❤ڪلام امیرالمومنین علی علیه السلام❤

#اميرمؤمنان
Канал
Логотип телеграм канала ❤ڪلام امیرالمومنین علی علیه السلام❤
@kalame_amiralmomeninПродвигать
1,24 тыс.
подписчиков
5,33 тыс.
фото
964
видео
901
ссылка
🎥 ڪليپ 📸 عڪس 💬 روایات مولا 🔈 مدح مولا 💯استغفار 70بند امیرالمومنین باپخش روايت هاي اميرالمومنين دنيا و آخرتمون تضمينه ادمین جهت هماهنگی 👈👈 @Glsa_prvz8313
🔰انتقاد از #سیاست
#امیرالمؤمنین علیه السلام و پاسخ آن/۲

اشكال دوم: گويند: اگر پس از بيعت با او در مدينه معاويه را در شام بر حكومت باقى مى گذاشت تا هنگامى كه خود قدرت را كاملا به دست مى گرفت و حكومتش استوار مى شد و معاويه و شاميان با او بيعت مى كردند آن گاه به عزل معاويه مى پرداخت بى شك از جنگ با او آسوده مى گشت.

📝پاسخ:... در همان زمان قرائن نشان مى داد و امام عليه السلام از آن قرائن مى دانست كه معاويه تن به بيعت نمى دهد گرچه او را بر حكومت شام باقى بدارد، بلكه باقى داشتن او بر حكومت شام براى معاويه بهتر بود و او را در امتناع از بيعت استوارتر مى ساخت و اين بهانه را به دست شاميان مى داد كه اگر معاويه شايستگى نداشت #على عليه السلام به او اعتماد نمى كرد و او را والى خود نمى ساخت...

اشكال سوم: طلحه و زبير را به حال خود گذاشت تا به مكه رفتند و به آنان اجازه رفتن به عمره داد، و به فكرش نرسيد كه آنها را پيش از شورش دستگير نمايد...

📝پاسخ:... درباره عمره آنها روايت است كه آنها اجازه خواستند و حضرت فرمود: به خدا سوگند شما نه قصد عمره كه قصد خيانت داريد! و آنان را از شتاب به فتنه گرى بيم داد، و در شرع و قانون سياست روا نبود كه آنها را دستگير و زندانى كند، اما از نظر شرع ممنوع است كه انسان را به كارى كه هنوز نكرده و به صرف اتهام و گمان كيفر دهند زيرا ممكن است آن كار را نكند. و اما از نظر سياست اگر به آنان اظهار بدگمانى مى كرد و آنها را متهم مى ساخت، چون آنان از بزرگان سابقين و سران مهاجرين بودند اين كار موجب نفرت و گريز از آن حضرت مى شد چنان كه پوشيده نيست...

اشكال چهارم: چرا هنگامى كه بر شريعه فرات دست يافت آب را بر #معاويه و سپاه شام نبست چنان كه پيش از آن معاويه راه فرات را بر روى آن حضرت و سپاه عراق بست؟ زيرا در اين صورت مى توانست آنان را به آسانى #دستگير كند، ولى حضرتش بر منع آب تاب نياورد و راه آب را به روى آنان گشود، و اين با تدبير جنگى سازگار نيست.

📝پاسخ: آن حضرت مانند معاويه نبود كه بخواهد #بشر را با #تشنگى #شكنجه كند، زيرا خداوند درباره هيچ يك از كسانى كه خونشان را مباح نموده چنين دستورى نداده و براى #قصاص و حد زناكار همسردار يا كشتن راهزن يا جنگ با شورشيان و خوارج چنين اجازه اى نفرموده است، و #اميرمؤمنان عليه السلام هرگز از كسانى نبود كه دست از حكم و شريعت خدا بردارد و براى قهر و غلبه و پيروزى بر دشمن از راه #حرام وارد شود، و از همين رو شبيخون زدن و حيله ناروا و پيمان شكنى را روا نمى دانست.

اشكال پنجم: اشتباه او در اين بود كه (در داستان حكميت) نام خود را از صحيفه حكومت پاك كرد و همين موجب وهن او در نظر عراقيان گرديد و شبهه را در نفوس شاميان قوت بخشيد.

📝پاسخ: آن حضرت هنگامى كه به حكميت فرا خوانده شد و در واقع دشمن آن را به اصرار گردن او گذاشت، از روش #پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در #صلحنامه #حديبيه پيروى كرد، زيرا #پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آن صلح نامه عنوان پيامبرى را برداشت هنگامى كه سهيل بن عمرو گفت: اگر تو را رسول خدا مى دانستيم با تو نمى جنگيديم و از خانه خدا باز نمى داشتيم. در آن زمان #على عليه السلام كاتب همان صلح نامه بود و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: تو نيز به چنين كارى خوانده مى شوى و اجابت مى كنى! و اين از نشانه هاى نبوت و دلايل صدق آن حضرت بود و لذا مو به مو عين همان واقعه براى #امیرالمومنین عليه السلام اتفاق افتاد.

1️⃣📚شرح نهج البلاغه ج۱ ص۳۰۷
2️⃣📘شرح نهج البلاغه ج۱ ص۳۰۸
3️⃣📗بهج الصباغة ج۴ ص۵۱۹
4️⃣📙روضه كافى ص۳۳

•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
@kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🔰انتقاد از #سیاست
#امیرالمؤمنین علیه السلام و پاسخ آن/۲

اشكال دوم: گويند: اگر پس از بيعت با او در مدينه معاويه را در شام بر حكومت باقى مى گذاشت تا هنگامى كه خود قدرت را كاملا به دست مى گرفت و حكومتش استوار مى شد و معاويه و شاميان با او بيعت مى كردند آن گاه به عزل معاويه مى پرداخت بى شك از جنگ با او آسوده مى گشت.

📝پاسخ:... در همان زمان قرائن نشان مى داد و امام عليه السلام از آن قرائن مى دانست كه معاويه تن به بيعت نمى دهد گرچه او را بر حكومت شام باقى بدارد، بلكه باقى داشتن او بر حكومت شام براى معاويه بهتر بود و او را در امتناع از بيعت استوارتر مى ساخت و اين بهانه را به دست شاميان مى داد كه اگر معاويه شايستگى نداشت #على عليه السلام به او اعتماد نمى كرد و او را والى خود نمى ساخت...

اشكال سوم: طلحه و زبير را به حال خود گذاشت تا به مكه رفتند و به آنان اجازه رفتن به عمره داد، و به فكرش نرسيد كه آنها را پيش از شورش دستگير نمايد...

📝پاسخ:... درباره عمره آنها روايت است كه آنها اجازه خواستند و حضرت فرمود: به خدا سوگند شما نه قصد عمره كه قصد خيانت داريد! و آنان را از شتاب به فتنه گرى بيم داد، و در شرع و قانون سياست روا نبود كه آنها را دستگير و زندانى كند، اما از نظر شرع ممنوع است كه انسان را به كارى كه هنوز نكرده و به صرف اتهام و گمان كيفر دهند زيرا ممكن است آن كار را نكند. و اما از نظر سياست اگر به آنان اظهار بدگمانى مى كرد و آنها را متهم مى ساخت، چون آنان از بزرگان سابقين و سران مهاجرين بودند اين كار موجب نفرت و گريز از آن حضرت مى شد چنان كه پوشيده نيست...

اشكال چهارم: چرا هنگامى كه بر شريعه فرات دست يافت آب را بر #معاويه و سپاه شام نبست چنان كه پيش از آن معاويه راه فرات را بر روى آن حضرت و سپاه عراق بست؟ زيرا در اين صورت مى توانست آنان را به آسانى #دستگير كند، ولى حضرتش بر منع آب تاب نياورد و راه آب را به روى آنان گشود، و اين با تدبير جنگى سازگار نيست.

📝پاسخ: آن حضرت مانند معاويه نبود كه بخواهد #بشر را با #تشنگى #شكنجه كند، زيرا خداوند درباره هيچ يك از كسانى كه خونشان را مباح نموده چنين دستورى نداده و براى #قصاص و حد زناكار همسردار يا كشتن راهزن يا جنگ با شورشيان و خوارج چنين اجازه اى نفرموده است، و #اميرمؤمنان عليه السلام هرگز از كسانى نبود كه دست از حكم و شريعت خدا بردارد و براى قهر و غلبه و پيروزى بر دشمن از راه #حرام وارد شود، و از همين رو شبيخون زدن و حيله ناروا و پيمان شكنى را روا نمى دانست.

اشكال پنجم: اشتباه او در اين بود كه (در داستان حكميت) نام خود را از صحيفه حكومت پاك كرد و همين موجب وهن او در نظر عراقيان گرديد و شبهه را در نفوس شاميان قوت بخشيد.

📝پاسخ: آن حضرت هنگامى كه به حكميت فرا خوانده شد و در واقع دشمن آن را به اصرار گردن او گذاشت، از روش #پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در #صلحنامه #حديبيه پيروى كرد، زيرا #پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آن صلح نامه عنوان پيامبرى را برداشت هنگامى كه سهيل بن عمرو گفت: اگر تو را رسول خدا مى دانستيم با تو نمى جنگيديم و از خانه خدا باز نمى داشتيم. در آن زمان #على عليه السلام كاتب همان صلح نامه بود و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: تو نيز به چنين كارى خوانده مى شوى و اجابت مى كنى! و اين از نشانه هاى نبوت و دلايل صدق آن حضرت بود و لذا مو به مو عين همان واقعه براى #امیرالمومنین عليه السلام اتفاق افتاد.

1️⃣📚شرح نهج البلاغه ج۱ ص۳۰۷
2️⃣📘شرح نهج البلاغه ج۱ ص۳۰۸
3️⃣📗بهج الصباغة ج۴ ص۵۱۹
4️⃣📙روضه كافى ص۳۳

•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
@kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🔰انتقاد از #سياست
#امیرالمؤمنین علیه السلام و پاسخ آن

✍️ابن ابى الحديد گويد: كسانى كه به سياست آن حضرت انتقاد داشته اند به چند اشكال تعلق جسته اند...

اشكال اول: گويند: آن حضرت هنگام بيعت مردم با ابوبكر در طلب خلافت كوتاهى كرد در حالى كه از بنى هاشم و بنى اميه و ساير مردم هوادارانى داشت كه مى توانست به يارى آنان در امر حكومت به نزاع برخيزد و حكومت را از آن خود سازد، اما در اين كار كوتاهى نمود البته نه از روى ترس زيرا او دلاورترين بشر بود بلكه از روى تدبير نادرست و ضعف انديشه چنين اقدامى نكرد.

📝پاسخ: خود امام عليه السلام در موارد مختلفى از اين اشكال پاسخ فرموده است، در جايى فرموده: سوگند به خدا كه اگر بيم تفرقه #مسلمانان و بازگشت كفر و تباهى دين نبود ما روش ديگرى را غير از روش فعلى اتخاذ مى كرديم...[1] و در جاى ديگر فرموده: ديدم كه صبر بر اين كار از پراكندگى كلمه مسلمانان و ريخته شدن خون آنها بهتر است زيرا مردم تازه مسلمانند و دين مانند شير در مشك در حال زده شدن است كه كمترين كوتاهى فاسدش مى كند و كمترين سهل انگارى آن را به زمين مى ريزد.[2]

🔸و در جاى ديگر در پاسخ اشعث بن قيس كه گفت: اى پسر ابى طالب، چه مانع شد كه هنگام بيعت با آن مرد از بنى تيم و آن مرد از بنى عدى و آن مرد از بنى اميه جنگ نكردى و شمشير برنكشيدى با آن كه از روزى كه به عراق آمده اى در همه سخنرانيها پيش از فرود آمدن از منبر اين نكته را ياد آور مى شوى كه: به خدا سوگند من از همه مردم به حكومت سزاوارترم و از روزى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله از دنيا رفته پيوسته من #مظلوم بوده ام، پس چه مانعى وجود دارد كه شمشير بركشى و از مظلوميت خود دفاع كنى؟! فرمود: اى پسر قيس، پاسخ را بشنو: نه #ترس مرا بازداشت و نه #كراهت ديدار پروردگارم، ولى فرمان #پيامبر صلى الله عليه وآله و سفارش حضرتش مانع من گرديد، او مرا از كارهايى كه امت پس از او مى كنند باخبر ساخت... من گفتم: اى رسول خدا، براى چنان شرايطى چه سفارشى به من داريد؟ فرمود: اگر يارانى يافتى بيعت نكن و با آنان به جهاد پرداز، و در غير اين صورت دست باز دار و خون خود را حفظ كن تا زمانى كه براى برپا داشتن دين و كتاب خدا و سنت من ياورانى بيابى...[3]

🔸و در جاى ديگر هنگامى كه از مسجد بيرون شد و به آغلى رسيد كه حدود سى رأس گوسفند در آن بود فرمود: به #خدا_سوگند اگر به شمار اين گوسفندان مردانى داشتم خير خواه خدا و رسول، بى ترديد اين پسر زن مگس خوار را از حكومت ساقط مى كردم. شب هنگام سيصد و شصت نفر تا پاى جان با او بيعت كردند، #اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: فردا صبح در احجار الزيت سر تراشيده جمع شويد و خود آن حضرت هم سر تراشيد، ولى از آن همه مردم جز ابوذر و مقداد و حذيفة بن يمان وعمار ياسر و در آخر همه سلمان كسى سر تراشيده نيامد، آن گاه امام عليه السلام دست به آسمان برداشت و گفت: خدايا، اين مردم مرا به ناتوانى كشاندند چنان كه بنى اسرائيل با هارون چنين كردند، خدايا، تو از نهان و آشكار ما آگاهى و هيچ چيزى در زمين و آسمان بر تو پوشيده نيست، مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق ساز. هان، سوگند به خانه كعبه و حاجيانى كه گرد آن مى گردند و بدان دست تبرك مى سايند و براى پرتاب سنگريزه مى شتابند اگر سفارش پيامبر امى صلى الله عليه و آله و سلم نبود #مخالفان را به غرقاب مرگ مى كشاندم و باران آتشين مرگ را بر سرشان مى باراندم، و به زودى خواهند دانست.[4]

👈ادامه دارد....
•┈┈••✾🍂🕊🍂✾••┈┈•
@kalame_amiralmomenin
🦋
🔰انتقاد از #سیاست
#امیرالمؤمنین علیه السلام و پاسخ آن/۲

اشكال دوم: گويند: اگر پس از بيعت با او در مدينه معاويه را در شام بر حكومت باقى مى گذاشت تا هنگامى كه خود قدرت را كاملا به دست مى گرفت و حكومتش استوار مى شد و معاويه و شاميان با او بيعت مى كردند آن گاه به عزل معاويه مى پرداخت بى شك از جنگ با او آسوده مى گشت.

📝پاسخ:... در همان زمان قرائن نشان مى داد و امام عليه السلام از آن قرائن مى دانست كه معاويه تن به بيعت نمى دهد گرچه او را بر حكومت شام باقى بدارد، بلكه باقى داشتن او بر حكومت شام براى معاويه بهتر بود و او را در امتناع از بيعت استوارتر مى ساخت و اين بهانه را به دست شاميان مى داد كه اگر معاويه شايستگى نداشت #على عليه السلام به او اعتماد نمى كرد و او را والى خود نمى ساخت...

اشكال سوم: طلحه و زبير را به حال خود گذاشت تا به مكه رفتند و به آنان اجازه رفتن به عمره داد، و به فكرش نرسيد كه آنها را پيش از شورش دستگير نمايد...

📝پاسخ:... درباره عمره آنها روايت است كه آنها اجازه خواستند و حضرت فرمود: به خدا سوگند شما نه قصد عمره كه قصد خيانت داريد! و آنان را از شتاب به فتنه گرى بيم داد، و در شرع و قانون سياست روا نبود كه آنها را دستگير و زندانى كند، اما از نظر شرع ممنوع است كه انسان را به كارى كه هنوز نكرده و به صرف اتهام و گمان كيفر دهند زيرا ممكن است آن كار را نكند. و اما از نظر سياست اگر به آنان اظهار بدگمانى مى كرد و آنها را متهم مى ساخت، چون آنان از بزرگان سابقين و سران مهاجرين بودند اين كار موجب نفرت و گريز از آن حضرت مى شد چنان كه پوشيده نيست...

اشكال چهارم: چرا هنگامى كه بر شريعه فرات دست يافت آب را بر #معاويه و سپاه شام نبست چنان كه پيش از آن معاويه راه فرات را بر روى آن حضرت و سپاه عراق بست؟ زيرا در اين صورت مى توانست آنان را به آسانى #دستگير كند، ولى حضرتش بر منع آب تاب نياورد و راه آب را به روى آنان گشود، و اين با تدبير جنگى سازگار نيست.

📝پاسخ: آن حضرت مانند معاويه نبود كه بخواهد #بشر را با #تشنگى #شكنجه كند، زيرا خداوند درباره هيچ يك از كسانى كه خونشان را مباح نموده چنين دستورى نداده و براى #قصاص و حد زناكار همسردار يا كشتن راهزن يا جنگ با شورشيان و خوارج چنين اجازه اى نفرموده است، و #اميرمؤمنان عليه السلام هرگز از كسانى نبود كه دست از حكم و شريعت خدا بردارد و براى قهر و غلبه و پيروزى بر دشمن از راه #حرام وارد شود، و از همين رو شبيخون زدن و حيله ناروا و پيمان شكنى را روا نمى دانست.

اشكال پنجم: اشتباه او در اين بود كه (در داستان حكميت) نام خود را از صحيفه حكومت پاك كرد و همين موجب وهن او در نظر عراقيان گرديد و شبهه را در نفوس شاميان قوت بخشيد.

📝پاسخ: آن حضرت هنگامى كه به حكميت فرا خوانده شد و در واقع دشمن آن را به اصرار گردن او گذاشت، از روش #پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در #صلحنامه #حديبيه پيروى كرد، زيرا #پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آن صلح نامه عنوان پيامبرى را برداشت هنگامى كه سهيل بن عمرو گفت: اگر تو را رسول خدا مى دانستيم با تو نمى جنگيديم و از خانه خدا باز نمى داشتيم. در آن زمان #على عليه السلام كاتب همان صلح نامه بود و پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به او فرمود: تو نيز به چنين كارى خوانده مى شوى و اجابت مى كنى! و اين از نشانه هاى نبوت و دلايل صدق آن حضرت بود و لذا مو به مو عين همان واقعه براى #امیرالمومنین عليه السلام اتفاق افتاد.

1️⃣📚شرح نهج البلاغه ج۱ ص۳۰۷
2️⃣📘شرح نهج البلاغه ج۱ ص۳۰۸
3️⃣📗بهج الصباغة ج۴ ص۵۱۹
4️⃣📙روضه كافى ص۳۳

•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
@kalame_amiralmomenin
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••┈•
🔰انتقاد از #سياست
#امیرالمؤمنین علیه السلام و پاسخ آن

✍️ابن ابى الحديد گويد: كسانى كه به سياست آن حضرت انتقاد داشته اند به چند اشكال تعلق جسته اند...

اشكال اول: گويند: آن حضرت هنگام بيعت مردم با ابوبكر در طلب خلافت كوتاهى كرد در حالى كه از بنى هاشم و بنى اميه و ساير مردم هوادارانى داشت كه مى توانست به يارى آنان در امر حكومت به نزاع برخيزد و حكومت را از آن خود سازد، اما در اين كار كوتاهى نمود البته نه از روى ترس زيرا او دلاورترين بشر بود بلكه از روى تدبير نادرست و ضعف انديشه چنين اقدامى نكرد.

📝پاسخ: خود امام عليه السلام در موارد مختلفى از اين اشكال پاسخ فرموده است، در جايى فرموده: سوگند به خدا كه اگر بيم تفرقه #مسلمانان و بازگشت كفر و تباهى دين نبود ما روش ديگرى را غير از روش فعلى اتخاذ مى كرديم...[1] و در جاى ديگر فرموده: ديدم كه صبر بر اين كار از پراكندگى كلمه مسلمانان و ريخته شدن خون آنها بهتر است زيرا مردم تازه مسلمانند و دين مانند شير در مشك در حال زده شدن است كه كمترين كوتاهى فاسدش مى كند و كمترين سهل انگارى آن را به زمين مى ريزد.[2]

🔸و در جاى ديگر در پاسخ اشعث بن قيس كه گفت: اى پسر ابى طالب، چه مانع شد كه هنگام بيعت با آن مرد از بنى تيم و آن مرد از بنى عدى و آن مرد از بنى اميه جنگ نكردى و شمشير برنكشيدى با آن كه از روزى كه به عراق آمده اى در همه سخنرانيها پيش از فرود آمدن از منبر اين نكته را ياد آور مى شوى كه: به خدا سوگند من از همه مردم به حكومت سزاوارترم و از روزى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله از دنيا رفته پيوسته من #مظلوم بوده ام، پس چه مانعى وجود دارد كه شمشير بركشى و از مظلوميت خود دفاع كنى؟! فرمود: اى پسر قيس، پاسخ را بشنو: نه #ترس مرا بازداشت و نه #كراهت ديدار پروردگارم، ولى فرمان #پيامبر صلى الله عليه وآله و سفارش حضرتش مانع من گرديد، او مرا از كارهايى كه امت پس از او مى كنند باخبر ساخت... من گفتم: اى رسول خدا، براى چنان شرايطى چه سفارشى به من داريد؟ فرمود: اگر يارانى يافتى بيعت نكن و با آنان به جهاد پرداز، و در غير اين صورت دست باز دار و خون خود را حفظ كن تا زمانى كه براى برپا داشتن دين و كتاب خدا و سنت من ياورانى بيابى...[3]

🔸و در جاى ديگر هنگامى كه از مسجد بيرون شد و به آغلى رسيد كه حدود سى رأس گوسفند در آن بود فرمود: به #خدا_سوگند اگر به شمار اين گوسفندان مردانى داشتم خير خواه خدا و رسول، بى ترديد اين پسر زن مگس خوار را از حكومت ساقط مى كردم. شب هنگام سيصد و شصت نفر تا پاى جان با او بيعت كردند، #اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: فردا صبح در احجار الزيت سر تراشيده جمع شويد و خود آن حضرت هم سر تراشيد، ولى از آن همه مردم جز ابوذر و مقداد و حذيفة بن يمان وعمار ياسر و در آخر همه سلمان كسى سر تراشيده نيامد، آن گاه امام عليه السلام دست به آسمان برداشت و گفت: خدايا، اين مردم مرا به ناتوانى كشاندند چنان كه بنى اسرائيل با هارون چنين كردند، خدايا، تو از نهان و آشكار ما آگاهى و هيچ چيزى در زمين و آسمان بر تو پوشيده نيست، مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق ساز. هان، سوگند به خانه كعبه و حاجيانى كه گرد آن مى گردند و بدان دست تبرك مى سايند و براى پرتاب سنگريزه مى شتابند اگر سفارش پيامبر امى صلى الله عليه و آله و سلم نبود #مخالفان را به غرقاب مرگ مى كشاندم و باران آتشين مرگ را بر سرشان مى باراندم، و به زودى خواهند دانست.[4]

👈ادامه دارد....
•┈┈••✾🍂🕊🍂✾••┈┈•
@kalame_amiralmomenin
🦋