✔️"گمشده_در_خیال "✔️

#نقاشی
Канал
Политика
Юмор и развлечения
Музыка
Другое
Персидский
Логотип телеграм канала ✔️"گمشده_در_خیال "✔️
@gomshode_dar_khialПродвигать
362
подписчика
6,28 тыс.
фото
2,71 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
ƒαянα∂❤кια شعرهایی که وقت تنهایی به ذهنم تراوش می کنند... حرفهای دلم... از رنجی که می برم... رازهای نهفته در پنهان خانه ی دلم... و هزار و یک حرف و حدیث نگفته... و ترانه های دوست داشتنی... @Gomshode_Dar_Khial 🔘ارتباط بامدیر @Akharin_Jam_Tohi
انتظار،
انتظار،
انتظار,
یک عمر،
یک عمر انتظار که کَم نیست ، عزیز!
بالاُخره ، پیدایُت شد.
میدانستم،
میدانستَم ،روزی تو خواهی آمد.
که روزی مرا پیدا خواهی کرد.
از لابلِایِ گونیِ کثیفِ گوشه یِ خیابان،
مرا پیدا خواهی کرد.
باز میکنی،همان گونی را که،
رهگذرانِ بی شماری ، بی توّجه ،
از کنارِ آن ، گذشته بودند.
بعدها بمن گفتی :سالها بدنبالِ تُک مرواریدَم بودَم.
تورا بَرحَسبِ تصادف، پیدا کردَم،
لایه ، لایِه یِ مرا باز کَردی،
با چه تبحّری!
با چه ظرافتی!
با چه حوصله ای!
و...
رسیدی ، بِه درونِ بقولِ خودَت:
غنچه ای ، بسته ،
پوشیده از گلبَرگها،
که دانه بِه دانِه ،
کِنار زده شده بودَند.
و...
بو کردی و گفتی:
چه معطّر!
چه زیبا!
اقرار کردم :
عزیزم‌،من اکنون شکفته شده اَم.
در گوشَم زمزمه کردی:
از زنی که شکفته شده ، مگر گُلی زیباتر، در دنیا هم هست؟
#شهین_عرفانی ( فرجی)
۲ امرداد ۱۴۰۳
#نقاشی سوررئال : الهه حَسَنی
آرام، آرام،
چه مهربان،
خَزَندِه وار،
چه مشتاق،
چه کنجکاو،
گوش سِپُرد، بِه ،
رازهایِ سَر بِه مُهرِ من،
و تمامیِ من ،
حل شُد،
گُم شُد،
بِه درونِ سیاهچاله ا ی،
که بناگاه، برایِ همیشه ،
ناپدید شد.

#شهین_عرفانی( فرجی)
۳۰ تیر۱۴۰۳
#نقاشی سوررئال : رِنِه ماگریت
جهان شعریست متلاشی

گاه واژه ای تازه
می چینم اش

گاه ، طبع سردی
می رباید یم

جهان من شهریست
بی آوازه خوان

بی هنر
بی رنگ
بی دست نقاشی که
قلموی عشق بر
زمخت جدارهای سیمانی اش
بریزد

جهان ما
شراره یست
که هنوز در آسمانی لایتناهی
می درخشد
جهانمان را بخوانیم و بنگاریم و دوست بداریم ...


#ادیب_حیدربگی

#نقاشی
#استاد_علی_اکبر_صادقی
🌸🍁
تکرار کن
تکرار کن، فراغت را و رهایی را
تکرار کن
خندهٔ بلند شاخسار بی تاب را بر پرواز بی گاه پرنده‌ها
که صیادی در میان نبوده است جز
باد
تکرار کن
پرنده‌ای را که چون اندیشهٔ سپید و شاد من
جز دل ابرها
آشیان گرم هیچ باغی را نپذیرفته است
تکرار کن
نفس‌های شکوفه را زیر منقار سنگین مرغ بهار
تکرار کن
پرپر شدن را و شکفتن را
تکرار کن
خزان شدن را و رستن را


#منوچهر_آتشی
#نقاشی از
#ونسان_ونگوگ🍁
لفظ کُلی و نامشخص «زن» باید جای خود را به لفظ دقیق «این زن» بدهد. مفهومی که نوع را می‌رساند، باید تبدیل به مفهومی شود با قدرت یک سرنوشت. آن‌وقت همه‌ی کارها درست خواهد شد.


#فرانتس_کافکا

#نقاشی: #آتش_شاه‌کرمی
پاییز خواهد آمد،
با لیسک ها،
با خوشه‌های ابر و
قله های در همش.
امّا هیچ کس را سر آن نخواهد بود
که در چشمان تو بنگرد،
چرا که برای ابد مرده‌ای!
چرا که تو مرده‌ای برای ابد
همچون تمامی مردگان زمین،
همچون همه‌ی آن مردگان که فراموش می‌شوند
زیر پُشته‌ای از آتشزنه‌های خاموش
هیچ‌کس بازت نمی‌شناسد،
نه...
اما من تو را می‌سرایم!
برای بعدها می‌سرایم!
چهره تو را و لطف تو را،
کمال پختگی معرفتت را،
اشتهای تو را به مرگ و
طعم دهان مرگ را،
و اندوهی را که در ژرفای
شادخویی تو بود!
زادنش به دیر خواهد انجامید
خود اگر زاده تواند شد،
آندولسی، مردی چنین صافی،
چنین سرشار از حوادث!
نجابتت را خواهم سرود
با کلماتی که می‌نالند
و نسیمی اندوهگین را
که به زیتون زاران می‌گذرد
به خاطر می‌آورم ...

#فردریکو_گارسیا_لورکا
#مرثیه_ایگناسیو
ترجمه‌ی
#احمد_شاملو

#نقاشی #فرانسیسکو_گویا