از اسطورهی فروپاشی نظام سلطه تا ضرورت مبارزات همبسته –
در حاشیهی قیام تشنگان در خوزستان
امین حصوری
۳ مرداد ۱۴۰۰
--------------------------
برشی از متن:
👇برمبنای آنچه گفته شد، تاملی کنیم بر
مسالهی بازتولید و دوام دولت در پرتو قیام تشنگان در خوزستان:
با بازگشت
ستمدیدگان خوزستان به خیابانها و اوجگرفتن دگربارهی مبارزهی نابرابر آنان با دولت، فضای بیموامیدی شکل گرفته است که یادآور خیزش آبان ۹۸ است. انبوهی از ستمدیدگان بار دیگر در کشاکشی سخت و نابرابر با دولت میکوشند گشایشی در تاریخ ستمبارشان ایجاد کنند. خوزستان تشنه است: هم تشنهی آب و هم تشنهی آزادی؛ این هر دو را از مردمانش دریغ کردهاند. محرومکردن خوزستان از رودهایش نمیتوانست بدون فرایند دیرپایِ سلب آزادی از بومیان خوزستان و فرودستانِ سراسر ایران تحقق یابد. آنهایی که اینک خشم و اعتراضشان به بیآبی (و بیبرقی و تبعیض و محرومیت) را به خیابانها آوردهاند، بهخوبی واقفند که این فریادها بسیار فراتر از مطالبهی آب (یا برق و نظایر اینها) میرود؛ آنها بیگمان تشنهاند، اما – درست بههمین دلیل– مسالهی اصلی آنان ایستادگی در برابر کلیت یک نظام سیاسیست که از دیرباز بهمیانجیِ سازوکاری استعماریْ (استعمار داخلی) هستیِ آنان را از همهسو نشانه رفته است و مدام پیشتر آمده، تا تحمیل بیآبیِ مطلق. آنها آشتیناپذیربودنِ این رویارویی را همانگونه لمس میکنند که تهدید بقای خویش را (آب، زیستبوم، خاک، کار/معیشت)؛ پس، در این رویارویی نمیتوانند بهچیزی جز همهچیز رضایت دهند؛ همین است که جوانان عرب در یزلههایشان فریاد میزنند
: الشعب یرید اسقاط النظام. بهبیان دیگر، آنها تنها درصورتی میتوانند آزادی (و آبادیِ) خویش را بازپس بگیرند، که آزادی را برای همگان به ارمغان بیاورند. اما آیا «قیام تشنگان» که اینک در شهرهای کوچک و بزرگ خوزستان جریان دارد، اساساً قادر به دگرگونسازی نظم مستقر خواهد بود؟ وقتی توان سرکوب مهیب کلیت دولت را با توان ایستادگی مردم خوزستان بسنجیم، فارغ از همهی آرزوها و رشادتها، پاسخ این سوال منفیست. دستگاه سرکوب دولتی با تمرکز بر خوزستان و محاصره (ایزولهسازی) و هجوم همهجانبه یحتمل بار دیگر بتواند «اغتشاشگران» را سرکوب کند – تا نوبت خیزشِ بعدی. اما از منظری دیگر، اگر قیام تشنگان الهامبخش مبارزات جمعی
ستمدیدگان در سایر مناطق جغرافیایی و سایر حوزههای پیکار و ستم باشد، همچنانکه نشانههای امیدبخشی از آن قابلرویت است، این قیام سرنوشت متفاوتی خواهد داشت؛ چون در اینصورت کارآیی دستگاه سرکوب و سامانهی کارکردی دولت مختل میگردد. بهبیان دیگر، دولت با برخورداری از حد بالایی از امکانات مادی، سازمانیافتگی، تمرکز و هدفمندی (ارادهی معطوف به خویش) عموما قادر است خیزشهای سازماننیافته – خصوصا در یک محدودهی جغرافیایی مشخص – را مهار کند، مگر آنکه دامنهی موضوعی و جغرافیایی خیزش چنان گسترش یابد که به تکثیر و گسترش سوژههای مبارزه بیانجامد. بهطور خلاصه: با نظر به موقعیت پرتلاطم کنونی باید گفت دولت ایران، هرقدر هم عمیقاً دچار بحران و تزلزل باشد، بهخودیِ خود فرونمیپاشد. ولی اگر «همبستگی و رزم مشترکِ» سایر
ستمدیدگان مانع از آن گردد که قیام تشنگان ایزوله شود و از نفس بیافتد، این خیزش مسلماً قادر خواهد بود راهی بگشاید تا کار ناتمام آبان ۹۸ به سرانجام برسد.
اما «همبستگی و رزم مشترکِ»
ستمدیدگان – در عمل– با موانع بسیاری روبروست؛ چون مفهوم ظاهراً بسیطِ «
ستمدیدگان» بهواقع دربردارندهی گسترهی عظیم و ناهمگنی از انسانهاست که بهرغم وجهاشتراک کلیشان در
رنجِ فرودستی، عوامل بسیاری آنها را پارهپاره میسازند و اغلب رودرروی هم قرار میدهند؛ و لذا، عموما رزم مشترک را به محاق میبرند. شماری از این عوامل را مرور کنیم ....
---------------------------
لینک متن در وبسایت کارگاه:
👇🏾https://kaargaah.net/?p=1170دریافت متن در فرمت پی.دی.اف.
👇🏾http://pdf.kaargaah.net/141_from_myth_of_collapse_to_Reality_HAmin.pdf-------------------------
#الشعب_یرید_اسقاط_النظام#قیام_تشنگان#اعتراضات_سراسری#اتحاد_ستمدیدگان#سجلوا_سجلوا_فی_التاریخ---------------------------
کانال تلگرام کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic