پیرنگ | Peyrang

#ترس_و_لرز
Канал
Логотип телеграм канала پیرنگ | Peyrang
@peyrang_dastanПродвигать
2,37 тыс.
подписчиков
123
фото
37
видео
1,07 тыс.
ссылок
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی می‌پردازد. https://t.center/peyrang_dastan آدرس سايت: http://peyrang.org/ Email: [email protected]
‍ .
#یادداشت بر قصه‌ی دوم ترس‌ولرز

قصه‌ی بیچاره‌ترین و بی‌پناه‌ترین مخلوقات

#شبنم_عاملی

مجموعه‌ی «ترسو لرز» نوشته‌ی غلامحسین ساعدی مانند مجموعه داستان «عزادارن بیل» شامل چند قصه‌ است که همگی در یک مکان فقیر و افسون‌زده و با شخصیت‌های مشترک روایت می‌شوند که در این شش قصه، ورود غریبه‌ای به روستا باعث‌ ماجراهایی شوم و ماوراءالطبیعی می‌شود ولی هر یک قصه‌هایی مجزا دارند.
ساعدی از جمله‌ی نویسندگان اقلیمی و بومی معرفی شده است. در دهه‌ی سی برخی از نویسندگان دریافتند که پرداختن به زندگی طبقه‌ی متوسط نمی‌تواند زندگی تمام مردم ایران را پوشش دهد. آنها با سفر به نقاط دورافتاده و محروم، زندگی واقعی مردم را به تصویر کشیدند. ساعدی یکی از نخستین نویسندگان اقلیمی یا بومی بود که با سفر به جنوب کشور، زندگی در میان بومیان و شنیدن آداب و رسوم آنها ابتدا کتاب «اهل هوا» را نوشت‌ و سپس ترسو لرز را برگرفته از مشاهداتش در کتاب اهل هوا به نگارش در آورد که داستان‌هایی نزدیک به سبک رئالیسم جادویی دارد. 
بعد از خواندن این اثر، خواننده با آداب و رسوم، فرهنگ و سنت‌های روستایی که نامی ندارد آشنا خواهد شد.
در عین حال، نویسنده در این کتاب از تاکید گسترده بر جنبه‌های مختلف باورها و اعتقادات اهالی، افراط در نمادآفرینی و صراحت‌گویی و طرح و تعبیه‌ی مفاهیم بر زبان شخصیت‌ها تا حد بسیار معقولی پرهیز می‌کند. او با آوردن عنصر غریبه در داستان‌هایش بحران‌سازی می‌کند و واکنش مردم روستا را که چیزی جز پناه بردن به جهل و خرافه نیست نشان می‌دهد. شیوه‌ی شخصیت‌پردازی او پرهیز از هرگونه توضیح و توصیف است مگر برای توصیف غریبه‌ای که وارد روستا می‌شود تا موجودیت هنجارشکنانه و کنجکاوی‌انگیز او را برای مخاطب ملموس جلوه دهد. 

در این یادداشت به یکی از داستان‌های این مجموعه خواهیم پرداخت.
متن کامل این یادداشت از طریق لینک زیر قابل دسترس است:
http://peyrang.org/articles/80/



#ترس_و_لرز
#قصه‌ی_دوم
#غلامحسین_ساعدی
#انتشارات_نگاه

@peyrang_dastan

عکس: مرتضا نیکنهاد
‍ ‍‍ ‍‍ ‍‍ .
#یادداشت بر قصه‌ی دوم ترس‌ولرز

قصه‌ی بیچاره‌ترین و بی‌پناه‌ترین مخلوقات

#شبنم_عاملی

مجموعه‌ی ترس‌ولرز نوشته‌ی غلامحسین ساعدی مانند عزادارن بیل شامل چند قصه‌ است که همگی در یک مکان فقیر و افسون‌زده و با شخصیت‌های مشترک روایت می‌شوند که در این شش قصه ورود غریبه‌ای به روستا باعث‌ ماجراهایی شوم و ماورالطبیعی می‌شود ولی قصه‌های مجزا دارند.
قصه‌ی دوم مجموعه‌ی داستان ترس‌ولرز یکی از بهترین داستان‌های این مجموعه‌ است. داستان با ورود غریبه‌ای به روستا و اضطراب و ترس شروع می‌شود. غریبه‌ای تازه‌وارد خود را ملا معروفی می‌کند، ملایی کوتاه‌قامت که دائم از امکانات روستا پرس‌وجو می‌کند. انتخاب مکان روستایی نزدیک دریا توسط ساعدی در این داستان به وهم و هراس داستان افزوده است. طوری ‌که خواننده از سطرهای ابتدایی داستان انتظار و ترس افتادن اتفاق بدی را دارد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این مجموعه و این داستان این است که مخاطب را با هر سلیقه‌ای درگیر و همراه خود می‌کند و خواننده آن‌چنان درگیر فضا و قصه می‌شود که خود را در روستا کنار «زکریا» و «کدخدا» می‌بیند، با ترس «محمد احمد علی» وحشت‌زده می‌شود و وقایع را تماشا می‌کند. انتخاب راوی دانای کل محدود برای این داستان و دیالوگ‌های پی‌درپی شخصیت‌ها به بی‌طرفی نویسنده می‌افزاید و در نتیجه خواننده اتفاق‌ها را از دریچه‌ی دید اهالی روستا می‌بیند، اهل خرافه می‌شود و قصه را باور می‌کند. ساعدی آن‌چنان امری فراواقع را در داستان می‌آورد که خواننده حیرت‌زده می‌شود:
«پسر کدخدا با آفتابه‌ی پر آب پیدا شد. ملا چمباتمه زد و مشت‌هایش را پر آب کرد و زد به صورت. با مشت دوم دهنش را پر کرد، دندان‌ها و لثه‌هایش را شست و آب را که ریخت بیرون، دهنش را باز نگه داشت، چند ثانیه بعد یک مشت مگس ریز از ته حلق ملا پریدند بیرون.» (از متن داستان)
و واکنش اهالی روستا آنقدر عادی است گویا امری است که هر روزه دارد تکرار می‌شود. اهالی آبادی هیچ درکی از جهان اطراف خود ندارند‌ و دنیا را فقط روستای خود می‌بینند. بنابراین در برابر تجاوز، غارت و تهدید فقط هراسان می‌شوند و در نهایت کاملا تسلیم.
کورش اسدی در کتاب شناخت‌نامه‌ی غلامحسین ساعدی می‌نویسد: «اما ساعدی در ترسولرز ما را بی‌واسطه ‌به مرکز جغرافیای افسون و اضطراب پرتاب می‌کند. ترسولرز حاصل واقعیتی جادویی است که با تخیل بی‌مرز و غنی و وحشت‌های شخصی ساعدی ترکیب شده است. وحشت از این‌که اگر ریشه‌های فقر نخشکد، جادویی سیاه‌تر از سیاه این جغرافیایِ مدام در معرضِ تهدید و غارت را تسخیر خواهد کرد.»
انتخاب روستا و دریا در کنار هم به رئالیسم جادویی این داستان قوت می‌بخشد و اهالی روستا و طبیعت شاهدی بر اتفاقات هراس‌آور این داستان می‌شوند و اضطراب را در دل خواننده به وجود می‌آورند.
در انتها خواننده از پایان‌بندی نفس‌گیر داستان به وجد می‌آید و بلاهت شخصیت‌های داستان را در وجود خود می‌بیند.


#ترس_و_لرز
#قصه‌ی_دوم
#غلامحسین_ساعدی
#انتشارات_نگاه

@peyrang_dastan

عکس: مرتضا نیک‌نهاد