🔴 به نظر میرسد
«نام بردن» از افراد اتفاقاً نه انتخابی «از سر ناچاری» و نه، آنچنان که همدلمردان میپندارند، توطئهای علیه «آزارگران آبرومند» است، بلکه نام بردن در اینجا راهبردی است که در راستای در هم شکستن فضا ضروری است. برخی دستاوردهای فعلی «منهم» مستقیماً نتیجهی نام بردن از آزارگران است. چه در غیر این صورت دانستن اینکه در زیر پوست محیطهای کاری، خانوادگی و آموزشی خشونت جنسی در جریان است، چیزی است که در طول سالیان در گوشها گشته و جز سینه و روان آزاردیدگان جایی را نخراشیده و جز پیشکشی امنیت پیامدی برای آزارگر نداشته است. پژوهشها نشان میدهند آنچه بیش از همه مانع شروع و پیگیری روند دادرسی کیفری/ترمیمی از سوی آزاردیده میشود و تجسم بخشیدن به سازوکار دادرسی را دشوار میکند تکرار تجربههای تروماتیک در مسیر روایتگری و پیگیری، و واکنشهای غیرهمدلانه و غیرحمایتگرانه است.
پژوهشگران با علم به این موارد، روایتها را «تفاله» خواندهاند؟
🔴 به نظر میرسد
«منتقدان» خود آنچنان درگیر حاشیه شدهاند که فراموش میکنند میتوانند قلدری را هم محکوم کنند، میتوانند علیه اشکال مختلف آزار که نه تنها راویان آزارگر بلکه تمام بازماندگان خشونت جنسی و جنسیتی را میآزارد موضع بگیرند. میتوانند به جای تکرار بیپروای گزارههای فرهنگ تجاوز، علیه این خشونت عریان قیام کنند.
چنانچه قرار باشد «منهم» فضایی ایجاد کند که آزاردیدگان بتوانند در آن روند شفا را طی کنند، آنچه در این مسیر سنگ اندازی میکند نه نام بردن از آزارگر که سنگین کردن هزینهی روایتگری با نکوهش نام بردن از آزارگران است؛ خواه به واسطهی هنرپیشهای ناآگاه، خواه به واسطهی «پژوهشگران».
آزارگرانی را که با افشا شدن نامشان دست از آزار نمیکشند چگونه میتوان در خفا متوقف کرد؟ همدلمَردی با آزارگرانی که هیچ مسئولیتی در رابطه با روایتها و آزار عریانشان نمیپذیرند، گردنکشی میکنند و همچنان خشونت میورزند چگونه توجیهپذیر است؟
🔴 آنچه راویان را «بیرمق و رغبت» میکند فقدان همدلی با آنها، همدلی سرازیر شده به سمت آزارگر و بالابردن هزینهی روایت برای راوی است. امضاکنندگان جهت کاهش هزینهی روایتگری و پیشگیری از قلدری توپ را در زمین راوی میاندازند، او را از گفتن نام برحذر میدارند و حاشیهی امن آزارگر را تقویت میکنند.
به جای آنکه در مقابل قلدری موضعگیری شود، به «منهم» تاخته میشود که فضا را برای قلدری فراهم نکند. دردآور است که فرهنگ تجاوز نه از «بین سطور» فمینیستها، که آشکارا تنها با واژهچینی پرطمطراق به آزاردیدگان میتازد.
🔴 به نظر میرسد
قرار گرفتن «منهم» بر بستر آنلاین، یکی از نقاط قوت این جنبش است؛ نه به دلیل شکلگیری «همدلی عمومی» (اگر اساساً بتوان چنین چیزی را در فضای جنسیتزده و زنستیزانهی شبکههای اجتماعی متصور شد)
بلکه به دلیل در دسترس قرار دادن تجربه با سایر بازماندگان خشونت جنسی در نقاط دور و نزدیک. ضمن آنکه در صورت وجود یک همدلی عمومی روایات را به «تفالهی خبری» تبدیل نکرده است بلکه همانطور که پروندههای در جریان نشان میدهند، میتواند بستری را برای پیگیری خشونت در فضایی واقعی فراهم کند. چیزی که تحت آزار و سرزنش مرئی و نامرئی آزارگران و «ناقدان» غیرممکن میشود. از بستر این همدلی عمومی است که نیروی اجتماعی لازم برای توانمند سازی شکل میگیرد و از عاملیت آزاردیده اعادهی حیثیت میکند.
🔴 در نهایت،
«منهم» به تنهایی قادر نیست و لازم نیست قادر باشد «به چینش بستری بیاندیشد که حرفهای متهم نیز شنیده شود». «منهم» کافی است فضایی را ایجاد کند که
احساس نیاز به وجود بستری عادلانه از دغدغهی آزاردیده به دغدغهی عمومی تبدیل شود. پس از آن بر پژوهشگران و کنشگران اجتماعی، طراحان و دستاندرکاران دستگاه عدالت کیفری/ ترمیمی و متخصصان آگاه به روانزخم است که قدمهای بعدی را بردارند و برای چینش بستری بزهدیدهمحور که متهم هم نیز در آن امکان دفاع از خود را داشته باشد، امکانسنجی کنند. بهتر آن است که خطاب برخی پیشنهادات نه «منهم» که فضایی باشد که این نبرد در آن در جریان است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻#یادداشت #سکوت_نکنیم #من_هم #خشونت_جنسی #فرهنگ_تجاوز #آزار_جنسی #تعرض_جنسی #تجاوز_جنسی #قربانی_نکوهی #خشونت_علیه_زنان #نه_به_خشونت_علیه_زنان #پایان_خشونت_علیه_زنان #اینجازنی#Hereawoman
#rape_culture #sexual_violence #sexual_harassment #sexual_assault #metoo #metoomovement #metooiran@hereawoman
Twitter
Instagram
Wordpress