“موج‌بعدازرفتنَت‌آرام‌نِمی‌گیرد”

اسب را به‌طمعِ انگشتری باختم
دل را به‌هوسِ چراغی
و دندان‌هایم را به‌عادتِ قمار
امّا
دستانم برای آغوشت بی‌قرارند.


#سلمان‌نظافت‌یزدی
ـ قسمت عمیق، قسمت کم‌عمق

روح آدم را می‌جَوَند تا حرف خودشان را به کرسی بنشانند ! نه به عشق فکر میکنند‌ نه به گذشته‌ها
و یادشان نمی‌آید که روزی روزگاری گفته‌اند: "دوستت دارم" !

#عباس‌معروفی
سال بلوا

ای هراس قدیم !
در خطاب تو
انگشت‌های من از هوش رفتند ...

#سهراب‌سپهری

هر آنچه در قلب می‌گذرد را نمی‌توان گفت، برای همین خدا، آه، اشک،
خواب طولانی، لبخند سرد و لرزش دستان را خلق کرد.


#نزار‌قبانی

من از اهالی ای کاش های بی‌ثمرم….

هیچ کسی های من ،
شمار ندارد...

#بیدل‌دهلوی

حمید عسکری_قمار🎼



https://t.center/nasim9586

اکنون از این‌جا
‏از این بارِ دلتنگی،
‏در آغوش‌ات می‌کشم
‏از شعری که سکوت‌اش کرده‌ام،
‏دست دور گردن‌ات می‌برم
‏و تو را
‏از ترانه‌ای که فراموش‌اش کرده‌ام،
‏می‌بوسم.

‏#صباح‌الدین‌علی
فارسیِ سیامک تقی‌زاده

کدام تنهایی؟
تو نمی‌دانی که آدمِ تنها
هیچوقت تنها نیست،
تو نمی‌دانی که همه جا
بارِ آینده و گذشته همراهِ ماست.

#آلبرکامو

اگر نتوانم 
بی هراس نامت را در گلو بگردانم...
کلمات به چه کار می‌آیند...
و اگر نتوانم فریاد بزنم...

«دوستت دارم»...

دهانم به چه کار می‌آید...

#سعاد‌الصباح

"ما شکیبا بودیم"
و این است آن کلامی که
ما را به تمامی،
وصف می‌تواند کرد...!

#احمدشاملو

من در خودم می‌دوم که فقط آتش را خاموش کنم.
#عباس‌معروفی

در عشق نیفتادم
بلکه با گام های استوار
و با چشمان کاملا باز
به استقبالش رفتم،
من در عشق ایستاده ام
من در عشق نیفتاده ام
با هوشیاری کامل می خواهمت.

#غاده‌السمان

10:10

صبح، مِه، باران
ابر، نگاه، خاطره

در من ترانه‌ای نبود تو خواندی
در من آینه‌ای نبود تو دیدی

ریشه‌ای بودم در خواب خاک‌های متبرک
بی‌باران در نگاه تو سبز شدم.

#محمدابراهیم‌جعفری

هیچ موجود زنده‌ای
تا زمانی که با مرگ
از نزدیک روبه‌رو نشده
تا زمانی که مرگ
از کنار گوشش نگذشته
نمی‌تواند
خوشبختی زنده بودن را
درک کند.

#اینیاتسیوسیلونه

شب نمی‌تواند تمام نشود
طبیعتِ شب آن است
که برود رو به صبح،
نمی‌تواند یک جا بماند
مجبور است بگذرد.

#محموددولت‌آبادی