کهگیلویه و بویراحمدی های مقیم تهران

#تنگ_گنجه_ای
Канал
Логотип телеграм канала کهگیلویه و بویراحمدی های مقیم تهران
@hamdelankbПродвигать
121
подписчик
382
фото
47
видео
259
ссылок
کهگیلویه و بویراحمدی‌ها با ما در ارتباط باشید.. @mashayekhp
ماجرایِ #کیسخرو، شنیدنی اما ناشناخته

⛔️ #بازنشر

⬅️ #تل_خسرو، #تل_زالی، #مادوان، #تنگ_گنجه_ای، #سی_سخت، #گردنه_بیژن، #چشمه_بشو، #کوخدان

⁉️ این واژه ها از کجا آمده اند و چطور نام خود را به مناطق مختلفِ کهگیلویه و بویراحمد داده اند؟!
⭕️🔴 تک تک این واژه ها داستانی را پشت خود دارند .. برای خواندنِ داستان های این کلمات، بیایید از مرزهای #تاریخ عبور کنیم و برویم به عصری که #اساطیری نامیده می شود
🔵 ماجرا از سفرِ #پادشاه_کیانی، به حوزه ی جغرافیاییِ #دنا آغاز می شود ! آن جا که #کیخسرو پادشاه کیانی، بعد از رهانیدنِ ایرانِ عزیز از فسادها، ظلمات و اهریمنان به این نتیجه می رسد که دیگر کاری برایش نمانده است و این جهان و هر آن چه که در آن است، به #مردمش تعلق دارد .. بنابراین باید دست از سلطنتش بشوید و آن را به مردمش واگذارد و خود به #مکانی_دوردست رود و به دور از انظار عمومی، روزگارش را سر کند !
🔵 کیسخرو بعد از این تصمیمِ نابه گاه ، #یلان_را_همه_یک_به_یک_در_برگرفت و سپاهی را به شگفتی واگذاشت و سوی #دنای_سرافراز روانه شد ! پادشاه به هنگامه ی قدم گذاشتن در کهگیلویه و بویراحمد به چشمه آبی و مزرعه ای می رسد که پیرمردی مشغول زراعتش است .. ! همراهان به دستور پادشاهِ عادل، پیرمرد را در کارش مدد می رسانند .. پایانِ کار با پیرمرد هم صحبت می شود و به و پیرمرد می گوید که کار دسته جمعی بهتر خواهد بود و پیرمرد هم نظرِ پادشاه را تأیید می کند اما خشمِ کیسخرو آن جا بیدار می شود که از پیرمرد پرسید : #به_هنگامه_غذا_خوردن_چه؟! و پیرمرد پاسخ داد : #تنهایی
♻️ پادشاه از بخل پیرمرد به خشم آمد و دستور فرمود که همراهانش #تلی_از_خاک به وجود آورند .. آن گاه بر بالای آن #تل رفت (مکانی که امروزه #تل_خسرو نامیده می شود و نام قدیمِ یاسوج می باشد) و در بابِ #مردمداری و #وطن_پرستی، سخن ها راند و زین پس به همراه سرادرش ؛#زال رو به سوی #کوه_دنا نمود ... اما در سه کیلومتریِ #یاسوج به سمتِ #سی_سخت پادشاه و سردار سرودِ خداحافظی می خوانند و از هم جدا می شوند ... مکانی که امروزه در یاسوج #تلزالی می خوانندش، روایت کننده ی همان غزلِ خداحافظیِ پادشاه و سرادر است ... کیسخرو به هنگامه ی طیِ مسیرش به مکانی می رسد که #مادیان شاه بیمار گشته و شاه مجبور به اتراق می شود ! (در زبان سانسکریت و فارسیِ پهلوی کلمه ی مادیان ؛ همان #اسب است) .. شاه بعد از توقف مادیانش را درمان می کند و این جا همان جایی است که امروزه #مادوان می نامندش ... سپس در میانه های راهش مردمی به استقبالش آمدند که وی طلا و جواهرآتِ همراهش را به آن مردم هدیه داد و زین پس این مکان را #تنگ_گنجه_ای نامیدندش .. پادشاه گاهی توقف می نمود و #کومه_ای به پا می کرد تا استراحتی نماید ... #کوخدانِ امروزِ کهگیلویه و بویراحمد روایت کننده ی همان کومه هایی است که پادشاه در آن ها روزهایی را به آرامش گذارنده است .. #چشمه_بشو از آن جا به این نام گذارده شد که کیخسرو در آن خود را شست و شو داد و پس از آن بر #سنگی به سخنرانی ایستاد که امروزه #برد_شاه می نامندش .. ! پادشاه شانس یارش نبود و در نقطه ای، سرمایِ سختِ دنا، جانِ #سی_نفر از یلان و سردارِ سختِ پادشاه را می گیرد و به یادبود آن سی مَرد، آن را نقطه را #سی_سخت نامیدند تا تاریخ همیشه به یآد آورد که #پهلوانان_هرگز_نمیمیرند .. دردِ فراق پادشاه را رها نمی کند و آخر، تصمیم به جدایی از سردارِ جوانش می گیرد .. آن هنگامه که #بیژن را رها می کند تا به غاری رود و روزگار را به تنهایی گذارند .. سردار بیژن نامش را به مکانی می دهد که امروزه #گردنه_بیژن خوانندش اما زین پس، پادشاهِ ایران زمین به غاری می رود و از نظرها غایب می شود اما مردمش همچنان امیدوار به بازگشتش می مانند تا بیاید و #منجیِ دوباره ی آن ها شود ..

📖💢 تمامیِ این داستان ها در #شاهنامه_بزرگ آمده است و #فردوسی در اشعار حماسیِ خویش، داستانِ کیسخرو به کهگیلویه و بویراحمد و دنای سرافزار را روایت کرده است

📚❗️🌀 برای کهگیلویه و بویراحمد، مرزهای تاریخ را بشکن و به آن زمان برو که #تاریخ_آغاز_نشده بود

⭕️ کهگیلویه و بویراحمدی های مقیمِ تهران : ↙️

https://t.center/hamdelankb
ماجرایِ #کیسخرو، شنیدنی اما ناشناخته

⬅️ #تل_خسرو، #تل_زالی، #مادوان، #تنگ_گنجه_ای، #سی_سخت، #گردنه_بیژن، #چشمه_بشو، #کوخدان

⁉️ این واژه ها از کجا آمده اند و چطور نام خود را به مناطق مختلفِ کهگیلویه و بویراحمد داده اند؟!
⭕️🔴 تک تک این واژه ها داستانی را پشت خود دارند .. برای خواندنِ داستان های این کلمات، بیایید از مرزهای #تاریخ عبور کنیم و برویم به عصری که #اساطیری نامیده می شود
🔵 ماجرا از سفرِ #پادشاه_کیانی، به حوزه ی جغرافیاییِ #دنا آغاز می شود ! آن جا که #کیخسرو پادشاه کیانی، بعد از رهانیدنِ ایرانِ عزیز از فسادها، ظلمات و اهریمنان به این نتیجه می رسد که دیگر کاری برایش نمانده است و این جهان و هر آن چه که در آن است، به #مردمش تعلق دارد .. بنابراین باید دست از سلطنتش بشوید و آن را به مردمش واگذارد و خود به #مکانی_دوردست رود و به دور از انظار عمومی، روزگارش را سر کند !
🔵 کیسخرو بعد از این تصمیمِ نابه گاه ، #یلان_را_همه_یک_به_یک_در_برگرفت و سپاهی را به شگفتی واگذاشت و سوی #دنای_سرافراز روانه شد ! پادشاه به هنگامه ی قدم گذاشتن در کهگیلویه و بویراحمد به چشمه آبی و مزرعه ای می رسد که پیرمردی مشغول زراعتش است .. ! همراهان به دستور پادشاهِ عادل، پیرمرد را در کارش مدد می رسانند .. پایانِ کار با پیرمرد هم صحبت می شود و به و پیرمرد می گوید که کار دسته جمعی بهتر خواهد بود و پیرمرد هم نظرِ پادشاه را تأیید می کند اما خشمِ کیسخرو آن جا بیدار می شود که از پیرمرد پرسید : #به_هنگامه_غذا_خوردن_چه؟! و پیرمرد پاسخ داد : #تنهایی
♻️ پادشاه از بخل پیرمرد به خشم آمد و دستور فرمود که همراهانش #تلی_از_خاک به وجود آورند .. آن گاه بر بالای آن #تل رفت (مکانی که امروزه #تل_خسرو نامیده می شود و نام قدیمِ یاسوج می باشد) و در بابِ #مردمداری و #وطن_پرستی، سخن ها راند و زین پس به همراه سرادرش ؛#زال رو به سوی #کوه_دنا نمود ... اما در سه کیلومتریِ #یاسوج به سمتِ #سی_سخت پادشاه و سردار سرودِ خداحافظی می خوانند و از هم جدا می شوند ... مکانی که امروزه در یاسوج #تلزالی می خوانندش، روایت کننده ی همان غزلِ خداحافظیِ پادشاه و سرادر است ... کیسخرو به هنگامه ی طیِ مسیرش به مکانی می رسد که #مادیان شاه بیمار گشته و شاه مجبور به اتراق می شود ! (در زبان سانسکریت و فارسیِ پهلوی کلمه ی مادیان ؛ همان #اسب است) .. شاه بعد از توقف مادیانش را درمان می کند و این جا همان جایی است که امروزه #مادوان می نامندش ... سپس در میانه های راهش مردمی به استقبالش آمدند که وی طلا و جواهرآتِ همراهش را به آن مردم هدیه داد و زین پس این مکان را #تنگ_گنجه_ای نامیدندش .. پادشاه گاهی توقف می نمود و #کومه_ای به پا می کرد تا استراحتی نماید ... #کوخدانِ امروزِ کهگیلویه و بویراحمد روایت کننده ی همان کومه هایی است که پادشاه در آن ها روزهایی را به آرامش گذارنده است .. #چشمه_بشو از آن جا به این نام گذارده شد که کیخسرو در آن خود را شست و شو داد و پس از آن بر #سنگی به سخنرانی ایستاد که امروزه #برد_شاه می نامندش .. ! پادشاه شانس یارش نبود و در نقطه ای، سرمایِ سختِ دنا، جانِ #سی_نفر از یلان و سردارِ سختِ پادشاه را می گیرد و به یادبود آن سی مَرد، آن را نقطه را #سی_سخت نامیدند تا تاریخ همیشه به یآد آورد که #پهلوانان_هرگز_نمیمیرند .. دردِ فراق پادشاه را رها نمی کند و آخر، تصمیم به جدایی از سردارِ جوانش می گیرد .. آن هنگامه که #بیژن را رها می کند تا به غاری رود و روزگار را به تنهایی گذارند .. سردار بیژن نامش را به مکانی می دهد که امروزه #گردنه_بیژن خوانندش اما زین پس، پادشاهِ ایران زمین به غاری می رود و از نظرها غایب می شود اما مردمش همچنان امیدوار به بازگشتش می مانند تا بیاید و #منجیِ دوباره ی آن ها شود ..

📖💢 تمامیِ این داستان ها در #شاهنامه_بزرگ آمده است و #فردوسی در اشعار حماسیِ خویش، داستانِ کیسخرو به کهگیلویه و بویراحمد و دنای سرافزار را روایت کرده است
📚❗️🌀 برای کهگیلویه و بویراحمد، مرزهای تاریخ را بشکن و به آن زمان برو که #تاریخ_آغاز_نشده بود

⭕️ به کانال ما ملحق شوید:
https://t.center/hamdelankb