#حافظ_و_شاخه_نباتنویسنده
#حمزه_سردادور↔با خوانش دل انگیز:
#مجید_صادقیتعداد صفحات: ۳۰۶
↔ خلاصه داستان:
این دختر ماه منظر که در یک خاندان بزرگ بدنیا آمده و می زیست،غرق در ناز و نعمت بود.
از جمال و کمال به حد اعلا بهره مند و از حیث عقل و هوش در میان همگان بی مانند بود.دختران هم و سن و سال او مخصوصا دوشیزگان بزرگ زاده و پر حشمت و جلال بر او حسد می بردند.
خوش به حالش میگفتند و آنچه آنان را متحیر می ساخت این بود که دختر مزبور با همه ی زیبایی و رعنایی و با اینکه از تمام نعمت های برخوردار بود و به نظر آنان کمترین کسری و نقصی در زندگی نداشت،لذا غالبا قیافه اش گرفته و اندیشناک به نظر می رسید و از معاشرت با دختران و زنان گریزان بود اگر هم.....