مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤

#ایشان
Канал
Логотип телеграм канала مدافعان حضرت زینب سلام الله علیها🖤🖤🖤
@modafehanzynabПродвигать
256
подписчиков
26,2 тыс.
фото
7,73 тыс.
видео
836
ссылок
وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید وقتی که طفل کوچکتان باب حاجت است پس گردش زمین و زمان کار #زینب است جهت تبادل باادمین کانال هماهنگ کنید @Kkjhyygf کپی حلال باذکرصلوات 🌱
هروقت #پلاک شان را به #گردن می انداختند و می‌گفتند” من حتماً #شهید می شوم” من می ترسیدم واضطراب داشتم که نکند ایشان را از دست بدهم، ولی ایشان با احساس و با منطق من رو مجاب کردند، می گفتند: « من نیت کرده ام که نگذارم #حرم حضرت زینب(س)⚘ به دست داعشی ها بیافتد.” من هم وقتی فهمیدم به خاطر #حضرت زینب (س)⚘ می روند #راضی شدم اما به زبان نیاوردم.»
🍃🍃
خیلی دوست داشتند #سوریه بروند طوری که می دیدم آرام و قرار ندارند ولی نشد. همیشه می گفتند که من به #جبهه #سوریه می روم و سعی
می کردند ما را آماده کنند. #ده روز بعد از #عروسی به #جبهه رفتند ، پنجم مهر ۱۳۹۴عروسی کردیم و ایشان پانزدهم #عازم #جهاد شدند.
🍃🍃
#آخرین بار که در شهرمان #شهید آوردند رو کردند به من و گفتند: «فاطمه جان! #شهید بعدی إن شاءالله#خودمم.» همان موقع فهیمدم که #ایشان را از دست می دهم.😭 همان هم شد و #شهید بعدی #آقا هادی شجاع بود.😭
🍃🍃
#ایشان در ۱۳ آبان ۱۳۶۴ به عنوان #مسئول ستاد #لشکر قدس گیلان منصوب شدو در #عملیات کربلای ۲ در #منطقه حاج عمران شرکت کرد . این #عملیات که در #ساعت دوازده شب ۹ شهریور ۱۳۶۵ انجام شد #گردانهای کمیل ، میثم و حمزه سیدالشهداء(ع)⚘ به سوی مواضع دشمن پیشروی کردند و در همان ساعات اولیه دشمن را در هم شکستند.
🍃🍃
#فرمانده #گردان کمیل – برای هدایت نیروهای خود ، درخواست نیروهای کمکی کرد در حالی که بر اثر #اصابت گلوله مجروح شده بود . رضوانخواه با وجود #جراحت با #اقتدار گردان خود را در میان آتش دشمن به پیش میبرد که بار دیگر مورد #اصابت ترکش قرار گرفت و به #شهادت رسید.💔
🍃🍃
پس از #درخواست #نیروی کمکی ، #فرماندهی لشکر به #شهید محمود قلی پور#ماموریت داد به سرعت# گردان مالک اشتر را که به عنوان #گردان پشتیبان آماده بود ، به خطوط درگیری اعزام کند.
🍃🍃
#نیروهای کمکی را به خطوط درگیری اعزام کرد و پس از #اعزام گردان محل #ماموریت خود را ترک نکرده بودند که #سنگرشان در قله رفیع کدو ، مورد #اصابت گلوله #توپ قرار گرفت . در نتیجه ،ایشان به همراه #همرزمانش به #شهادت رسیدند و #پیکر#سردارشهید محمود قلی پور در اثر #انفجار
#تکه تکه شد.💔
🍃🍃
یکی از #بزرگ‌ترین #آرزوهاشون #خدمت‌رسانی به #زائران #اباعبدالله(ع)⚘ در ایام #اربعین بود، در سال 96 بنده به همراه #ایشان و 2 تن از همکاران از سوی #بسیج #جامعهٔ پزشکی جهت #خدمت‌رسانی به زوار، عازم #کربلا شدیم.
🍃🍃
همیشه در اوج لذت و شلوغی، زمانی که حتی #کوچک‌ترین حرفی از #امام‌حسین(ع)⚘یا #امام‌زمان(عج)♡ می‌شد #گریه‌اش می‌گرفت و بدون خجالت، در جمع #اشک می‌ریخت، خیلی #دل رئوفی داشت.
🍃🍃
زمانی‌که در سفر پ#ابعین، به #نجف و #حرم مطهر مولای متقیان، امیرالمؤمنین علی(ع)⚘رسیدیم #اشک‌هاش بند نمی‌آمد و مدام می‌گفت اصلاً باورم نمی‌شود که الان اینجا هستم، در سراسر سفر حالش #دگرگون بود و #گریه می‌کرد.
🍃🍃
#ایشان هم‌چنین از #بسیجیان #مخلص بود و#اعتقاد بسیاری به #ولایت‌فقیه♡ داشت و برای #مقام معظم رهبری♡ #احترام ویژه‌ای #قائل بودند.
🍃🍃
به عقیدهٔ بنده، #بسیج یعنی #خدمت‌گزاری و ایشان نیز سراسر عمر کوتاه اما پربار خود را در #خدمت به #خلق #خدا سپری کرد، خیلی#بی‌حاشیه بود و محال بود کسی از او #تقاضایی کند و ایشان #دست رد به سینه‌اش بزند.😭
🍃🍃
#دانش آموز #شهید دفاع مقدس مهدی رحیمی
🍃🍃
در تاریخ ۱۳۴۵/۸/۵ در شهر فریدونکنار
متولد شد.

ایشان #برادر#شهید هم هست.#ایشان و#۲برادرش ، #شهدای دفاع مقدس هستند.
#مهدی ، #علی و #عسگری ،
🍃🍃
۹ فرزند بودند
۷ برادر و ۲ خواهر
ایشان و #۲ برادرش توفیق #شهادت داشتند.
🍃🍃
تا مقطع راهنمایی درس خواندو در #فعالیت های #فرهنگی و #اجتماعی و #انقلابی شرکت ودر# برگزاری مراسم #مذهبی شرکت می کرد.
🍃🍃
با #عضویت در#لشکر ۲۵ کربلا
عازم #جبهه های حق علیه باطل شد.
دوبرادرش در#یک روز به #شهادت رسیدند ودر#یک روز #تشییع و #خاکسپاری شدند.
🍃🍃
#دانش آموز #شهید دفاع مقدس مهدی رحیمی
🍃🍃
در تاریخ ۱۳۴۵/۸/۵ در شهر فریدونکنار
متولد شد.

ایشان #برادر#شهید هم هست.#ایشان و#۲برادرش ، #شهدای دفاع مقدس هستند.
#مهدی ، #علی و #عسگری ،
🍃🍃
۹ فرزند بودند
۷ برادر و ۲ خواهر
ایشان و #۲ برادرش توفیق #شهادت داشتند.
🍃🍃
تا مقطع راهنمایی درس خواندو در #فعالیت های #فرهنگی و #اجتماعی و #انقلابی شرکت ودر# برگزاری مراسم #مذهبی شرکت می کرد.
🍃🍃
با #عضویت در#لشکر ۲۵ کربلا
عازم #جبهه های حق علیه باطل شد.
دوبرادرش در#یک روز به #شهادت رسیدند ودر#یک روز #تشییع و #خاکسپاری شدند.
🍃🍃
وقتی مجروح شد پدرایشان آمدند #سوریه برا اینکه #آقاحامد رو برگردونن ....میخواستند اونجا بمونن وبه جای#ایشان بجنگن ولی خوب بنا به دلایلی قبول نکرده بودن
خلاصه#آقا حامد را بر گردوندن تهران وتوبیمارستان بستری شد.....
🍃🍃
لطف #آقاابوالفضل⚘ شامل حال #شهید شد
اخه دو دست ودوچشمش را از دست داد درست مثل #سقای کربلا😔
وبالاخره به آرزویش رسیدودر تیرماه94 #شهید شد.
🍃🍃

#به نقل از دوست شهید:

#ایام محرم که میشد از همان کوچکی من و #حامد با هم میرفتیم هیئت و دسته ی سینه زنی مسجد فاطمیه.
خیلی دوست داشتیم مهتابی های دسته عزاداری رو حرکت بدیم.
🍃🍃
ولی کوچیک بودیم و زورمون نمیرسید. اون موقع ها خیلی هوا سرد بود که باهم دستکش، دست میکردیم و با کمک هم یه مهتابی رو هل میدادیم.
🍃🍃
کم کم که بزرگتر شدیم و زورمون بیشتر، هر کدوم یه مهتابی رو حرکت میدادیم. یادمه حتی اون موقع ها #حامد، روزهای #عاشورا #پابرهنه دسته ی عزاداری میومد .
🍃🍃
دوران نوجوانی هم #علم برمی داشتیم.
#پرچم بزرگی که جلو دسته می رفت، #پرچم قرمز رنگ #یا ابوالفضل⚘ بود که دوتامون شیفته ی حمل کردنش بودیم. و بر سر حمل پرچم باهم رقابت می کردیم و در نهایت قرار میذاشتیم که نوبتی برداریم.
🍃🍃
یه پرچم سبز رنگی هم بود که عقب تر از علم قرمز حرکت می دادن که بعدها تصمیم گرفتیم که #پرچم قرمز #حضرت ابوالفضل⚘ رو حامد حمل کنه پرچم سبز هم حملش با من باشه.
هر چند دل من با علم قرمز بود ولی به احترام بزرگتر بودن #حامد راضی شدم.
🍃🍃
#حامد همیشه از اول تا پایان مراسم های هیئت حاضر بود و در کارهای مسجد #کمک می کرد و #وظیفه شناس بود.
🍃🍃
{در این چند سال اخیر که
#پاسدار شده بود می رفتیم ته صف با #نوجوونا سینه میزدیم. #حامد اصلا خودش رو نمی گرفت که من بزرگتر از بقیه هستم و یا از بچه های فعال بسیج پایگاه.}
🍃🍃
بعضا هم موتور پر سر و صدای ته دسته رو حول میداد و خیلی هم به این کار #افتخار میکرد.
یه #حسینی تمام و کمال بود.
🍃🍃
آخرش هم با اون دست هایی که علم #حضرت ابوالفضل⚘ رو حمل میکرد، همچون مولاش #حضرت عباس⚘، در راه #بی بی زینب⚘ فدا شد.
🍃🍃

#به نقل از مادر شهید:

سوریه که بود چند تا عکس فرستاد به دوستش که به دستم برسونه.
روزی زنگ زد و توضیح داد که عکس با فلان مشخصات رو بگذار برای تشییع، و عکس دیگر رو بگذار برای بنر.
🍃🍃
#به نقل از خانواده شهید:

#حامد را باهمان خوشحالی راهی میدان کردیم که گویی قراراست لباس دامادی برتن کند ......

#عشق به #علمدار#شهادتش را مانند #حضرت عباس(علیه السلام)رقم زد
بدون دست وچشم ......
با بدنی پر از ترکش....
🍃🍃

#پدر شهید جوانی درباره ی آخرین دیدار نیز می گوید: آخرین جمله ای که به ما گفت این بود که پدرم و مادرم مرا حلال کنید و از مادرش خواست که برای او گریه نکند و بر #مصائب اهل بیت(ع)⚘ اشک بریزد.

وی می افزاید: تمام کارها و رفتارهای #حامد برایمان خاطره است. او آرزویش شهادت بود و همیشه #حسرت می خورد که چرا 1400 سال پیش به دنیا نیامده بود تا در رکاب #آقا امام حسین(ع)⚘ به #شهادت برسد. وقتی که خواست برود 2 عکس به ما داد و گفت یکی را بنر کنید و در کنار مسجد بزنید و دیگری را بر روی تابوتم بچسبانید.
🍃🍃