خدایا برما رحم کنمیدانم درخواست نابهجایی است.
وقتی خودمان بر این طبیعت رحم نمیکنیم چطور انتظار داشته باشیم طبیعت ِ تو بر ما رحم و شفقت کند.
اما تو خداوندگاری و ما بنده.
ما سرکش و ویرانگر، اما تو بخشنده و بارحمت.
پس بر این همه بیتدبیری، خودخواهی، طغیانگری، بیادبی، نادانی و ویرانگریهای ما در این جهان نظر نکن.
بلکه به رحمت و بخشندگی و مهربانی خودت بنگر که ما را جز اینها امیدی نیست.
آری درست است ما بسیار بر خود و مردم و این طبیعت زیبایت جفا کردیم. هرچه داشتیم را نابود کردیم، مصرف کردیم.
اما تو ببخشای.
تو به این همه اختلاسهای خارج از شمارش، به این همه رانتهای بیحساب و کتاب، به این همه بیشرافتیهای رواج یافته و این دریای دروغ و ریا که طوفانش بنیان این ملت را ریشهکن میکند؛ ننگر.
تو خداوندگاری و ما بنده.
ما عصیانگریم و نادان.
اما تویی که میتوانی با نگاه پر مهر و شفقتات همه را زیر و رو کنی.
اولین روز زمستان هم گذشت. در حالی که باید بارانها و برفهای پیدرپی بر این سرزمین پهناور از ستیغ کوهها تا پهنای دشتهایش باریده باشد و این سرزمین تشنه را سیراب کرده باشد، اما همه جا خشک است.
ای خدای هستیبخش، تو بر این سرزمین تشنه و نیازمند بنگر. تو این همه گیاهان و حیوانات و حشرات و پرندگان زیبای ناتوان از تحمل خشکسالی را نظر کن.
و ما را هم .
که ما همگی هیچکدام تحمل خشکسالی و بیآبی و بیبرکتی را نداریم.
تو خدایی و دهنده. تو رئوف هستی و با مهر.
بر ما ببخشای آن همه ویرانی و سرکشی را.
ای پروردگار جهانیان.
41
محمد همایونی
شنبه 1 دی 1403
#نیایش @mohammadhomayouni