🌹بسم الله الرحمن الرحیم
🌹📚وقتی که کوه گم شد
*
#قسمت_۱۷۶ *
□پادگان
#زبدانی... تجمع نيروها به دور
#حاج_احمد. آنان خسته و ناراحت، پی در پی از او
سؤال میكنند.
نيروی۱ :حاجی پس چرا اين سوریها دست دست میكنن؟
نيروی۲ :اَلاّفی تو اين همه مدت، يعنی چی حاجی؟ به غير از اينه كه سوریها به عنوان برگ برنده سياسی به ما نگاه میكنن؟
نيروی۳ :حاج آقا اين سوریهايی كه من میبينم، نه قصد درگيری بااسرائيل رو دارن و نه قصد همكاری نظامی با مارو. اينا فقط به عنوان اهرم فشار دارن از ما استفاده میكنن.
نيروی۴ :يعنی محترمانه همه مارو گذاشتن سر كار.
حاجی ساكت و آرام اما با چهرهای ناراحت به نيروها مینگرد.
- بر روی تصاويری از جلسات
#حاج_احمد و
#حاج_همت با افسران سوری و ادامه تصاوير شناسايی بچهها، صدای مرتضی شنيده میشود.
صدای مرتضی: بچهها راست میگفتن و
#حاج_احمد كه خيلی زودتر از بچهها به اين مسئله پی برده بود پی در پی با سوریها جلسه میگذاشت و به اونها فشار میآورد.
□پادگان حلبیآباد
بر روی تصوير
#رفعت_اسد كه ملبس به يونيفورم نظامی استتاری، ايستاده بر جايگاه ويژه زمين صبحگاه، مشغول سخنرانی برای بچههاست، صدای مرتضی میآيد.
صدای مرتضی: يك بار كه
#رفعت_اسد، مرد شماره دو حكومت سوريه به پادگان اومد، برای بچهها يك سخنرانی دوپهلو و سرتا سر تعارف انجام داد. بر روی ضرورت رعايت آتشبس با ارتش اسرائيل در طول سخنرانيش تماماً تكيه كرد و در ادامه بارها و بارها تذكر داد كه شما مهمانان عزيز ما هستيد.
وقتی سخنرانی
#رفعت_اسد تمام شد،
#حاج_احمد بدون هيچ تعارفی، مستقيم تمام حرفهاشو به اون زد.
□اتاقی در پادگان حلبیآباد
#رفعت_اسد ساكت و بیتفاوت در برابر
#حاج_احمد نشسته و
#حاج_احمد با
ناراحتی خطاب به او سخن میگويد و مترجمی كراواتی، دستپاچه و نصفه نيمه، حرفهای
#احمد را به عربی ترجمه میكند.
#حاج_احمد: ما برای مهمونی به
#سوريه نيومديم. شما بهتر میدونيد كه هنوز تكليف جنگ ما با
#صدام يكسره نشده. اگه ما حاضر شديم به اينجا بياييم، برای اين بود كه ثابت كنيم اگه محور جهاد، اسلام باشه بچههای پونزده، شونزده ساله مسلمون هم میتونن مثل شير به مواضع اشغالی ”جولان“ حمله ببرند.
#رفعت_اسد با بیتفاوتی گوش خود را میخاراند و
#همت و ساير بچههای حاضر در جلسه، با حيرت و خشم به حركات او مینگرند.
#حاج_احمد همچنان با حرارت سخن میگويد.
#حاج_احمد: مثل همون كاری كه بسيجیهای ما تو
#فتحالمبين و
#بيت_المقدس با كماندوهای ارتش
#صدام كردن. آقای
#رفعت_اسد، تعارف بسه، تكليف مارو مشخص كنيد...
تصوير
#حاج_احمد به نرمی ديزالو میشود به ورود او به هواپيما.
صدای مرتضی بر روی تصاوير پياده شدن
#حاج_احمد در فرودگاه مهرآباد و جلسه امام با سران قوای مسلح شنيده میشود: اين صحبتهای
#حاج_احمد هم هيچ تأثيری بر روی اوضاع نگذاشت.
#حاج_احمد با نااميدی برای آوردن گروه سوم بچهها به تهران رفت. همزمان در جلسهای كه امام با سران سياسی و نظامی كشور گذاشت، به يكباره اعلام كرد، به اين نيروهايی كه رفتن اونجا، اعلام كنيد سريع برگردند.
#راه_قدس_از_كربلا_میگذره. و اين فرمايش امام؛ يعنی خوندن دست
#اسرائيل و
#عراق. سران نظامی با تعجب و حيرت به امام و سپس به يكديگر مینگرند.
ادامه دارد...
#وقتی_که_کوه_گم_شد #بهزاد_بهزادپور 🆔️ @javid_neshan