بهرام راستین روحالحیات است زیرا در این چهارشنبهی آخر سال از بلندیهای البرز فرود آمده و سری به زیبائی سیاوش دارد و نمیبایست در چنگهای حریص محلهی بالاییها بماند: «او امامزادهی ماست، معصوم ماست، فرزند و مرد و سلطان ماست. باید تا دم مرگ نگاهش داریم و چون که بمیرد برایش قبه و بارگاه بسازیم تا مثل کهندژیهای محلهی بالا مشمول عافیت شویم.» او نیز چون برخی پیرهای دیگر محلهی پائین، میپنداشت کهندژیهای بالا پس از استقرار امامزاده در آنجا چون زندگیشان در این دنیا به سر آید، به جای آنکه بمیرند به اعماق درهها میروند که در آنجا «دژ جمشید» چون کشتی عظیمی در مه و دَمه شناور است و درهایش را برای کسی باز میکند که در مجاورت امامزاده زیسته باشد؛ امامزادهای از اولاد حسین و شاهزاده خانم شهربانو، بیبی ما. گرچه در این پندارها همگان انباز نبودند اما اینکه هیچگاه محلهی بالا صاحب قبرستانی از خود نبوده و هیچکس نمیدانست آنان با مردگانشان چه میکنند، باعث شد پی حرفهای زن پیر، سکوتی سنگین افتد که یکی از مردان آن را شکست: «آنها برای اینکه امامزاده را برای خودشان نگه دارند او را کشتند، لابد ما هم باید همین کار را بکنیم.»
دیگری گفت: «او را شهید کردند.»
دیگری گفت: «دانسته نیست چه کسی او را شهید کرده، نمیشود گناه مردم را شست، میگویند او را مار کشته.»
دیگری گفت: «اما سر بریدهاش را چه میگویید که به طشت یافتند؟»
مرد جوانی پرخاش کرد: «حالا از کجا معلومتان شده که این امامزاده است؟ این که سپاهی دانش است!»
یکی از زنان گفت: «نمیبینی چه بوی خوبی میدهد، چه صورت نورانیای دارد؟»
زن دیگری گفت: «نمیبینی مثل قرص قمر است؟»
دیگری گفت: «مثل خورشید است.»
کدخداشان گفت: «امامزاده بیشتر از همه برای آن آب چشمهاش مهم است که به رنگهای قالی جلا میدهد، این یکی امامزاده هم باشد چشمه ندارد!»
گیسسفید گفت: «کوردلی نکنید. او را خدا برای ما فرستاده.»
#خسرو_خوبان#رضا_دانشور#انتشارات_خاوران@peyrang_dastanعکاس: آزاده بشارتی