کهگیلویه و بویراحمدی های مقیم تهران

#تل_خسرو
Канал
Логотип телеграм канала کهگیلویه و بویراحمدی های مقیم تهران
@hamdelankbПродвигать
121
подписчик
382
фото
47
видео
259
ссылок
کهگیلویه و بویراحمدی‌ها با ما در ارتباط باشید.. @mashayekhp
مفهوم جغرآفیاییِ #کهگیلویه در منابع تاریخی

⭕️ منطقه کنونی کهگیلویه و بویراحمد در کتاب های تاریخی و جغرافیاییِ بعد از اسلام ابتدا به نام #زم_گیلویه و بعدها #کوه_گیلویه شناخته می شود اما به طورِ قطع گستره ی جغرافیایی اش بیش از منطقه ی کنونی بود
⬅️ این هم هست که معمولا همراهِ نامِ کهگیلویه، نامِ منطقه ی دگری به نام #ارجان برده می شود که آن تحتِ عنوانِ ولایتِ #کهگیلویه_و_ارجان ذکر می نمایند ! این ولایت به نسبت وسیع، شاملِ کهگیلویه و بویراحمدِ کنونی، بهبهان تا مرزِ رامهرمز و بنادرِ دیلم، گناوه تا حدودِ دشتستان بوده است .. بنابراین وقتی از سمتِ حکومتِ مرکزی #حاکمی فرستاده می شد، این فرد با عنوانِ حاکمِ کهگیلویه و ارجان، این نواحی را تحتِ اختیار و حاکمیت خود می گرفت.

⁉️حالا منظور از ارجان کجاست ؟!

⬅️ منظور از ارجان همان #بهبهان است که در طول دوره های تاریخی، به این نام خوانده می شد و در کنار کهگیلویه قرار می گرفت ! کهگیلویه و بهبهان از دو قسمت تشکیل شده بود : یک قسمتش را #کهگیلویه_و_پشتکوه و قسمتِ دگرش را #زیرکوه_و_بهبهان می نامیدند.
پشتکوه و کهگیلویه به سه ناحیه ی #بلاد_شاپور، #تل_خسرو و ِوِن بخش پذیر بود و زیرکوه هم نواحیِ #باشت، #ارجان، #زیدون، #کوه_مره و #لیراوی را در بر می گرفت.
⭕️ منطقه ی رون همان بود که #شبانکارهها در آن ساکن بودند و عده ای این شبانکاره ها را #لر و برخی دگر و #کرد می دانند و این ها مدتی بر بخشی از #فارس حکومت کرده اند
⭕️ منطقه ی #تل_خسرو هم کاملا مشخص است و منظور از آن همان بخشِ #بویراحمد است که در منابعِ تاریخی، به این عنوان خوانده می شود

💟 کهگیلویه و بویراحمد را #بهتر بشناسیم

⭕️ کهگیلویه و بویراحمدی های مقیمِ تهران : ↙️

https://t.center/hamdelankb
ماجرایِ #کیسخرو، شنیدنی اما ناشناخته

⛔️ #بازنشر

⬅️ #تل_خسرو، #تل_زالی، #مادوان، #تنگ_گنجه_ای، #سی_سخت، #گردنه_بیژن، #چشمه_بشو، #کوخدان

⁉️ این واژه ها از کجا آمده اند و چطور نام خود را به مناطق مختلفِ کهگیلویه و بویراحمد داده اند؟!
⭕️🔴 تک تک این واژه ها داستانی را پشت خود دارند .. برای خواندنِ داستان های این کلمات، بیایید از مرزهای #تاریخ عبور کنیم و برویم به عصری که #اساطیری نامیده می شود
🔵 ماجرا از سفرِ #پادشاه_کیانی، به حوزه ی جغرافیاییِ #دنا آغاز می شود ! آن جا که #کیخسرو پادشاه کیانی، بعد از رهانیدنِ ایرانِ عزیز از فسادها، ظلمات و اهریمنان به این نتیجه می رسد که دیگر کاری برایش نمانده است و این جهان و هر آن چه که در آن است، به #مردمش تعلق دارد .. بنابراین باید دست از سلطنتش بشوید و آن را به مردمش واگذارد و خود به #مکانی_دوردست رود و به دور از انظار عمومی، روزگارش را سر کند !
🔵 کیسخرو بعد از این تصمیمِ نابه گاه ، #یلان_را_همه_یک_به_یک_در_برگرفت و سپاهی را به شگفتی واگذاشت و سوی #دنای_سرافراز روانه شد ! پادشاه به هنگامه ی قدم گذاشتن در کهگیلویه و بویراحمد به چشمه آبی و مزرعه ای می رسد که پیرمردی مشغول زراعتش است .. ! همراهان به دستور پادشاهِ عادل، پیرمرد را در کارش مدد می رسانند .. پایانِ کار با پیرمرد هم صحبت می شود و به و پیرمرد می گوید که کار دسته جمعی بهتر خواهد بود و پیرمرد هم نظرِ پادشاه را تأیید می کند اما خشمِ کیسخرو آن جا بیدار می شود که از پیرمرد پرسید : #به_هنگامه_غذا_خوردن_چه؟! و پیرمرد پاسخ داد : #تنهایی
♻️ پادشاه از بخل پیرمرد به خشم آمد و دستور فرمود که همراهانش #تلی_از_خاک به وجود آورند .. آن گاه بر بالای آن #تل رفت (مکانی که امروزه #تل_خسرو نامیده می شود و نام قدیمِ یاسوج می باشد) و در بابِ #مردمداری و #وطن_پرستی، سخن ها راند و زین پس به همراه سرادرش ؛#زال رو به سوی #کوه_دنا نمود ... اما در سه کیلومتریِ #یاسوج به سمتِ #سی_سخت پادشاه و سردار سرودِ خداحافظی می خوانند و از هم جدا می شوند ... مکانی که امروزه در یاسوج #تلزالی می خوانندش، روایت کننده ی همان غزلِ خداحافظیِ پادشاه و سرادر است ... کیسخرو به هنگامه ی طیِ مسیرش به مکانی می رسد که #مادیان شاه بیمار گشته و شاه مجبور به اتراق می شود ! (در زبان سانسکریت و فارسیِ پهلوی کلمه ی مادیان ؛ همان #اسب است) .. شاه بعد از توقف مادیانش را درمان می کند و این جا همان جایی است که امروزه #مادوان می نامندش ... سپس در میانه های راهش مردمی به استقبالش آمدند که وی طلا و جواهرآتِ همراهش را به آن مردم هدیه داد و زین پس این مکان را #تنگ_گنجه_ای نامیدندش .. پادشاه گاهی توقف می نمود و #کومه_ای به پا می کرد تا استراحتی نماید ... #کوخدانِ امروزِ کهگیلویه و بویراحمد روایت کننده ی همان کومه هایی است که پادشاه در آن ها روزهایی را به آرامش گذارنده است .. #چشمه_بشو از آن جا به این نام گذارده شد که کیخسرو در آن خود را شست و شو داد و پس از آن بر #سنگی به سخنرانی ایستاد که امروزه #برد_شاه می نامندش .. ! پادشاه شانس یارش نبود و در نقطه ای، سرمایِ سختِ دنا، جانِ #سی_نفر از یلان و سردارِ سختِ پادشاه را می گیرد و به یادبود آن سی مَرد، آن را نقطه را #سی_سخت نامیدند تا تاریخ همیشه به یآد آورد که #پهلوانان_هرگز_نمیمیرند .. دردِ فراق پادشاه را رها نمی کند و آخر، تصمیم به جدایی از سردارِ جوانش می گیرد .. آن هنگامه که #بیژن را رها می کند تا به غاری رود و روزگار را به تنهایی گذارند .. سردار بیژن نامش را به مکانی می دهد که امروزه #گردنه_بیژن خوانندش اما زین پس، پادشاهِ ایران زمین به غاری می رود و از نظرها غایب می شود اما مردمش همچنان امیدوار به بازگشتش می مانند تا بیاید و #منجیِ دوباره ی آن ها شود ..

📖💢 تمامیِ این داستان ها در #شاهنامه_بزرگ آمده است و #فردوسی در اشعار حماسیِ خویش، داستانِ کیسخرو به کهگیلویه و بویراحمد و دنای سرافزار را روایت کرده است

📚❗️🌀 برای کهگیلویه و بویراحمد، مرزهای تاریخ را بشکن و به آن زمان برو که #تاریخ_آغاز_نشده بود

⭕️ کهگیلویه و بویراحمدی های مقیمِ تهران : ↙️

https://t.center/hamdelankb
⛔️⬅️ بویراحمد با تعقیب و گریزهایی به عقب کشید و دشمن را عصبانی و زخم خورده از اردکان تا چند کیلومتری #یاسوج، به دنبال خود کشاند تا بتواند در کوهستان های سخت گرفتارش کند ! در این جا دو روز و یک شب درگیری به طول انجامید و خساراتی به هر دو طرف وارد آمد اما سرانجام بویراحمد رو به سوی پشتِ سر نهاد .. سپاه دشمن وارد روستاهای یاسوج و #تل_خسرو شد و ساکنان با تخلیه ی روستاها هر آن چه را که داشتند نابود کردند تا به دستِ مهاجمان نیفتند .. ! حالا بویراحمد خودش را در مقابلِ #هجومی_بی_سابقه می دید و هر آن در معرضِ #نابودی_کامل قرار داشت ! روستاهای #خالی به تصرفِ نظامیان در آمد و به اتراقگاه آنان مبدل شد ! برخی طوایف به کوه ها پناه بردند و برخی دگر به حوزه ی #ممسنی و #اقلید مهاجرت کردند ! بویراحمد پس از ورودِ مهاجمان به #دشت_روم نامه ای را برای امیرلشکر #شیبانی فرستاد و همان #پنج_بند یا پنج خواسته ( در قسمت #دوم ذکرش گذشت ) را مطرح کرد اما شیبابی با غرورِ تمام نامه را پاره کرد و پیغام فرستاد که در فرصتّ مقتضی، #ارتش #پاسختان را خواهد داد ! بعد از شبیخونِ بویراحمد، نیروهای نظامی با استفاده از سلاحهای مجهز و توپ در برابر بویراحمد کوتاه نیامد و اکنون حدود #یکماه از نبرد گذشته بود

🔵 در قسمت#قبل گفته بودیم #این_مطلب، #پایانِ داستان خواهد بود اما #پیچیدگیِ تنگ تامرادی در این #مقال نمی گنجید و #پایانش شد برای قسمتی #دگر

💟 پس از ساحتِ شما هم استانی های عزیز عذرخواهی می کنیم و :

⬅️ واقعا #پایانش باشد برای قسمتِ #پایانی

⭕️ کهگیلویه و بویراحمدی های مقیمِ تهران : ↙️


https://t.center/hamdelankb
#جنگ_تامرادی نبردی #نابرابر اما نمادِ #شجاعتِ کهگیلویه و بویراحمد

⭕️ کهگیلویه و بویراحمد در طول تاریخ، به بلندای #نامش رنج و سختی و درد را بر دوش کشیده و روزهای هولناکش تا عمقِ استخوان و جان و تاریخش نشسته است
⬅️ این خاک هیچگاه سال #1309 را از یاد نخواهد برد .. همان سال که #ایل_بویراحمد به عنوان یکی از قدرت های #جنوب، خود را در یک طرفِ نبرد هولناکی به نام #جنگ_تآمرادی دید .. !

🔵 کمی از #جنگ تامرادی بدانیم :
⛔️ گویی قشونِ مشترکِ #رضآشاه، #قشقایی و برخی ایلات در تابستان سال 1309 تصمیم به #قلع_و_قمع بویراحمد گرفت و بنابراین سپاهی به استعدادِ #ده_هزار نفر از #شیراز راهی منطقه کرد ! بویراحمد هم آرام نگرفت و قبل از ورودِ قشونِ مشترک به منطقه، به اردوگاه نظامیان در #اردکان شبیخون زد و در حد فاصلِ اردکان و #یاسوج درگیری هایی به تناوت بین دو طرف رخ داد ! اما کار زمانی بالا گرفت که لشکریانِ دولتی به دشت های یاسوج و #تل_خسرو سرازیر شدند و بخشی از مناطق مسکونی بویراحمد به تصرف نظامیان درآمد ! در پی آن، مناطقی از #دشت_روم و #سپیدار به تسخیرِ مهاجمان درآمد و این مهاجمانِ مغرور، به رغم تلفاتِ زیاد، جنجگویانِ بویراحمدی را به منطقه ی مسکونیِ خویش عقب راندند ! اما ورود این نظامیان، به تنگه ی خطرناکِ #تامرادی، تبعات فوق العاده سنگینی را نصیب آنان و حکومتِ #رضاشاه کرد ! این لشکرِ ده هزار نفری چهار شب و چهار روز به محاصره ی #کی_لهراسب_بویراحمدی و نیروهایش در آمد و این تنگه به #گورستانِ نیروهای متجاوز مبدل شد ! امان خواستنِ نظامیان برای خروج از تنگه و کشته و مجروح شدن بیش از #دو_هزار نظامی و بالاخره اجازه ی خروج از تنگه؛ یک #تراژدی واقعی و منحصر به فرد را در سرزمینِ #کمانداران_خورشید خلق کرد ..

⁉️ اما چرا #جنگ_تامرادی اتفاق افتاد ؟!

⬅️ حالا کمی از اسباب و زمینه های #جنگ_تامرادی بدانیم :
💢 همیشه برای پیدا کردن عللِ وقوعِ رخدادهای تاریخی، باید به شرایط، زمان و فضای قبل از آن رخدادها مراجعه نمود تا بتوان به نتیجه ی درستی دست یافت ! این مساله هم دقیقا در مورد جنگ تامرادی و علل وقوع آن صدق می کند ! اواخرِ دوره ی #قاجاریه (احمدشاه آخرین شاه قاجار) هم برای بویراحمد و هم برای رضاخان عصر بسیار مهمی به شمار می رود ! رضاخان با استفاده از ضعفِ #احمدشاه قدرت خویش را اعمال کرد و توانست حاکمیت خود را به تصویب برساند ! دوره ی قاجاریه هم، عصرِ #قدرت_گیری_بویراحمد به شمار می رود و این ایل با روی کار آمدنِ قاجاریه قدرت و نفوذِ روزافزون خود را آغاز کرد و رفته رفته به یکی از نیرومندترین ایلاتِ جنوب تبدیل شد .. قدرت بویراحمد در پایانِ دولتِ قاجاریه به مرحله ی #تثبیت رسید و تسلطش بر منطقه و تأثیرش در محاسباتِ سیاسیِ جنوب بیش از پیش نمایان شد ! این هم یادمان باشد که همزمان با این عصر و در همسایگیِ بویراحمد، ایل #بختیاری و #اتحادیه_قشقایی حضور دارند اما بعضا به دلیل ارتباطات شهری و حکومتی، روحیه ی جنگاوریشان ضعیف شده بود ! رضاشاه با کمکِ ایلات کهگیلویه و بویراحمد توانسته بود شورشِ #شیخ_خزعل را در خوزستان سرکوب کند و از این طریق حس خودنمایی اش نیز اقناع شده بود ! بدین گونه رابطه ی ایلاتِ کهگیلویه و بویراحمد با رضاخان، پیش از پادشاهی و نمایان شدنِ ماهیت واقعی او #دوستانه و حاکی از #رفاقت و #حمایت بوده است ! با این حال به محض پادشاهیِ رضاشاه و شروع اقدامات و سیاست های وی، تعارض میان او و ایلات کهگیلویه و بویراحمد هویدا شد و در میانِ ایلاتِ استان، بویراحمد بنا به دلایل مختلف در رأسِ #مخالفان_شاه قرار گرفت

⭕️⬅️ ادامه ی مطلب در #قسمتی_دگر تقدیم خواهد شد


⭕️ به کانال ما ملحق شوید:
https://t.center/hamdelankb
آیا می دانید تا قرن هفتم و در منابع جغرافیایِ تاریخی؛ #تل_خسرو تحت عنوانِ #بازرَنگ آورده شده است که امروزه با #یاسوج تطابق می یابد؟!
⭕️و حالا روستایی به همین نام در بویراحمد

https://t.center/hamdelankb
ماجرایِ #کیسخرو، شنیدنی اما ناشناخته

⬅️ #تل_خسرو، #تل_زالی، #مادوان، #تنگ_گنجه_ای، #سی_سخت، #گردنه_بیژن، #چشمه_بشو، #کوخدان

⁉️ این واژه ها از کجا آمده اند و چطور نام خود را به مناطق مختلفِ کهگیلویه و بویراحمد داده اند؟!
⭕️🔴 تک تک این واژه ها داستانی را پشت خود دارند .. برای خواندنِ داستان های این کلمات، بیایید از مرزهای #تاریخ عبور کنیم و برویم به عصری که #اساطیری نامیده می شود
🔵 ماجرا از سفرِ #پادشاه_کیانی، به حوزه ی جغرافیاییِ #دنا آغاز می شود ! آن جا که #کیخسرو پادشاه کیانی، بعد از رهانیدنِ ایرانِ عزیز از فسادها، ظلمات و اهریمنان به این نتیجه می رسد که دیگر کاری برایش نمانده است و این جهان و هر آن چه که در آن است، به #مردمش تعلق دارد .. بنابراین باید دست از سلطنتش بشوید و آن را به مردمش واگذارد و خود به #مکانی_دوردست رود و به دور از انظار عمومی، روزگارش را سر کند !
🔵 کیسخرو بعد از این تصمیمِ نابه گاه ، #یلان_را_همه_یک_به_یک_در_برگرفت و سپاهی را به شگفتی واگذاشت و سوی #دنای_سرافراز روانه شد ! پادشاه به هنگامه ی قدم گذاشتن در کهگیلویه و بویراحمد به چشمه آبی و مزرعه ای می رسد که پیرمردی مشغول زراعتش است .. ! همراهان به دستور پادشاهِ عادل، پیرمرد را در کارش مدد می رسانند .. پایانِ کار با پیرمرد هم صحبت می شود و به و پیرمرد می گوید که کار دسته جمعی بهتر خواهد بود و پیرمرد هم نظرِ پادشاه را تأیید می کند اما خشمِ کیسخرو آن جا بیدار می شود که از پیرمرد پرسید : #به_هنگامه_غذا_خوردن_چه؟! و پیرمرد پاسخ داد : #تنهایی
♻️ پادشاه از بخل پیرمرد به خشم آمد و دستور فرمود که همراهانش #تلی_از_خاک به وجود آورند .. آن گاه بر بالای آن #تل رفت (مکانی که امروزه #تل_خسرو نامیده می شود و نام قدیمِ یاسوج می باشد) و در بابِ #مردمداری و #وطن_پرستی، سخن ها راند و زین پس به همراه سرادرش ؛#زال رو به سوی #کوه_دنا نمود ... اما در سه کیلومتریِ #یاسوج به سمتِ #سی_سخت پادشاه و سردار سرودِ خداحافظی می خوانند و از هم جدا می شوند ... مکانی که امروزه در یاسوج #تلزالی می خوانندش، روایت کننده ی همان غزلِ خداحافظیِ پادشاه و سرادر است ... کیسخرو به هنگامه ی طیِ مسیرش به مکانی می رسد که #مادیان شاه بیمار گشته و شاه مجبور به اتراق می شود ! (در زبان سانسکریت و فارسیِ پهلوی کلمه ی مادیان ؛ همان #اسب است) .. شاه بعد از توقف مادیانش را درمان می کند و این جا همان جایی است که امروزه #مادوان می نامندش ... سپس در میانه های راهش مردمی به استقبالش آمدند که وی طلا و جواهرآتِ همراهش را به آن مردم هدیه داد و زین پس این مکان را #تنگ_گنجه_ای نامیدندش .. پادشاه گاهی توقف می نمود و #کومه_ای به پا می کرد تا استراحتی نماید ... #کوخدانِ امروزِ کهگیلویه و بویراحمد روایت کننده ی همان کومه هایی است که پادشاه در آن ها روزهایی را به آرامش گذارنده است .. #چشمه_بشو از آن جا به این نام گذارده شد که کیخسرو در آن خود را شست و شو داد و پس از آن بر #سنگی به سخنرانی ایستاد که امروزه #برد_شاه می نامندش .. ! پادشاه شانس یارش نبود و در نقطه ای، سرمایِ سختِ دنا، جانِ #سی_نفر از یلان و سردارِ سختِ پادشاه را می گیرد و به یادبود آن سی مَرد، آن را نقطه را #سی_سخت نامیدند تا تاریخ همیشه به یآد آورد که #پهلوانان_هرگز_نمیمیرند .. دردِ فراق پادشاه را رها نمی کند و آخر، تصمیم به جدایی از سردارِ جوانش می گیرد .. آن هنگامه که #بیژن را رها می کند تا به غاری رود و روزگار را به تنهایی گذارند .. سردار بیژن نامش را به مکانی می دهد که امروزه #گردنه_بیژن خوانندش اما زین پس، پادشاهِ ایران زمین به غاری می رود و از نظرها غایب می شود اما مردمش همچنان امیدوار به بازگشتش می مانند تا بیاید و #منجیِ دوباره ی آن ها شود ..

📖💢 تمامیِ این داستان ها در #شاهنامه_بزرگ آمده است و #فردوسی در اشعار حماسیِ خویش، داستانِ کیسخرو به کهگیلویه و بویراحمد و دنای سرافزار را روایت کرده است
📚❗️🌀 برای کهگیلویه و بویراحمد، مرزهای تاریخ را بشکن و به آن زمان برو که #تاریخ_آغاز_نشده بود

⭕️ به کانال ما ملحق شوید:
https://t.center/hamdelankb