#دادخواهی_زرتشتیان_کرماندر بخشی از سفرنامه ی ملافیروز چنین آمده که گروهی از زرتشتیان کرمان جهت دادخواهی به شیراز رفته بودند، زیرا والی کرمان مبلغ هنگفتی را به عنوان جزیه از آن ها خواسته بود.
هنگامی که فیروز و پدرش در شیراز بودند، یکی از آن افراد نزد پدر ملافیروز رفته و ماجرا را به او شرح داد. ملا کاووس نیز دادخواهی آن ها را در یک عریضه برای کریمخان زند نوشت و صبح روز بعد در دیوان خانه، آن گروه زرتشتی را احضار کردند و در جلسه دربار و در مقابل کریمخان و وزرا، شرحی از ستمی که بر آن ها رفته گفته شد.
کریمخان در همان جلسه به منشی خود دستور داد که فرمان همایون را به والی کرمان بنویسند مبنی بر این که هیچ کس حق ندارد پولی افزون بر دیگران به عنوان جزیه از زرتشتیان بگیرد.
پس از صدور این فرمان، آن گروه به خواسته خود رسیده و شادمان به کرمان بازگشتند. پیش از سرودن این بخش، ملافیروز به ستم بر زرتشتیان کرمان در دوران قدیم اشاره کرده بود و میگوید از آن زمان چنین سیاستی بر آن ها تحمیل شده بود.
وکیل آمد نشست آن گَه به دیوان
برش بستند صف از خان و سلطان
بشد آقا همان ساعت به درگاه
مر آن بیچارگان را بُرد همراه
به خدمت آنگهی آقا عیان کرد
عریضه داد و یک یک زان بیان کرد
وکیل از حال چون آگاه گردید
ز ستم دیدگان ستم کوتاه گردید
بشد حکم همایون زود صادر
که ستم اندر زمانِ ماست نادر
بیامد منشی و بنوشت فرمان
ابر عمّال و بر والی کرمان
که بنیاد ستم از پا فکندیم
ز هرجا و زِ هر ماوا فکندیم
رعیت را همی خواهیم دلشاد
که باشد از رعیت ملک آباد
به کرمان بر مجوس این ستم دیدم
عجب ستمی بر ایشان من شنیدم
ازین پس آن چه می باشد مقرر
بگیرد مجتنب شو از مکرر
نباید از آن گیری زیاده
برابر کِی یکی گردیده با ده
مرتسم کرد آن منشور را زود
بسی از لطف، تحقیقات فرمود
مران آن بیچگاران را داد فرمان
ز حق دردِ دلشان یافت درمان
ز ایزد آرزوهاشان برآمد
غم و جور و ستم جمله سرآمد
به سد خوبی به کرمان بازگشتند
از آن در خلق با اعزاز گشتند
ز بهدینان سرآمد ستم و بیداد
خدا دادِ ضعیفان داد از داد
ز بابم جمله بهدین شاد گشتند
که از وی زان ستم آزاد گشتند
اگر گویم گزارش های شیراز
کجا آید به گفتن آن همه راز؟
ازینسان کرده شد آن جا فراوان
اگر گویم نیاید آن به پایان.
📚 بُن مایه :
📗سفرنامه ی ملافیروز،
گردآورنده و گزارنده:
#خسرو_کیانراد، تهران؛ هیرُمبا۱۳۹۸خورشیدی
@khashatra