کانال خبری پان‌ايرانيست

#اندیویدآلیسم
Канал
Логотип телеграм канала کانال خبری پان‌ايرانيست
@paniranistПродвигать
2,53 тыс.
подписчиков
7,67 тыс.
фото
6,62 тыс.
видео
2,77 тыс.
ссылок
شبکه‌های اجتماعی حزب پان‌ایرانیست: تارنما www.Paniranist.party فیس‌بوک Fb.com/paniranist.info اینستاگرام instagram.com/paniranist.party توییتر https://twitter.com/paniranist_info یوتیوب https://www.youtube.com/c/paniranistinfo/
کانال خبری پان‌ايرانيست
شریعتی و تفکر بنیادگرایانه و ضد توسعه! 🔻این نوشته بخشی از مناظره اعضای سازمان جوانان پان ایرانیست و هواداران دکتر شریعتی می باشد که در روزهای پایانی خردادماه 1394 در فضای مجازی انجام پذیرفت. بخش 2/3 ...بدین گونه در می یابیم که حق با مرتضی مطهری بود و به…
شریعتی و تفکر بنیادگرایانه و ضد توسعه!

بخش 3/3
به گفته برخی طرفداران شریعتی اگر فرآیند وقوع یک #انقلاب، به منظور جمع کردن بساط سیاسی رژیم استبداد پادشاهی را بخشی از نگاه به توسعه فرض کنیم، دکتر شریعتی قهرمان روشنگری نسل جامعه ی وقت ایران بود! شریعتی با روش خود یک تنه و منحصر به فرد جوانان رو به انقلاب را سامان داد و خاک مرده ی بجا مانده از افسردگی سیاسی واقعه ی کودتای بیست و هشت امرداد سال سی و دو را از چهره ی نسل امیدوار آن برداشت.
این فرض از ریشه و اساس غلط است بر پایه این فرض غلط هم نمی‌شود توسعه بنا کرد. کار شریعتی هر چه بود در راستای توسعه نبود حال چه مخالفت با شاه باشد چه موافقت. مفهوم توسعه را نمی شود از دریچه موافقت و مخالفت با شاه فهمید. در این زمینه باید اندیشه شریعتی و نسبتش را با توسعه بررسی کرد نه مخالفت با شاه و جمع شدن آن بساط! چرا که با جمع شدن آن بساط، بساط دموکراتیکی پهن نشد و اگر بخواهیم جمع شدن آن بساط را الزاما در راستای توسعه بفهمیم آنگاه مجاهدین خلق و فداییان و کمونیست ها و حزب توده هم می توانند مدالی از این قهرمانی به گردن خود آویزند که البته نه تنها برازنده آنها نیست بلکه مضحک خواهد بود. اندیشه شریعتی را اگر فراهم کننده بساط انقلاب بفهمیم آنگاه باید به کمک مرحوم بازرگان بگوییم "در حالی که جامعه باران می خواست او بساط سیل را فراهم کرد"! که البته به نظر می آید بین آن باران و این سیل هیچ تشابهی نبود، بلکه این آتش بود و آن باران!

در این مقال، بحث ما نه بر اصل ادعاهای شریعتی بلکه "فهم" ما از آثار و ادعای اوست. #لنین و #استالین هم معتقد بودند آزادی و برابری واقعی را بنیان نهاده اند اما فهم ما چیز دیگری بود. کویریات شریعتی اثری ادبی و خارج از موضوع سخن ماست،اما از مباحث ایشان در دو حوزه اسلامیات و اجتماعیات، معنویت و عدالت و آزادی بیرون نمی‌آید. بجای معنویت، تحجر و اسلام زاهدانه ای بیرون می آید که جلوه اش ابوذر فرضی است؛ . اصلا ایشان هیچ بحث دقیقی در مورد چیستی عدالت و اینکه منظورش چیست به عمل نیاورده است. پروژه او "انقلاب" است، همه چیز را در انقلاب می فهمد و در این فهم هم مقلد است. حتا در نقادی از ماشین و استبداد و بی عدالتی هم مقلد است چرا که اگر مقلد نبود فرایند تاسیس حکومت صفوی و سپس مشروطه را باید بعنوان مقدمه و ضرورت توسعه و تحقق آزادی و عدالت می فهمید. اصلا خارج از چارچوب مشروطه نه می شود و نه ممکن است به این اصول دست یافت. در ستیزش با دین سنتی هم به خرافات نظر نداشت، اتفاقا سخت خرافی بود بلکه به سکوت آنها در برابر حکومت نظر داشت. او نمی دانست که اتفاقا در حوزه فقه سنتی، مجالی برای تحقق مشروطه و لذا عدالت و آزادی فراهم شد.

گاه با نظر به اعتراض عدم توسعه ی سیاسی در حکومت شاه، تمام مبارزات آن دوران از جمله شیوه ی شریعتی در راستای تحقق توسعه ی سیاسی تلقی می شود! و استدلال چنین رویکری عدم وجود آثار توسعه ی پایدار در ساز وکار سیاست شاه عنوان می شود!
باید اذعان داشت حکومت محمدرضا شاه پهلوی به هر نحو و از هر زاویه نگاه شود از تفکر شریعتی مترقی تر بود. اگر بحث عدالت و بویژه عدالت توزیعی مطرح باشد، با مشروطه و حکومت پهلوی امکان طرح آن بوجود آمد. از سوی دیگر حکومت پهلوی هر ایرادی داشت اما توسعه گرا بود، ولی شریعتی تفکر توسعه نداشت و از سوی دیگر به آزادی نیز باور نداشت. این سخن خود اوست:
«اگر به حقوق بشر، اصالت فرد و #اومانیسم و احترام به آزادی‌ها و آراء مردم قائل باشیم یعنی به #اندیویدآلیسم، #لیبرالیسم، #دموکراسی… به رکود و حتی قهقرا و انحراف می‌افتیم و میدان دادن به عوامل نیرومند فساد. اگر به رهبری و پیشرفت، اصالت قائل شویم لیبرالیسم، حقوق و عقیده‌ی فرد و حتی مردم را قربانی کرده ایم…»

تحقق عملی یک فکر انقلابی مترقی، به مبارزه و جنگ نیازمند است، از طرفی جنگ با آزادی فرد در فکر و زندگی مغایر است. پیامبر اگر قریش و بسیاری قبایل بدوی عرب و اقلیت یهود را به اختیار خود وامی گذاشت و حق آزادی افراد و گروه‌های انسانی را در عقیده و شیوه زندگی محترم می‌داشت دعوتش در همان مکه گم شده بود. از طرفی اعمال زور در راه عقیده و تحمیل یک مکتب و یک شیوه‌ی خاص زندگی فردی و سیاسی و اجتماعی بر یک فرد یا یک جامعه با حقوق بشری و دموکراسی و لیبرالیسم مغایر است. آیا شما به “دین شمشیر” باور ندارید؟"

اگر ملاک برای شریعتی طرفدار توسعه ، مخالفت با شاه باشد، پس باید تنقیح مناط کرده، مجاهدین و حزب توده را هم مترقی بدانیم!! آیا حزب توده و حکومت استالینی مترقی بود یا حکومت شاه؟ آیا قانون اساسی سابق پیشرفته بود یا قانون اساسی انقلاب؟ البته می شود هزاران پرسش دیگر مطرح کرد اما پاسخ از راه بار کردن مجموعه ای از مفاهیم مترقی به آرا شریعتی که خودش با آن مخالف بود، نمی گذرد. پایان
@paniranist کانال خبری پان ایرانیست