کانال خبری پان‌ايرانيست

#وطن
Канал
Логотип телеграм канала کانال خبری پان‌ايرانيست
@paniranistПродвигать
2,53 тыс.
подписчиков
7,67 тыс.
фото
6,62 тыс.
видео
2,77 тыс.
ссылок
شبکه‌های اجتماعی حزب پان‌ایرانیست: تارنما www.Paniranist.party فیس‌بوک Fb.com/paniranist.info اینستاگرام instagram.com/paniranist.party توییتر https://twitter.com/paniranist_info یوتیوب https://www.youtube.com/c/paniranistinfo/
⁠⁠⁠⁠⁠⁠⁠⁠۱۱ دی سالروز وقف دکتر محمود افشار

@paniranist

در ۱۱ دی‌ سال ۱۳۳۷ #دکتر_محمود_افشار با وقف بخش وسیعی از اموال خود، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار را تأسیس کردند. ایشان هدف خود را از بنیاد نهادن این موقوفات چنین بیان کرده‌اند:

سبب بنیاد نهادن این موقوفات
«من در سهم خود معتقدات و آرزوهایی دارم و می‌خواهم در حدود امکان مالی و حالی خود آنها را انجام دهم. از نیاز فراوانی که وطن عزیز و جامعۀ نیازمند ما به توسعۀ امور پزشکی و فرهنگی به معنی عام کلمه دارد غافل نیستم.
خوشبختانه چندی است که دولت و مردم به‌طور کلی و تا اندازه‌ای توجه به این مسائل دارند... در این میان توجه مستقیم و خاص به مسائل اساسی دیگر، مانند افزایش جمعیت کشور از راه‌های مختلف، ترویج و تعمیم #زبان_فارسی در نقاط حسّاس مملکت، تکمیل و تحکیم وحدت ملی، پیشرفت قسمت‌های خوب تمدن جدید و جلوگیری از مفاسد آن، اصلاح اوضاع اجتماعی ملت، حفظ اخلاق جوانان و تزریق مایۀ #وطن‌_پرستی کافی در افکار آنان، که با وجود این اقدام‌ها می‌توان ملتی شایسته، متّحد، مترقی و کشوری آباد و بزرگ داشت، نشده است.
برای اینکه ملتِ بزرگی مانند ملت ما بزرگ بماند و کشور پهناوری مانند ایران کوچک نشود- چیزی که آرزوی همۀ ماست- باید حتماً بر شمارۀ جمعیت آن که به نسبت پهنای خاکش خیلی کم است افزوده گردد و از همۀ جهاتی که برای متحد بودن همیشگی ملتی لازم است با هم یگانگی داشته باشند نه پراکندگی، و چنان ملت یگانه‌ای کوشش کند که خود را هم‌سطح ملت‌های دیگر از حیث پیشرفت‌های دانش، صنعت و تمدن قرار دهد.
یک ملت گرسنه، بی‌تمدن، پراکنده، نادان، ناتوان و پرمدعا محکوم به زوال است. هرقدر مردمی دارای این عیب‌ها و نقص‌ها باشند و در عوض بر تجمّل و شوکت ظاهری و رسمی خود بیفزایند و تصوّر نمایند کسی را گول می‌زنند خود را گول زده‌اند.
برای منظورهای یاد شده این موقوفات بنیاد یافته است. اگر عمری بماند و توفیق دستیار شود امیدوارم بتوانم بر آنها بیفزایم.»
کلینیک گلان (سوئیس)، دسامبر ۱۹۵۹ برابر دی‌ماه ۱۳۳۸ دکتر محمود افشار

به نقل از:
[پنج وقفنامه، دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۳، ص ۱۵-۱۶]
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
@AfsharFoundation

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ
✴️ از جعل دو روی سکه برای ناسیونالیسم تا سرپوشی بر طرح ایدۀ فدرالیسم

🔸پاسخ به اظهارات اخیر آقای محمدجواد کاشی

نویسنده: #امیر_آقاجانی

بخش ۱/۲


1) نوشتار اخیر آقای #محمدجواد_کاشی در ارگان #وطن‌_یولی، بسیار قابل تأمل و درخور نقدی جدی به لحاظ تاریخی و مفهومی است. در همان خطوط آغازینِ بحث ایشان، اشاره به دسته‌بندی نادرستی از #ناسیونالیسم در ایران شده است که به عنوان مقدمه و رکنی برای کلیت نوشتار و نظر ایشان لحاظ گشت. ایشان اشاره کردند که «ناسیونالیسم از راه می‌رسد، اما با دو صدا. یک صدا همان است که در حافظۀ تاریخی ما آشنا است. یک روایت عام و همسان‌ساز است و همراه با یک دولت اقتدارگرا و حتی نظامی سیطره پیدا می‌کند».

۲) باید گفت که ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی ایرانی در ذات و ماهیت خود هرگز نمی‌تواند همسان‌ساز (در معنایی که آقای کاشی ارائه داده است) و به صورتی ایستا، همراه با یک دولت اقتدارگرا و نظامی باشد، که اگر چنین باشد، اساساً دیگر نمی‌توان بر آن نام ناسیونالیسم ایرانی نهاد.
«ناسیونالیسم به لحاظ علمی، علم شناختن قوانین و شرایط بقا و پیشرفت ملت است و به لحاظ سیاسی-اجتماعی نیز هدایت‌کنندۀ تصمیمات سیاسی-اجتماعی اعم از قانون‌گذاری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها و سایر تدابیر امور مدن است، به منظور آنکه تمامی این تصمیمات مغایر با بقا و پیشرفت ملت و برخلاف منافع ملی نباشد.» لذا، هر ادعایی مبنی بر ملی‌گرایی که برخلاف بقا و پیشرفت ملت ایران و مغایر با منافع این ملت –که به شهروندان ایرانی قابل تحلیل است- باشد، از اساس نمی‌تواند نام ملی‌گرایی را بر دوش کشد. «ملت به مسافری در راه می‌ماند. وظیفۀ ملی‌گرایی، توضیح وضعیت و موقعیت این مسافر است، و نه تحمیل روایتی جعلی بر آن. ناسیونالیسم می‌گوید که اهالی ایران، مسئولیت ادارۀ میهن و احوالات خود را دارند، که ابزار آن هم عقل است و در طرق سیاست و مشارکت سیاسیِ شهروندان ایرانی محقق می‌گردد.» لذا ناسیونالیسم در ذات خود مسیری است به سوی انکشاف و تحقق دموکراسی. باید توجه داشت که «متمرکز ساختن قوا و سپس نتایج عالی‌تر و بهتری از آن به دست آوردن، یک قانون مسلم طبیعی در رابطه با سیستم‌هایی همچون ملت است. وحدت مساعی فقط هنگامی نتایج عالی خود را ظاهر می‌سازد که بین نیروهای آشنا و قوای هم‌تراز به وجود آید»، که این به معنای یکسان‌سازی و آسیمیلاسیون نمی‌باشد، بلکه اتفاقاً در معنای پخش قدرت و توازن قوا و تشریک مساعی میان اجزای یک کلیت واحد است. تأکید اصلی در اینجا بر وحدت نیروها در عین کثرت آنها است و به قول دکتر طباطبایی، این وحدتِ در کثرتِ ذاتی در ایران، در معنای وحدت در وحدت نمی‌تواند باشد. به طور کلی، برای شناخت ملی‌گرایی ایرانی نباید به دنبال فهم آن در چارچوب‌ تئوری‌های اروپایی در مورد ناسیونالیسم باشیم.

ناسیونالیسم اروپایی در جهت ملت‌سازی بوده است و بر مبنای آن، نخست دولتی با گرایش‌ و اهداف ملی تشکیل و سپس ملت‌سازی بر اساس مؤلفه‌های مورد نظر این دولت دنبال می‌شد. ملی‌گرایی ایرانی اما امری متفاوت است. ملت ایران به طور تاریخی، پیوسته ملت بوده و بر اساس جعل و تحمیل دولت‌ها ایجاد نشده است. همچنین ملی‌گرایی ایرانی نه باستان‌گرایی است و نه نژادپرستی بلکه تلاش برای سروری ملت ایران بر خود و بر امورات و سرنوشت خویش و دفاع از کیان کشور و آینده ملت ایران است در سایه حکومت قانون و دولت ملی، خرد ایرانی و احساسات وطن‌‌خواهانه.

👈ادامه دارد
@paniranist
گویی این روزها وطن فروشی و عکس گرفتن با وزیر خارجه یک رژیم قرون وسطایی و متحجر برای برخی اعضای #دمکرات و #کومله مایه افتخار است.

فردی که خود را مستر کورد خطاب می‌کند کاش حداقل نام کورد را یدک نمی‌کشید. کُردها در بدترین و محروم‌ترین حالت در چهارکشور، به لحاظ فرهنگ و تمدن، سالها از عربستان سعودی جلوتر هستند. امروز که بازار #وطن_فروشی داغ است عکس گرفتن با عادل الجبیر برای رحیم رشیدی افتخار شده است!
@paniranist
❇️ سخنان "سامی سردارملی"، نتیجه ستارخان:

▪️سامی در مورد حساسیت «پدر» نسبت به وحدت و استقلال ملی کشور می‌گوید: «روس‌ها در آن زمان سیاست جدایی آذربایجان جهت تسلط به منابع آن را در سر داشتند و توسط دست‌نشانده‌های خود مانند صمدخان می‌خواستند آن را عملی کنند ولی ستارخان کاملاً مخالف چنین دسیسه‌هایی بود و به وحدت ملی ایران باور داشت؛ چنان که در مقابل پیشنهاد بی‌شرمانه فرستاده سفیر روس در مورد نصب پرچم روسیه بر سر در خانه‌اش آن جواب دندان‌شکن را به او داد که «من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشد، شما به من می‌گویید بروم زیر بیرق روس؟ امکان ندارد».

▪️این جمله کوتاه ولی معنادار، در دل خود هزاران معنی دارد و حاکی از درایت و هوشیاری این مرد بزرگ. پنداری سخنی است که همین امروز گفته باشی. آخر این «پدر» اهل وطن بود و آب و خاک برایش حرمتی داشت. وقتی که نام وطن به میان می‌آمد، غیرتش گل می‌انداخت. او مانند بسیاری از روشنفکران روزنامه نمی‌خواند ولی می‌دانست که نباید به قنسول مو قرمز سلام کند. او مخلص همه قلندران عالم و مردترین مردان زمان بود. وقتی نام ایران می‌آمد، صلواتی می‌فرستاد که تا چهار کوچه آن طرف‌تر، کمانه می‌کرد. از قضا چهار کوچه آن طرف‌تر خانه سفیر انگلیس بود. او در پستوخانه دل می‌نشست و با مولا علی خلوتی عاشقانه می‌کرد اما او، او که اهل وطن بود، می‌دانست که هر جا وطن است، قبله نیز همان جاست.

#ستارخان
#وطن

@paniranist
❇️استدلال های #ابن_فقیه_همدانی، جغرافیادان و مورخ بزرگ سده سوم هجری در باب مزیت #میهن_پرستی


▪️《خدای بزرگ پاک، سرشت مردم گیتی را با وطن دوستی بیامیخت، و هر گروهی را به شهری که دارند سر خوش ساخت، و خاک و زمین آنان را در نظرشان محبوب کرد...؛ خداوند طبیعت های مردمان را گوناگون آفریده است؛ و اگر این اختلاف طبایع و علل گوناگون در سرشت خلق نبود، هر کس زیباترین نام ها و پرمحصول ترین شهرها و میانه افتاده ترین کشورها را می خواست! و اگر چنین بود مردم جهان برای به دست آوردن مراکز و شهرهای پرمحصول، با یکدیگر کشاکش و نزاع داشتند. و این است که در مثل گفته اند: (عمر الله البلدان بحب الاوطان: خدا شهرها را با غریزه‌ی وطن دوستی آبادان داشت.)
عبدالله بن زبیر گوید: مردم از هیچ یک از مقدرات خود، چندان که از وطن خرسند و خشنودند، قانع و راضی نیستند.
خدای عز و الجل فرموده است: (و لوانا کتبنا ان اقتلوا انفسکم او اخرجوا من دیارکم مافعلوه الا قلیل منهم: اگر ما بر ایشان فریضه نبشتیمی که خویشتن را بکشید، یا از خان و مان خود بیرون شوید، نکردندی آن، مگر اندک کس از ایشان)؛ که در این آیت دریغ از وطن را با دریغ از جان برابر کرده است.
...گویند: روح لطیف آن است که به زادگاه خود علاقه مند باشد و [به هنگام دوری] در آرزوی آن به سر برد.
دیگری گوید: حرمت شهرت بر تو، چونان حرمت پدر و مادر است. زیرا که غذای تو از آنان بوده است، و غذای آنان از همان شهر.
گویند سزاوار ترین شهرها به دلدادگی، شهری است که آبش را آشامیده ای و خوراکش را خورده ای، و گویند سرزمین مرد، دایه‌ی اوست و خانه اش، گاهواره‌ی او.
بقراط گوید: سرشت انسان با وطن دوستی آمیخته است؛ و نیز همو می گفت: به هر بیماری از غذای سرزمینش دهید، زیرا نفس به غذای سرزمین خود گرایش دارد.
دیگری گوید: نشانه‌‌ی خردمندان خوی گرفتن با دوستان و دلدادگی به وطن و خان و مان است.
...گویند اگر خواهی وفای کس و پایداری عهد و پیمانش بدانی، بنگر به دلدادگی او به وطنش و کشش دل او به دوستان و سرشک او بر گذشته‌ی روزگارانش.
در باب وطن دوستی اگر سخن را پی گیریم، بس به درازا بکشد، یکی از آن چه گذشت بس است. ان شا الله.》


ترجمه مختصرالبلدان(بخش مربوط به ایران)، تالیف ابن فقیه همدانی، ترجمه ح. مسعود، تهران: بنیاد فرهنگ ایران،،۱۳۴۹، ص ۶۵- ۶۳

#ایران
#وطن

@paniranist
🔴مقاله ای خواندنی از #نشریه «#اقبال» در وصف #وطن و وظایف #وطن_خواهان که به تاریخ 10 جمادی الثانی 1316 هجری قمری برابر با 4 آبان ماه 1277 شمسی در دارالسلطنه «#تبریز» به چاپ رسید و حاوی نکات جالبی است.

آفریننده را پرستنده و کردگاری را بنده ایم (جلّت عظمة و تعالی شأنه) که به روز آفرینش چند نعمتی را مخصوص ما ایرانیان نموده، و با چند چیز ما را بر دیگران ترجیح داده و منت نهاده که بدان سبب بر دیگران افتخار بنماییم و سبقت گیریم و پیشی جوییم و بدان صفات مخصوص باید بدانیم که کیستیم و چیستیم و چه کاره ایم، شرف ما از کجاست و افتخار ما از چیست و تقدم ما بر کیست. در کتابی دیده ام که این کره ارض چندین بار گوی چوگان ما بوده و چه حکمها نموده و چه فتوحات کرده ایم. چه بسته ایم و چه گشاده ایم. چه عوران را پوشانده ایم و چه افتادگان را دست گرفته ایم و چه گردن کشان را سخت گرفته ایم.
سپاس مر آن داوری را سزاست که قدمت از ماست و شرافت بر ماست و شاه ستایی مخصوص ماست. جم از ماست و جام از ماست و جهان به کام ماست.
از ماست که بر ماست که با این همه شرافت و با این همه فضل؛ نیک را از بد و خیر را از شر تمیز ندادیم و در ترقی خود صرف نظر نمودیم و از عزت خود چشم پوشیدیم.
نوشتند نخواندیم، گفتند عمل نکردیم. افسانه پنداشتیم و باور ننمودیم.
@paniranist
امروز اگر چه عقب ماندیم ولی آزمودگان دانند که جهان را بلندی و پستی است و جهانیان را وسعت و تنگدستی؛ هر شبی را روزی است و هر شامی را سحری، قومی از علم بهره ور و فرقه ای از جهل در خطر.
«نیک بختان را چهار چیز بس است: خدا و دین، شاه و وطن، هر که این چهار ندارد ... .»
امروز که ما ایرانیان را این چهار است، ناچار است که باید سعی نماییم راه ها بگشاییم و به حال ابنای وطن رحمت آریم و در سایه سایه خدا که جهان با عدلش پاینده باد، گذشته را از سر گیریم و بر تلف شده نادم شویم و از کردار ناشایست به درگاه خدا رجوع نمائیم و با فطرت اصلی و جوهر جبلی:
آتشی خوش برفروزیم از کرم / تا نماند جرم ذلت، بیش و کم
شعله در بنگاه انسانی زنیم / خار را گلزار روحانی کنیم
احتیاج که جهانی از او در تنگ است، ننگش را از خود دور نمائیم و در حصن حصین علوم عجیبه و در قلاع اختراعات جدیده که جهانی از او برخوردار است متحصن شویم و ایمن باشیم.

نشریه اقبال، سال اول، «تبریز»، 10 جمادی الثانی 1316 هجری قمری

@paniranist