کانال خبری پان‌ايرانيست

#دموکراسی
Канал
Логотип телеграм канала کانال خبری پان‌ايرانيست
@paniranistПродвигать
2,53 тыс.
подписчиков
7,67 тыс.
фото
6,62 тыс.
видео
2,77 тыс.
ссылок
شبکه‌های اجتماعی حزب پان‌ایرانیست: تارنما www.Paniranist.party فیس‌بوک Fb.com/paniranist.info اینستاگرام instagram.com/paniranist.party توییتر https://twitter.com/paniranist_info یوتیوب https://www.youtube.com/c/paniranistinfo/
کانال خبری پان‌ايرانيست
📖 بازخوانی کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران» 🖌 #امیر_احمدی بخش 3⃣ کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب #مشروطه ایران» (تاریخ مفاهیم و نهادهای حقوق عمومی در ایران) نوشته دکتر فردین مرادخانی به بررسی حقوقی از نهضت #مشروطیت ایران می‌پردازد. نظر به اهمیت این…
📖 بازخوانی کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران»

🖌 #امیر_احمدی

بخش 4⃣
کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب #مشروطه ایران» (تاریخ مفاهیم و نهادهای حقوق عمومی در ایران) نوشته دکتر فردین مرادخانی به بررسی حقوقی از نهضت #مشروطیت ایران می‌پردازد. نظر به اهمیت این کتاب، قصد داریم در چند بخش به بررسی و بازخوانی آن بپردازیم.
@paniranist
در اروپا نظریه #مشروطیت ریشه در دوران سده‌های میانه دارد، اما بعدها و با پیدایش مفهوم مدرن مشروطیت این مفهوم با مفاهیم جدیدی مثل #لیبرالیسم و #دموکراسی هم‌زمان شد و به نوعی در سده های نوزده و بیست در این مفهوم ادغام شد.
پیش از این گفته شد که مشروطیت سیستم سیاسی است که محدودیت‌هایی را برای اجرای قدرت سیاسی اعمال می‌کند و برعکس دموکراسی نه بر مشارکت مردم که بر محدودیت قدرت تاکید دارد. از لحاظ تاریخی هم دموکراسی بعد از 1850 به عنوان شیوه‌ی حکومت مورد پذیرش قرار گرفت و پیش از آن مفهوم، منفور بود. با این حال با رواج نظریه دموکراسی در قرن بیستم مفهوم مشروطیت در آن حل شد و به فراموشی سپرده شد اما بعد از سقوط کمونیسم در اواخر قرن بیستم، مشروطیت در غرب تجدید شد زیرا متفکرین به این نتیجه رسیدند که هر قدرتی که مطلق باشد ولو به نام مردم منجر به فساد می‌شود و باید تحدید گردد. گسترش موضوعاتی چون قانون اساسی گرایی و کنترل قضایی و دادرسی اساسی درچند دهه‌ی اخیر در غرب از آثار این تجدید حیات مشروطیت هستند.

از آنجایی که شکل غالب حکومت در این کشورها دموکراسی است، یکی از پرسش های غربیان این شده است که آیا این مفاهیم نوظهور و بازگشت به مشروطیت با مفهوم دموکراسی در تعارض نیستند؟
مشروطیت با دموکراسی تفاوت‌هایی دارد؛ زیرا دموکراسی حکومت مردم است اما مشروطیت محدود کردن هرقدرتی است حتی قدرت مردم، به عبارت دیگر مشروطه و دموکراسی با هم مرتبطند گرچه ضرورتا هم معنا نیستند.
مفهوم بعدی لیبرالیسم است که در قرن هفدهم پدیدار شد، در حالیکه ایده مشروطیت چنانچه گفته شد قدیمی‌تر است. در اواخر قرن نوزده و بیست مشروطیت و لیبرالیسم بهم پیوند می‌خورند. لیبرالیسم نیز اگرچه برای محدود کردن دولت پدید آمد اما دو معنای سیاسی و اقتصادی دارد و تاکید اصلی بر آزادی است. ویژگی‌های لیبرالیسم عبارتند از خصومت با قدرت، استقلال جامعه مدنی، ساختار غیرشخصی قدرت و قانون‌گرایی. به این ترتیب لیبرالیسم هم نظریه‌ای در باب آزادی، برابری و مصالح عمومی است و هم نظریه ای در باب نظام قدرت. در تفاوت این دو می‌توان گفت که لیبرالیسم بیشتر به لزوم حفظ حوزه خصوصی و آزادی تاکید دارد اما مشروطیت بر ساختارهای سیاسی برای جلوگیری از قدرت مطلقه متکی است. خلاصه آنکه لیبرالیسم متاثر از اندیشه مشروطه‌خواهی است، اما عین آن نیست. به گفته‌ی یکی از محققین، مشروطیت برای آزادی ـ به عنوان اساس لیبرالیسم ـ مثل گرامر برای زبان است. البته امروزه
مرزهای این دو نزدیکتر شده است و لیبرال‌ها مشروطه‌تر و مشروطه‌خواهان لیبرال تر شده اند.

نکته مهم دیگر این است که اصول مشروطیت شامل چه هستند؟ در نظریه‌ی مشروطیت ایران شش اصل قانون، تفکیک قوا، استقلال قضایی، پارلمان و قانون اساسی در نزد مشروطه خواهان ایران برجسته بود که در این کتاب به آن پرداخته شده و فصول بعدی هرکدام جداگانه بررسی شده اند و به علت اهمیت
آزادی و مساوات (برابری) این دو مفهوم هم بررسی شده اند.
در پایان فصل هم به انقلاب‌های مشروطیتی در سه کشور انگلستان، فرانسه و آمریکا پرداخته شده و سیر تکوین و تحول مشروطه در این سه کشور بررسی شده است. نتیجه آن که هر کشوری تاریخی متفاوت دارد و جدال های سیاسی و فکری آن هم با کشورهای دیگر متفاوت است.

#بازگشت_به_مشروطه

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ
کانال خبری پان‌ايرانيست
📖 بازخوانی کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران» 🖌 #امیر_احمدی بخش 2⃣ @paniranist کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران» (تاریخ مفاهیم و نهادهای حقوق عمومی در ایران) نوشته دکتر فردین مرادخانی به بررسی حقوقی از نهضت مشروطیت ایران می‌پردازد. نظر به…
📖 بازخوانی کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب مشروطه ایران»

🖌 #امیر_احمدی

بخش 3⃣

کتاب «خوانش حقوقی از انقلاب #مشروطه ایران» (تاریخ مفاهیم و نهادهای حقوق عمومی در ایران) نوشته دکتر فردین مرادخانی به بررسی حقوقی از نهضت #مشروطیت ایران می‌پردازد. نظر به اهمیت این کتاب، قصد داریم در چند بخش به بررسی و بازخوانی آن بپردازیم.

@paniranist

فصل اول کتاب با عنوان «تاریخ نظریه مشروطیت» به طور کلی به تاریخچه نظریه مشروطه می‌پردازد و سیر تکوین نظریه مشروطه در غرب و بخصوص در سه کشور فرانسه، انگلستان و آمریکا را بررسی می‌کند.
ابتدا توضیحاتی در مورد دولت مطلقه و دولت مدرن ارائه می شود، علت این امر هم آن است که مشروطیت بحثی در نظریه‌های دولت است و دولت مشروطه یکی از اشکال مهم دولت مدرن است که از لحاظ تاریخی پس از دولت مطلقه قرار می‌گیرد و از درون انقلاب‌های سده‌های هفدهم سر بر می‌آورد و مفاهیمی همچون تفکیک قوا و قانون اساسی در این دوران مطرح می‌شود. دولت مشروطه به دنبال محدود کردن دولت مطلقه بود و در انقلاب مشروطه ایران هم هدف اصلی محدود کردن قدرت لاحد سلطان بود. نکته کلیدی که وجود دارد طرحی از نظریه دولت است که گفته می‌شود نقطه آغازین بحث در حقوق عمومی است و بدون داشتن یک نظریه در باب دولت، نگاهی معنادار به حقوق عمومی نیز وجود نخواهد داشت. در اندیشه سیاسی دو نظریه در خصوص دولت مطرح است. برخی دولت را به عنوان پدیده‌ای اندام وار و ارگانیک و برخی به عنوان پدیده‌ای ابزارگونه بررسی می‌کنند. گروه اول معتقدند دولت همچون دیگر موجودات، دارای یک ارگانیسم است که خود در طول زمان تحول یافته و ابزاری نیست که انسان آن را برای رسیدن به هدفی ایجاد کرده باشد. در برداشت ابزاری، دولت محصول عمل انسان است که انسان آن را برای رسیدن به اهداف خاص به وجود آورده است.

برای فهم دولت و نظریه مشروطه باید بدانیم که دولت مطلقه چه ویژگی‌هایی داشته است زیرا که اولین شکل دولت، دولت مطلقه بود و سپس دولت مشروطه (به عنوان یکی از اشکال مهم دولت مدرن) برای قید زدن بر دولت مطلقه پدید آمده است. از ویژگی‌های دولت مطلقه به تشکیل ارتش دائمی، بروکراسی متمرکز، ایجاد روابط دیپلماتیک، رژیم منظم مالیات‌گیری توسط دولت و... می‌توان اشاره کرد.
دولت باید نهادها و ساختارهایی داشته باشد که به عنوان دولت مدرن پذیرفته شود مثل تفکیک قوا، استقلال قضایی، تقنین، قانون‌مداری، سلسله مراتب هنجارها و نیز دولت حتما باید شخصیت حقوقی و مخصوصا حاکمیت باشد. اگر چه دولت وجوه اخلاقی، اقتصادی و... دارد اما بی شک نهادی مذهبی، اقتصادی یا اخلاقی نیست. ماکیاولی در عبارت مهمی در اهمیت نهادها می‌گوید که هیچ اهریمنی در وجود انسان نیست که قابل کنترل نباشد و آنچه لازم است نه لطف الهی است و نه اخلاق و نه شکل دادن به شخصیت آدمیان بلکه مهم نهادهای قدرتمند و کارآمدند.
در مورد دولت مدرن گفته می‌شود که ایجاد دولت مدرن بدون نظریه قانون نمی¬تواند ممکن شود زیرا تنها با قانون و از طریق آن است که کارهای دولت و اعمال مردم قابل پیش بینی می‌شود و می‌توان دولت را تحت قاعده‌های معین در آورد. برخی از مشخصه های دولت مدرن را خردباوری، جدایی نهاد دین از نهاد دولت، قرارداد اجتماعی، مصلحت عمومی، شهروندی و فردیت دانسته‌اند.
در ادامه به ایده‌ی #مشروطیت پرداخته شده و اینکه «دولت مشروطه» با «ایده مشروطه» یکسان نیست زیرا دولت مشروطه اندیشه‌ای جدید با سابقه‌ای سیصد ساله است، اما ایده‌ی مشروطیت به عنوان نظریه‌ای برای تحدید قدرت، سابقه‌ای طولانی در تاریخ غرب دارد که در ادامه به بررسی مفصل این سابقه ی تاریخی پرداخته شده است.
پس از این بررسی به مشروطیت مدرن می‌رسیم که مشروطیت به معنای مدرن و نظریه ای در دولت، در قرن هجدهم و با انقلاب فرانسه و آمریکا شروع شد. ایده‌ی اصلی مشروطیت طبق این نظریه "محدودیت قدرت به وسیله قانون و حقوق" است.
در حقیقت مشروطیت یک سیستم سیاسی است که محدودیت‌هایی برای اجرای قدرت سیاسی تحمیل می‌کند.

یکی از مهمترین مسائلی که در این فصل بحث شده تفکیک دو مفهوم نزدیک به مشروطه است. آن دو مفهوم یکی #دموکراسی است و دیگری #لیبرالیسم. چون بسیاری از نویسندگان در توضیح و تفسیر مشروطیت ایران، مشروطیت را مترادف با دموکراسی و یا لیبرالیسم گرفته‌اند و نتیجه گرفته‌اند که مشروطه ناکام ماند چون به دموکراسی و یا لیبرالیسم نرسید در حالیکه مشروطیت نقطه‌ی آغاز در تحدید قدرت لاحد است و در تطور تاریخی خود به این مفاهیم منجر می‌شود نه اینکه در همان آغاز محدود کردن قدرت خودکامه، توهم پیدایش دموکراسی را داشته باشد.

ادامه دارد

#بازگشت_به_مشروطه

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ
کانال خبری پان‌ايرانيست
روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه بخش هشتم (پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۱) @paniranist 🔸بخش‌هایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران) اینکه یک…
روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه

بخش نهم

📌( پاسخ مستدل و تاریخی به #کیفرخواست_علیه_رضاشاه و حکومت #پهلوی - قسمت ۲)
@paniranist

🔸بخش‌هایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)

در سال ۱۹۱۹ که داریم به دوره‌ای نزدیک می‌شویم که رضاشاه دارد بر سر کار می‌آید، در آمریکا با تشکیل دو حزب کمونیستی و با یورش پالبر ده هزار نفر بازداشت و پانصد نفر از کار اخراج می‌شوند. در سال ۱۹۳۲، در تظاهراتی که بیکاران به رهبری «جو_یورک» بر پا کردند، پلیس چهار جوان #کمونیست را کشت. از سال ۱۹۴۷، سرکوب‌های هیستریک آمریکا شروع می‌شود و قانون‌هایی وضع می‌شود که کمونیست‌ها از برپایی هر نوع اتحادیه‌ای منع می‌شدند. از سال ۱۹۴۶ تا ۱۹۷۳ ، آمریکا رونق اقتصادی پایداری را تجربه می‌کند. حقوق کارگران افزایش پیدا می‌کند اما کماکان با خشن‌ترین شکلِ سرکوب #جنبش_چپ در آمریکا مواجه هستیم. در این میان با مسألۀ «#مک‌_کارتی» روبرو هستیم، مسألۀ «#کمیسیون_پارلمانی» هست که به دنبال خرابکاران علیه آمریکا می‌گردند.

سیاهۀ مهمی علیه هنرپیشه‌های هالیوودی مطرح می‌شود و ده‌ها هنرپیشۀ معروف به دادگاه کشیده می‌شود و برخی از بازیگرانی هم که مورد ظن بوده‌اند، به صورت مشکوکی توسط CIA و یا FBI حذف می‌شوند. در آن زمان، هم‌زمان با تبعیض علیه چپ‌ها، تبعیض سنگینی هم علیه سیاهان وجود دارد. یعنی در دهۀ ۱۹۵۰ بحث حقوق مدنی به رهبری «#مارتین_لوترکینگ» مطرح می‌شود و دانشجویان سیاه‌پوست در دهۀ ۱۹۶۰ است که وارد رستواران‌ها می‌شوند و آن جنبش بزرگ را درست می‌کنند و قوانین در ۱۹۶۵ به بحث تفکیک نژادی پایان می‌دهد.
در سال ۱۹۷۴ تنها ۴۱ کشور دموکراتیک داشتیم. نه آنچنان در اروپا رواداری وجود دارد با مخالفان – از جمله چپ‌ها- و نه آمریکا چپ را تحمل می‌کند و همه جا به صورت گسترده‌ای برخورد با چپ‌ها صورت می‌گیرد و روش‌های پلیسی گسترده‌ای وجود دارد. FBI تمام کسانی را که مشکوک به همکاری با شوروی هستند را زیر نظر گرفته، جنبش‌ها و جریان‌های کارگری و سندیکایی به شدت مشکوک و زیرنظر هستند و سرکوب می‌شوند و سعی می‌شود از تشکیل آنها جلوگیری شود.
دانستن این مورد مهم است که موج اول دموکراسی در ۱۹۲۰ تحت تأثیر انقلاب فرانسه و آمریکا شروع می‌شود و تا پس از جنگ جهانی اول فعال است و پس از اینکه به موج #نازیسم و #فاشیسم که گستره‌ای بزرگ از اروپا را دربرگرفته بود برمی‌خورد، عقب‌نشینی می‌کند. تا اینکه شاهد موج بعدی گسترش دموکراسی پس از جنگ جهانی دوم هستیم. اما واقعیت این است که اروپای جنوبی – پرتغال، اسپانیا و یونان- در پایان دهۀ ۷۰ [میلادی] است که وارد مدار #دموکراسی می‌شوند. آمریکای لاتین از اواخر دهۀ ۸۰ است که وارد مدار دموکراسی می شود. (برزیل ۱۹۸۸، شیلی ۱۹۸۹)
بسیاری از آن چیزهایی که علیه سیستم پهلوی گفته می‌شود نظیر اینکه اینها مانع دموکراسی بوده‌اند، واقعیت ندارد و سعی می‌شود که بدون مقایسه و روش‌های تطبیقی با سایر دموکراسی‌های موجود در جهان یا اتفاقاتی که در جهان مدرن رخ داده، بررسی شود و به همین خاطر روشنفکری ما در خلأ توانسته یک کیفرخواست بلندبالایی را علیه رضاشاه و شاه فقید قرائت کند، بدون آنکه توضیح مشخصی از وضعیت سایر نقاط جهان ارائه دهد.

یادآوری نکته‌هایی ضروری است برای روشن‌تر شدن این موضوع. برای نمونه، وقتی زوج آمریکایی (روزنبرگ‌ها) در آمریکا به جرم خیانت اعدام می‌شوند، هوشنگ ابتهاج شعری را در وصف آنها و آمریکای دهۀ ۵۰ می‌سراید:
«دروغ و دشمنی فرمانروایی می‌کند آنجا، طلا این کیمیای انسان‌ها خدایی می‌کند آنجا...»
یعنی روشنفکری ما یک تصور انتزاعی و رمانتیک و به طور کلی شاعرانه از سیاست داشت و از آن دریچه دربارۀ دموکراسی آمریکایی و اتفاقاتی که در ایران می‌افتاد، ارزیابی می‌کرد. در دهۀ ۵۰ میلادی و دهۀ ۳۰ خورشیدی، روشنفکری ایرانی در آن دوره، اعدام روزنبرگ‌ها را که مشکوک به جاسوسی برای شوروی بودند، به عنوان خون شهدایی می‌دانست که منجر به آبیاری درخت آزادی خواهد شد!

ادامه دارد

#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ
کانال خبری پان‌ايرانيست
روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه بخش ششم @paniranist 🔸بخش‌هایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران) ما اگر بتوانیم توضیح دهیم که #دموکراسی داخل مشروطه موجود است و #سکولاریسم داخل مشروطه…
روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه

بخش هفتم
@paniranist

🔸بخش‌هایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان

برای اینکه در ایران دموکراسی رخ می‌داد، برای اینکه ما می‌توانستیم به سمت دموکراسی حرکت کنیم، لازم بود که ساخت اجتماعی و اقتصادی ایران را هم تغییر بدهیم. ساخت اجتماعی و اقتصادی ایران در دورۀ استبداد به سر می‌برد.
در دوره‌ای بودیم که جمعیت شهری ما به شدت پایین بود، - ما می‌دانیم که دموکراسی پدیدۀ شهری و صنعتی است، یک پدیده‌ای نیست که بشود با جمعیت عشایری و یا روستایی به آن عمل کرد، دموکراسی شیوۀ حکومت شهری است. در اروپا با گسترش شهرهای بزرگ، دموکراسی حاصل شده است- در ایران آن زمان بر اساس آمار و ارقام ما بیست درصد دارای جمعیت شهری بودیم و بیشترِ جمعیت ایران دارای الگوهای زندگی روستایی و عشایری بودند و شیوۀ تولید و مالکیت آنها شدیداً به زمین و کوچ وابسته بود. از این هشتاد درصد که در روستاها وابسته به زمین و یا در ساختار اجتماعی پیشامدرن ایلی زندگی می‌کردند، اغلب فاقد سواد و به طور بیشینه فاقد مالکیت بر روی زمین بودن و آن بیست درصد هم در شهر بودند، اساساً بخشی از آنها بانوان بودند و بخشی هم کودکان و پیران و آن تعداد از مردانی هم که می‌توانستند وارد سیاست شوند، بیشترشان فاقد سواد بودند.
یعنی ما زیرساخت‌هایی که از طریق آن بتوانیم آن دموکراسی‌ای را که در کشورهایی مانند انگلیس یا فرانسه برقرار بود در ایران پیاده کنیم، نه امکاناتش وجود داشت و نه ساخت سیاسی و اقتصادی ما از آن تبعیت می‌کرد. یعنی آن چیزی که اغلب روشنفکران ما با وقوع مشروطه مطالبه می‌کردند، نوعی ندانستن الزامات و ضروریات دموکراسی بود. وقتی ما وارد مشروطه شده بودیم، وقتی که ساختار اجتماعی و اقتصادی ما اجازه و اقتضاءِ این را نداشت که ما بتوانیم یک دموکراسی را درست کنیم، طبیعتاً نمی‌توانستیم دموکراسی هم‌عرض و هم‌عیار با انگلیس یا فرانسه و یا دموکراسی هم‌تراز با دموکراسی‌های اروپای غربی درست کنیم. اما با توجه به این که ملت عهده‌دار این وظیفه شده بود که مسیر سیاست را در برابر جامعه هموار کند، انتظار می‌رفت که ساختارها و سازمان‌هایی درون مردم شکل بگیرد و این حرکت‌ها را به عنوان برنامه بر عهده بگیرد و پیش ببرد. اما بعد از جنگ جهانی اول که مورد حملۀ کشورهای قدرت‌مند قرار گرفتیم، سامانۀ اقتصادی و سیاسی‌مان به طور کامل فروپاشید و ایران دچار بحران‌های بسیاری شد. در آن شرایط، مسأله‌ای که به وجود آمد این بود که بایستی کسی که بتواند نمایندۀ ارادۀ ملی باشد به صحنه بیاید و این نمایندۀ ارادۀ ملی آن چیزهایی که لازمه و اقتضاءِ دموکراسی است را ایجاد کند.
آن دیکتاتوری مصلحی که در دورۀ رضاشاه توانستیم به آن دست یابیم، حاصل این بحران عمیق بود و جامعه متوجۀ این نکته شده بود که خودش نمی‌تواند به نیازها و اقتضائات زمانه پاسخ دهد و نمی‌تواند زیرساخت‌های لازم برای بهبود وضعیت و حرکت در مسیر #دموکراسی و تغییر ساخت اجتماعی و اقتصادی فراهم کند. دقیقاً زمانی که #رضاشاه به قدرت می‌رسد، نه تنها این #دیکتاتوری مصلحانه چیزی برخلاف ارادۀ ملی نبود بلکه به طور دقیق همراه با ارادۀ ملی و در جهت انکشاف دموکراسی بود.
به طور کلی، اگر قرار بود که مشروطه به سمت دموکراسی حرکت کند، می‌بایستی اتفاقاتی در ساخت‌ اجتماعی، اقتصادی و نیروی انسانی رخ بدهد که رضاشاه توانست بخش مهمی از این مسأله را پاسخ بدهد، به ویژه در حوزۀ تحصیلات و همین‌طور توانست بسیاری از مسائل مورد نیاز مشروطه از جمله در حوزۀ قضائیه - یعنی تشکیل عدالت‌خانه، قوۀ قضاییه و تبدیل قوانین شرعی و فقه به قانون مدنی و جزاء و آیین‌های دادرسی- را انجام دهد؛ چیزی که در دورۀ مشروطه و در دورۀ اول و دوم مجلس متوقف شده بود و رضاشاه توانست به این مسأله جامۀ عمل بپوشاند.
اگر یک جمع‌بندی مختصر انجام دهیم، ما بعد از اینکه به مشروطه رسیدیم، اقتضاءِ طبیعی مشروطه بر هم خوردن و تعییر ساخت اجتماعی و اقتصادی و تغییراتی در نیروی انسانی و فرهنگی بود اما با توجه به اینکه جامعه نمی‌توانست به این نیازها پاسخ دهد، لازم بود کسی به نام ارادۀ ملت این کار را انجام دهد که اکنون در غرب به آن می‌گویند #دیکتاتوری_مصلح، و این مسأله را ما گامی ضروری در انکشاف دموکراسی می‌فهمیم. آن چیزی که مهم است این است که در سطح کلان، اراده‌ای در حوزۀ سیاست به وجود آمد که توانست به نیازهای کلان جامعه پاسخ دهد و البته در حوزۀ میکرو و ریزتر می‌شود انتقاداتی به نحوۀ عملکرد و نحوۀ اجرا یا کاستی‌هایی که در بوروکراسی وجود داشت و یا هر برنامۀ دیگری وارد کرد. انتقاداتی را که در حوزۀ ریز یا روشی اتفاق می‌افتد، نمی‌توان معادل قرار داد با آن معنایی که در سطح کلان به وقوع پیوسته است و ما توانسته‌ایم در چارچوب آن، گام مهمی را در مسیر دموکراسی با رضاشاه برداریم.

ادامه دارد
کانال خبری پان‌ايرانيست
روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه بخش پنجم @paniranist 🔸بخش‌هایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران) اساساً هر نوع خروج از کژراهه و اصلاحات، در بازگشت به مشروطه امکان‌پذیر است که دارای…
روند گذار به دولت ملی و تشریح نظریه #بازگشت_به_مشروطه

بخش ششم
@paniranist

🔸بخش‌هایی از سخنرانی #حجت_کلاشی در برنامۀ تلویزیونی انجمن #مهستان (جنبش سکولار دموکراسی ایران)

ما اگر بتوانیم توضیح دهیم که #دموکراسی داخل مشروطه موجود است و #سکولاریسم داخل مشروطه موجود است و همه می‌توانیم در درون مشروطه، چیزهایی نظیر #آزادی و #عدالت و #برابری حقوق را که به دنبالش هستیم بیابیم، واجد یک نظری شده‌ایم که دارای یک دستگاه حقوقی از پیش موجود است.
در درون همین دستگاه حقوقی مشروطه است که ما می‌توانیم هم دولت موقت تشکیل دهیم، هم مجلس مؤسسان تشکیل بدهیم و هم تکلیف قوای نظامی را مشخص کنیم، تا بتوانیم نظمی را برقرار کنیم. منظور این نیست که بدون هیچ نوع درگیری و هرج و مرجی، ما می‌توانیم گذار را عملی کنیم، منظور این است که یک نوع امکاناتی در داخل نظام حقوقی مشروطه نهفته است که با فعال کردن آن می‌شود جلوی آشوب‌ها و درگیری‌ها را گرفت و خشونت‌ها را کنترل کرد و تجربۀ زیستۀ ما هم در مشروطه، عبور بدون خشونت است؛چون توانستیم با حداقل خشونت عبور کنیم.
بسیاری از مقاماتی که در دورۀ استبداد بوده‌اند اما شخصیت‌هایی کارا و مفید بودند (همچون محمدعلی فروغی)، در دورۀ مشروطه آمدند و به کار گرفته شدند، قزاق‌ها توانستند بیایند و در ارتش ملی ما جای بگیرند.

ما یک تجربه‌ای داریم که این تجربه ارزشمند است. یک دستگاه نظری داریم که می‌توانیم به آن برگردیم. فراموش نکنیم که در دورۀ #رنسانس، رجعت و بازگشت به یونان مهم بود، نه اینکه بتوانند به یونان برگردند –که امکان‌پذیر نبود- بلکه می‌شد به چیزی که در فکر یونان وجود داشت بازگشت، چیزی که اندیشیدن به یونان می‌توانست در اختیار رنسانس و به طور کلی دوران جدید قرار دهد. سده‌های ۱۵ و ۱۶ که سده‌های زایش رنسانس هست و به طور کلی نوین است، به شرطی امکان‌پذیر شد که توانستند در مبانی نظری خودشان به یک چیزی بازگشت کنند و با کمک مفاهیمی که در آن بازگشت وجود داشت بیایند و دنیای جدید خودشان را استوار کنند.

ما برای استوار کردن دنیای جدید خودمان، مفاهیمی را نیاز داریم که این مفاهیم داخل مشروطه است. این مفاهیم نه صرفِ دموکراسی یا سکولاریسم است، بلکه همۀ اینها با هم در درون مشروطه وجود دارد. یعنی ضمن اینکه به یک سنت کهن بر‌می‌گردیم، می‌توانیم آیندۀ خودمان و نو شدن خودمان را در درون آن و با مفاهیم آن ادامه دهیم.

ادامه دارد

#مشروطه
#دولت_ملی
#سلطنت_ملت
#حکومت_قانون
#بازگشت_به_مشروطه

👇کانال خبری پان ایرانیست👇
https://t.me/joinchat/AAAAADuh9PTR7tqOh54EqQ
#حجت_کلاشی:
‏«مشروطه به‌ معنای دموکراسی نیست بلکه مشروطه به‌ معنای تأسیس دولت قانون است و نقط‌ی اول در انکشاف دموکراسی می‌باشد. تازمانی که وارد مشروطه نشویم یعنی ‎حکومت قانون و ‎ دولت ملی درست نکنیم، نمی‌توانیم در مسیر ‎#دموکراسی حرکت کنیم.»
#بازگشت_به_مشروطه

@paniranist
Forwarded from اراده ملت
اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی: «#دولت، قدرت لازم در #انعطاف و قدرت اصلاح پذیری و پیشبرد خواسته های #مردم را دارد اما به اتکای #ملت که به قدرت و پشتیبانی آن باور دارد، در برابر هر تهدیدی علیه #دموکراسی و اصلاح و در مقابل هر تخریب و ارعابی #مقتدرانه می ایستد.»

آقای جهانگیری دولتی که شما به عنوان معاون اول رئیس جمهورش با وجود چنین موج تباهی و فساد و فقری که در مملکت موج می‌زند تنها یک روز پیش از آغاز تظاهرات سراسری در مشهد گفتی: «رشد اقتصادی ۶ درصدی، تورم یک رقمی و ایجاد ۷۰۰ هزار شغل در نیمه نخست امسال، بیانگر وضعیت خوب اقتصادی کشور است.» آیا اصلا صلاحیت دارد که شما الان از قدرتش صحبت و البته زیرکانه آخرش هم مردم را تهدید می‌کنید؟

به نظر می‌رسد قدرت دولت شما تنها در سازماندهی فساد اقتصادی و رانت بوده است.

دولت شما اگر قدرت داشت در ابتدا جلوی برادر رئیس جمهور و برادر معاون اول رئیس را می‌گرفت تا دو پرونده چاق از فساد اقتصادی و دزدی و چپاول ثروت ملت ایران نسازند.

شما آیا فکر می‌کنید صلاحیت دارید وقتی اینقدر درک درستی از امور مملکت ندارید که تظاهرات سراسری را با خفت و خواری تمام به دسیسه رقبایتان و به طور مشخص رئیسی تقلیل می‌دهید؟ یکبار فکر نکردید رئیسی اگر چنین قدرتی داشت که در انتخابات از نامزد مطبوع شما پیروز می‌شد؟ شاید هم مانند بسیاری از مردم ایران به درستی انتخابات ریاست جمهوری در کشور شک دارید!

به اراده ملت ايران بپيونديد:
https://t.me/joinchat/AAAAAFFGg4rFOwoYmRwuWw
کانال خبری پان‌ايرانيست
شریعتی و تفکر بنیادگرایانه و ضد توسعه! 🔻این نوشته بخشی از مناظره اعضای سازمان جوانان پان ایرانیست و هواداران دکتر شریعتی می باشد که در روزهای پایانی خردادماه 1394 در فضای مجازی انجام پذیرفت. بخش 2/3 ...بدین گونه در می یابیم که حق با مرتضی مطهری بود و به…
شریعتی و تفکر بنیادگرایانه و ضد توسعه!

بخش 3/3
به گفته برخی طرفداران شریعتی اگر فرآیند وقوع یک #انقلاب، به منظور جمع کردن بساط سیاسی رژیم استبداد پادشاهی را بخشی از نگاه به توسعه فرض کنیم، دکتر شریعتی قهرمان روشنگری نسل جامعه ی وقت ایران بود! شریعتی با روش خود یک تنه و منحصر به فرد جوانان رو به انقلاب را سامان داد و خاک مرده ی بجا مانده از افسردگی سیاسی واقعه ی کودتای بیست و هشت امرداد سال سی و دو را از چهره ی نسل امیدوار آن برداشت.
این فرض از ریشه و اساس غلط است بر پایه این فرض غلط هم نمی‌شود توسعه بنا کرد. کار شریعتی هر چه بود در راستای توسعه نبود حال چه مخالفت با شاه باشد چه موافقت. مفهوم توسعه را نمی شود از دریچه موافقت و مخالفت با شاه فهمید. در این زمینه باید اندیشه شریعتی و نسبتش را با توسعه بررسی کرد نه مخالفت با شاه و جمع شدن آن بساط! چرا که با جمع شدن آن بساط، بساط دموکراتیکی پهن نشد و اگر بخواهیم جمع شدن آن بساط را الزاما در راستای توسعه بفهمیم آنگاه مجاهدین خلق و فداییان و کمونیست ها و حزب توده هم می توانند مدالی از این قهرمانی به گردن خود آویزند که البته نه تنها برازنده آنها نیست بلکه مضحک خواهد بود. اندیشه شریعتی را اگر فراهم کننده بساط انقلاب بفهمیم آنگاه باید به کمک مرحوم بازرگان بگوییم "در حالی که جامعه باران می خواست او بساط سیل را فراهم کرد"! که البته به نظر می آید بین آن باران و این سیل هیچ تشابهی نبود، بلکه این آتش بود و آن باران!

در این مقال، بحث ما نه بر اصل ادعاهای شریعتی بلکه "فهم" ما از آثار و ادعای اوست. #لنین و #استالین هم معتقد بودند آزادی و برابری واقعی را بنیان نهاده اند اما فهم ما چیز دیگری بود. کویریات شریعتی اثری ادبی و خارج از موضوع سخن ماست،اما از مباحث ایشان در دو حوزه اسلامیات و اجتماعیات، معنویت و عدالت و آزادی بیرون نمی‌آید. بجای معنویت، تحجر و اسلام زاهدانه ای بیرون می آید که جلوه اش ابوذر فرضی است؛ . اصلا ایشان هیچ بحث دقیقی در مورد چیستی عدالت و اینکه منظورش چیست به عمل نیاورده است. پروژه او "انقلاب" است، همه چیز را در انقلاب می فهمد و در این فهم هم مقلد است. حتا در نقادی از ماشین و استبداد و بی عدالتی هم مقلد است چرا که اگر مقلد نبود فرایند تاسیس حکومت صفوی و سپس مشروطه را باید بعنوان مقدمه و ضرورت توسعه و تحقق آزادی و عدالت می فهمید. اصلا خارج از چارچوب مشروطه نه می شود و نه ممکن است به این اصول دست یافت. در ستیزش با دین سنتی هم به خرافات نظر نداشت، اتفاقا سخت خرافی بود بلکه به سکوت آنها در برابر حکومت نظر داشت. او نمی دانست که اتفاقا در حوزه فقه سنتی، مجالی برای تحقق مشروطه و لذا عدالت و آزادی فراهم شد.

گاه با نظر به اعتراض عدم توسعه ی سیاسی در حکومت شاه، تمام مبارزات آن دوران از جمله شیوه ی شریعتی در راستای تحقق توسعه ی سیاسی تلقی می شود! و استدلال چنین رویکری عدم وجود آثار توسعه ی پایدار در ساز وکار سیاست شاه عنوان می شود!
باید اذعان داشت حکومت محمدرضا شاه پهلوی به هر نحو و از هر زاویه نگاه شود از تفکر شریعتی مترقی تر بود. اگر بحث عدالت و بویژه عدالت توزیعی مطرح باشد، با مشروطه و حکومت پهلوی امکان طرح آن بوجود آمد. از سوی دیگر حکومت پهلوی هر ایرادی داشت اما توسعه گرا بود، ولی شریعتی تفکر توسعه نداشت و از سوی دیگر به آزادی نیز باور نداشت. این سخن خود اوست:
«اگر به حقوق بشر، اصالت فرد و #اومانیسم و احترام به آزادی‌ها و آراء مردم قائل باشیم یعنی به #اندیویدآلیسم، #لیبرالیسم، #دموکراسی… به رکود و حتی قهقرا و انحراف می‌افتیم و میدان دادن به عوامل نیرومند فساد. اگر به رهبری و پیشرفت، اصالت قائل شویم لیبرالیسم، حقوق و عقیده‌ی فرد و حتی مردم را قربانی کرده ایم…»

تحقق عملی یک فکر انقلابی مترقی، به مبارزه و جنگ نیازمند است، از طرفی جنگ با آزادی فرد در فکر و زندگی مغایر است. پیامبر اگر قریش و بسیاری قبایل بدوی عرب و اقلیت یهود را به اختیار خود وامی گذاشت و حق آزادی افراد و گروه‌های انسانی را در عقیده و شیوه زندگی محترم می‌داشت دعوتش در همان مکه گم شده بود. از طرفی اعمال زور در راه عقیده و تحمیل یک مکتب و یک شیوه‌ی خاص زندگی فردی و سیاسی و اجتماعی بر یک فرد یا یک جامعه با حقوق بشری و دموکراسی و لیبرالیسم مغایر است. آیا شما به “دین شمشیر” باور ندارید؟"

اگر ملاک برای شریعتی طرفدار توسعه ، مخالفت با شاه باشد، پس باید تنقیح مناط کرده، مجاهدین و حزب توده را هم مترقی بدانیم!! آیا حزب توده و حکومت استالینی مترقی بود یا حکومت شاه؟ آیا قانون اساسی سابق پیشرفته بود یا قانون اساسی انقلاب؟ البته می شود هزاران پرسش دیگر مطرح کرد اما پاسخ از راه بار کردن مجموعه ای از مفاهیم مترقی به آرا شریعتی که خودش با آن مخالف بود، نمی گذرد. پایان
@paniranist کانال خبری پان ایرانیست