افراد ناشنوا و
کم شنوا زبان اشاره یاد بگیرند یا لب خوانی و حرف زدن؟
مختصر و ساده در این مورد می نویسم:
در زمینه روش آموزشی به افراد ناشنوا و
کم شنوا دو رویکرد متضاد وجود داره: 1. رویکرد اُرال یا گفتاری: برمیگرده به اروپای دویست سال پیش و ناشنوایان را وادار میکنه به لب خوانی و حرف زدن. این روش شرایط و نیازهای خاص تک تک افراد ناشنوا و
کم شنوا را در نظر نمی گیره و به اجبار اونها رو وادار میکنه تا حد ممکن "شبیه افراد
شنوا" بشن و مثل اونها ارتباط برقرار کنند. در این روش، معلمهای افراد ناشنوا و
کم شنوا همه
شنوا هستند و افراد ناشنوا و
کم شنوا نمیتونن در مدارس تدریس کنند. البته روش اُرال یا گفتاری موفقیت هایی هم داشته: هستند افراد ناشنوا و
کم شنوایی که زندگی اجتماعی موفقی پیدا کرده اند ولی این روش برای تک تک افراد قابل تجویز نیست، سخت و آزاردهنده است، روی عواطف و روح و روان افراد اثر می گذاره. بسیاری از افراد ناشنوا و
کم شنوا تجربه های تلخ و آزاردهنده ای در موردش دارند.
2. رویکرد "توتال کامیونیکیشن"، یا "ارتباط کامل"، اواسط دهه 1950 شکل گرفت. مخالف خشونت ها و تحمیل های روش گفتاریه. برای تک تک افراد ناشنوا و
کم شنوا حق برقراری ارتباط قائله، به نیازهای روحی و شرایط خاص تک تک اونها توجه می کنه، راههای ارتباطی را محدود به روش گفتاری نمی کنه، بلکه زبان اشاره را هم به روش گفتاری اضافه میکنه. در نتیجه افراد ناشنوا و
کم شنوا باید دسترسی کامل به هر دو روش گفتاری و زبان اشاره داشته باشند و با کمک معلمان
کم شنوا و ناشنوا (و نه فقط معلمان
شنوا) تحصیل کنند.
محروم کردن افراد ناشنوا و
کم شنوا از روش ارتباطی خاص خودشون، و محدود کردن اونها به روش گفتاری، برگشتن به شیوه های منسوخ دویست سال پیشه. افراد ناشنوا و
کم شنوا باید به هر دو روش ارتباطی گفتاری و اشاره دسترسی داشته باشند و آموزش رایگان دریافت کنند.
*نگین حسینی، روزنامه نگار، فعال حقوق افراد دارای معلولیت
#ناشنوا #کم_شنوا #زبان_اشاره #گفتاری #ارتباط @neginpaper