✴️ از جعل دو روی سکه برای ناسیونالیسم تا سرپوشی بر طرح ایدۀ فدرالیسم
🔸پاسخ به اظهارات اخیر آقای
محمدجواد کاشینویسنده:
#امیر_آقاجانیبخش ۱/۲
1) نوشتار اخیر آقای
#محمدجواد_کاشی در ارگان
#وطن_یولی، بسیار قابل تأمل و درخور نقدی جدی به لحاظ تاریخی و مفهومی است. در همان خطوط آغازینِ بحث ایشان، اشاره به دستهبندی نادرستی از
#ناسیونالیسم در ایران شده است که به عنوان مقدمه و رکنی برای کلیت نوشتار و نظر ایشان لحاظ گشت. ایشان اشاره کردند که «ناسیونالیسم از راه میرسد، اما با دو صدا. یک صدا همان است که در حافظۀ تاریخی ما آشنا است. یک روایت عام و همسانساز است و همراه با یک دولت اقتدارگرا و حتی نظامی سیطره پیدا میکند».
۲) باید گفت که ناسیونالیسم یا ملیگرایی ایرانی در ذات و ماهیت خود هرگز نمیتواند همسانساز (در معنایی که آقای
کاشی ارائه داده است) و به صورتی ایستا، همراه با یک دولت اقتدارگرا و نظامی باشد، که اگر چنین باشد، اساساً دیگر نمیتوان بر آن نام ناسیونالیسم ایرانی نهاد.
«ناسیونالیسم به لحاظ علمی، علم شناختن قوانین و شرایط بقا و پیشرفت ملت است و به لحاظ سیاسی-اجتماعی نیز هدایتکنندۀ تصمیمات سیاسی-اجتماعی اعم از قانونگذاریها و سیاستگذاریها و سایر تدابیر امور مدن است، به منظور آنکه تمامی این تصمیمات مغایر با بقا و پیشرفت ملت و برخلاف منافع ملی نباشد.» لذا، هر ادعایی مبنی بر ملیگرایی که برخلاف بقا و پیشرفت ملت ایران و مغایر با منافع این ملت –که به شهروندان ایرانی قابل تحلیل است- باشد، از اساس نمیتواند نام ملیگرایی را بر دوش کشد. «ملت به مسافری در راه میماند. وظیفۀ ملیگرایی، توضیح وضعیت و موقعیت این مسافر است، و نه تحمیل روایتی جعلی بر آن. ناسیونالیسم میگوید که اهالی ایران، مسئولیت ادارۀ میهن و احوالات خود را دارند، که ابزار آن هم عقل است و در طرق سیاست و مشارکت سیاسیِ شهروندان ایرانی محقق میگردد.» لذا ناسیونالیسم در ذات خود مسیری است به سوی انکشاف و تحقق دموکراسی. باید توجه داشت که «متمرکز ساختن قوا و سپس نتایج عالیتر و بهتری از آن به دست آوردن، یک قانون مسلم طبیعی در رابطه با سیستمهایی همچون ملت است. وحدت مساعی فقط هنگامی نتایج عالی خود را ظاهر میسازد که بین نیروهای آشنا و قوای همتراز به وجود آید»، که این به معنای یکسانسازی و آسیمیلاسیون نمیباشد، بلکه اتفاقاً در معنای پخش قدرت و توازن قوا و تشریک مساعی میان اجزای یک کلیت واحد است. تأکید اصلی در اینجا بر وحدت نیروها در عین کثرت آنها است و به قول دکتر طباطبایی، این وحدتِ در کثرتِ ذاتی در ایران، در معنای وحدت در وحدت نمیتواند باشد. به طور کلی، برای شناخت ملیگرایی ایرانی نباید به دنبال فهم آن در چارچوب تئوریهای اروپایی در مورد ناسیونالیسم باشیم.
ناسیونالیسم اروپایی در جهت ملتسازی بوده است و بر مبنای آن، نخست دولتی با گرایش و اهداف ملی تشکیل و سپس ملتسازی بر اساس مؤلفههای مورد نظر این دولت دنبال میشد. ملیگرایی ایرانی اما امری متفاوت است. ملت ایران به طور تاریخی، پیوسته ملت بوده و بر اساس جعل و تحمیل دولتها ایجاد نشده است. همچنین ملیگرایی ایرانی نه باستانگرایی است و نه نژادپرستی بلکه تلاش برای سروری ملت ایران بر خود و بر امورات و سرنوشت خویش و دفاع از کیان کشور و آینده ملت ایران است در سایه حکومت قانون و دولت ملی، خرد ایرانی و احساسات وطنخواهانه.
👈ادامه دارد
@paniranist