🖋 سیاست و
اخلاق▪️مفهومِ
اخلاق بر مجموعه ای از قواعد و اصول دلالت دارد که در زندگی انسان ها به کار می آید. این قواعد و اصول گاهی در قالبِ
اخلاقِ پزشکی نمایان می شوند و گاهی در
#اخلاق_زیستی.
▪️ماکس وبر، یکی از یکی از برجسته ترین اندیشمندانِ حوزه ی سیاست و اقتصاد و از سرآمدانِ اندیشهی اجتماعی مدرن در یکی از سخنرانی های خود که مخاطبانِ او تشکلی سیاسی بود، ارتباطِ
اخلاق و سیاست را این گونه توضیح می دهد:
▪️...
اخلاقِ نهایی و
اخلاقِ مسوولیتِ سیاسی با یکدیگر در تضاد نیستند، آنها مکمل یکدیگراند، و تنها در کنار هم، انسانی بهراستی شایسته میسازند که بتواند مشغلهی حرفهایاش سیاست باشد.
[…] مهم نیست که حالا در ظاهر کدام گروه ممکن است پیروز باشد؛ آن چه فراروی ماست، تابستانِ شکوفایی و بارآوری نیست، که شبی قطبی، یخبندانِ تیرگی و دشواری، است. این شب که نرمنرمک پایان پذیرد اما از میان شما، آنها که بهارشان چنین شاداب و شکوفان به نظر میرسد، چه کسی جان به در برده است؟ و تا آن هنگام، چه برسرِ هر یک از شما آمده است؟ آیا تلخ یا درگیر لقمهای نان خواهید بود؟ آیا بهسادگی و برای رفع تکلیف تسلیم روزگار و کاروبار خواهید شد؟ یا سهم شما سومین امکان، که بههیچ روی کمیابترین هم نیست، خواهد بود: اوج گرفتن رمزآلود از واقعیت، برای کسانی که استعدادش را دارند، یا، چنان که هم رایج است و هم ناخوشایند، برای کسانی که با خودشان کلنجار میروند که از این مد روز پیروی کنند. در همهی این حالتها، نتیجهای که من میگیرم این است که این افراد برای کاری که دارند می کنند، ساخته نشدهاند. آنها برای جهان چنان که واقعا در گردش امور روزمرهاش جریان دارد، مناسب نیستند. بیطرفانه و واقعبینانه که بنگریم، ایشان حرفهی سیاست را در عمیقترین معنای آن تجربه نکردهاند، در حالی که به زعم خودشان دارند تجربه می کنند. ایشان موفقتر میبودند اگر صرفاً روابطی برادرانه در مناسبات شخصیشان برقرار کرده بودند. و باقی افراد، هم که بایستی هوشیارانه پی زندگی روزمرهشان میرفتند.
سیاست یعنی عبوری سخت و کُند از خلال موانعی درشت و دشوار؛ عبوری شورمندانه و همزمان سنجیده. این کاملا درست است، و همهی تجربهی تاریخ گواه درستی آن است، که اگر کسی پیشتر سودای رسیدن به هیچ ناممکنی را در سر نپرورانده و سخترویانه در جهان پی نگرفته بود، آنچه امروز امکانپذیر است، هرگز ممکن نمیشد. ولی برای این کار فرد باید رهبر و پیشرو باشد، و نهتنها رهبر و پیشرو، بلکه باید همچنین، به معنای بسیار دقیق کلمه، یک قهرمان باشد. و حتی کسانی که نه رهبر و پیشرو اند، نه قهرمان، باید چندان شجاع و دلاور باشند که دلشان حتی از فروریختن همهی امیدها نلرزد. این ویژگیها همین امروز ضرور است، در غیر اینصورت، آنچه همان هم که امروز ممکن و در دسترس است به کف نخواهد آمد. فقط کسی جنم سیاستورزی دارد که مطمئن باشد اگر جهان [روزی] در چشم او، برای آنچه او در سر دارد، خیلی ابلهانه و حقیرانه هم به نظر رسید، باز هم او از پا نمینشیند. فقط کسی جنم سیاستورزی دارد که بهرغم همهی اینها باز هم [در چنان روزی] بتواند بگوید: «علیرغم همهی این ها.»
@Pazudharma