#احمد_شاملو و
موسیقیسرودههای آهنگین و دلنشینِ زندهیاد
#شاملو نشان از آمیزشِ آنها با
#موسیقی دارد و ظاهراً ریشه آن را میتوان در دلبستگیِ شاعر، به
موسیقیِ کلاسیک غربی جستجو کرد. اما شاملو به همان نسبت که به
موسیقیِ کلاسیکِ غربی علاقه نشان داده است، به
موسیقی سنتی ایرانی، بیمهر بود. عموماً مقوله شاملو و
موسیقی را میتوان در بخشهای زیر جستجو نمود:
موسیقیِ شعرِ شاملو، نقش و تأثیر مستقیمِ
موسیقی در شعرِ "شاملو" و نقش و تأثیر سرودههای او بر
موسیقی ایرانی.
شاملو در گفتگو با محمد محمدعلی _نویسنده معاصرِ ایرانی_،
موسیقی، شعر، رقص، نقاشی، معماری و ریاضیات را، از لحاظ جنبههای شهودی، دختران یک خانواده مینامد. وی در مقایسهی شعر با
موسیقی، این سخن را از
#کافکا باز میگوید که: «لذت پیچیدهای که از
موسیقی حاصل میشود، لذت خطرناکی است. اما شعر میکوشد پیچیدگی لذت را از بین ببرد و آن را به سطح هوشیاری برساند و انسانی کند.
موسیقی، زندگی احساسی را دو چندان میکند اما شعر به آن مهار میزند و اعتلایش میبخشد.» نگاهی به کار و آثار پربار "احمد شاملو" در زمینههای گوناگون نشان میدهد که اگرچه
موسیقی به گفته او تأثیر ژرفی در هنر او داشته، اما نوشته یا اثری که مستقیماً درباره
موسیقی باشد، از او در دست نیست. تنها در برخی نوشتهها و گفتگوهایش اشارهای به
موسیقی هست که آخرین آنها اظهارِ بیمهریِ شدیدِ او به
موسیقی سنتی ایرانی بود. اگر شاملو در شعر، از هرگونه قالب پیشساخته میگریزد یا حتی با آن میستیزد، در
موسیقی منظور و مهرش به فرمِ کلاسیک، به ویژه رومانتیسم آن است که آن را
موسیقی جهانی میداند. این در حالی است که از زمان "آرنولد شونبرگ" و "اشتوکهاوزن"، آهنگسازان اروپایی تلاش میکنند
موسیقی ارکسترال را از قالبهای کلاسیک آزاد سازند.
"شاملو" در گفتگو با ناصر حریری درباره پیوندش با
موسیقی میگوید:
«روزگاری همه آرزوهایم در موسیقیدان شدن به بنبست رسید. بعد به شعر پرداختم... شعر در من، التیام یافتن زخمِ
موسیقی است. من میبایست یک آهنگساز میشدم، که فقر مادی و فرهنگی خانواده غیرممکنش کرد».
"دکتر
#محمود_خوشنام، ناقدِ
موسیقی درباره پیشینه برخورد شاملو با این هنر میگوید: «علاقه به
موسیقی از نوجوانی در او پدید آمده بود. به گفته خودش، در همسایگیشان خانواده ارمنی بودند که دخترانشان پیانو مینواختند و او به نوای پیانوی آنها گوش میسپرد. سرانجام هم راهی پیدا میکند که از پشتبام دقیقتر و عمیقتر به آن نواها، گوش بسپارد. همین بود که او را «هوایی و دیوانه
موسیقی» کرد.
آنها بیشتر اتودهای "شوپن" را مینواختند. علاقه "شاملو" به همین محدود نشد. او دو سالی نزد معلمی، درس هارمونی و کمپوزیسیون گرفت که به ثمر نرسید. خودِ او علتِ این ناکامی را فقر فرهنگی و مادی خانواده معرفی کرده که فکر میکنم اغراق است، چون خانواده او از نظر فرهنگی و مادی در مضیقه نبود. به هر ترتیب این عقده سرکوفته
موسیقی در او، او را به سوی شعر و راه شعر راهنمایی کرده است».
بیگمان تنها کلام آهنگین و دلنشین سرودههای "شاملو"، نیست که او را یک آگاه و علاقمند به
موسیقی نشان میدهد، بلکه تأثیرپذیری مستقیم از این هنر تا جایی است که از نخستین آثار تا آخرینِ آنها جای پای
موسیقی را در شعر او میبینیم. این تأثیرها از لحاظ صوری در کاربرد اصطلاحات
موسیقی مانند "گیتار شکسته"، "سمفونی تاریک"، "نتهای بیشتاب سکوت" و نام سازها و جز اینها آشکارند...
ویدئو: مناظره کوتاه استاد
#شجریان و
#احمد_شاملو درباره
موسیقی ایرانی
#شاه_فرتوت_ابریقستان@oldkingofebrighestan