برسان باده که غم روی نمود ای ساقی
این شبیخون بلا باز چه بود ای ساقی
حالیا عکس دل ماست در آیینه جام
تا چه رنگ آورد این چرخ کبود ای ساقی
دیدی آن یار که بستیم صد امید در او
چون به خون دل ما دست گشود ای ساقی؟
تیره شد آتش یزدانی ما از دم دیو
گر چه در چشم خود انداخته دود ای ساقی
تشنه خون زمین است فلک وین مه نو
کهنه داسی است که بس کشته درود ای ساقی
بس که شستیم به خوناب جگر جامه جان
نه از او تار به جا ماند و نه پود ای ساقی
حق به دست دل من بود که در معبد عشق
سر به غیر تو نیاورد فرود ای ساقی
این لب و جام پی گردش می ساخته اند
ور نه بی می، ز لب و جام چه سود ای ساقی
در فرو بند که چون سایه در این خلوت غم
با کسم نیست سر گفت و شنود ای ساقی
شعر از
#هوشنگ_ابتهاج اجرا شده در مایه بیات کُرد در کنسرت
#همنوا_با_بم توسط اساتید و هنرمندان گرامی
#محمدرضا_شجریان و
#کیهان_کلهر و
#حسین_علیزاده و
#همایون_شجریان شانزده سال از
#زمین_لرزه_بم گذشت و خوب است به نقش فردی و سازمانی خود در
#کاهش_مخاطرات و
#مدیریت_خطرپذیری #سوانح_طبیعی بیشتر فکر کنیم.
شما میتوانید با جستجو هشتگهای
#زمین_لرزه #زمین_لرزه_بم #اندکی_تفکر مطالب مرتبط در طی سالهای قبل که به مناسب سالروز زمینلرزه بم را مشاهده و مجدد مطالعه کنید.
۵ دی ۱۳۹۸
#حسام_الدین_نراقی#انجمن_امداد_ایرانیان@iranrelief