✅معلّم
🔸یادداشت برای گرامیداشت
دکتر محمدجعفر یاحقی
@Gahnevise🔹نیمة دهة شصت بود که بختیار شدم و دو ترم پایانی تحصیلات کارشناسی خود را به عنوان مهمان در دانشگاه فردوسی گذراندم. شاگردی بزرگان و فرزانگان دانشکده ادبیات مشهد غنیمتی ارجمند بود، خاصه که در آن میان با آموزگار والامقام محمدجعفریاحقی چهره بهچهره شدم.
تدریس و آزمونگرفتن ایشان شاخص از دیگر استادان بود. یکی از صحنههای ماندگار خاطر من، حضور در اتاق کوچک و پر از کتاب و کاغذ ایشان برای آزمون شفاهی است؛ آزمون که نه، ملاقات و دیدار و گپ و گفتی با آرامش و بدون تحقیر دانشجو – خلاف رسم معمول آن سالها و این سالها. 1365 بود. پایان آن نشست و برخاست، برگهای به من دانشجو دادند- برگهای که گویا به بسیاری دانشجویانشان میدادند- و خواستند آن را بخوانم و مطابق آن درخواست، تدریس ایشان را نقد کنم!
آن برگه را تا سالها پیش چشم داشتم و در پایان هر سال و نیمسال به همان طریق از دانشآموزان و دانشجویانم میخواستم تا تدریس و کلاس مرا نقد کنند و پیشنهادهایی که به نظرشان میرسد ارائه دهند. فکر میکنید بهتر ازاین میشد از آن معلم، نکته آموخت و بهکار بست؟
🔹تعهد به آموزشوپروش مرا به دبیری در دبیرستانهای شهرستان اسفراین کشاند و آن سالهایی بود که
دکتر یاحقی در ژاپن بودند و بخشی از سفرنامة "اقالیم دیگر" ایشان که مربوط به بازدید از مناطق جنگی بود، در کتاب آیین نگارش و انشای دبیرستان مندرج. دانشآموز خوشذوقی داشتم که از اتفاق با دیدن سفرنامه یادشده، دست به قلم برد و انشایی طنزآمیز با عنوان "سفر به صفآباد" نوشت و با همان سبک و سیاق قلم
دکتر یاحقی، روایتی شوخطبعانه از صفهای فراوان مرغ و نفت و مایحتاج زندگی در شهر و روستای آن سالها، ارائهکرد. همان انشا را از طریق همسر گرامی
دکتر یاحقی ، سرکارخانم
دکتر بوزرجمهری، به ژاپن و به پیشگاه ایشان پست کردم تا شاید از اینکه دانشآموزی در یکی از شهرهای حاشیة شمالی خراسان از نوشتة ایشان الگوگرفته خرسند شوند و لبخندی بزنند و قدری از غم غربتشان کاسته شود.
چندی که گذشت در کمال ناباوری، نامهای از ژاپن و به نشانی همان دبیرستان برای من رسید که در آن استاد یاحقی، نامهای هم خطاب به آن دانشآموز مرقوم و او را تشویق و به ادامه تحصیل ترغیب فرمودهبودند. نیازی نیست در توصیف این کُنش عالمانه و معلمانه و پدرانه و مشوقانه و انسانی ایشان چیزی افزون بگویم، خودِ این خاطره که به اواخر دهة شصت برمیگردد، گویای ویژگی ذاتی معلمی و توجهات خاصی است که تنها در وجود فرزانة فروتنی چون ایشان میتوان دید؛ از این روست که "معلّمی" را در وجود ارجمند ایشان، شاخصترین ویژگی میدانم و این خصلت را از دیگر وجوه علمی ایشان برتر میبینم.
🔹همسفری در چند همایش ادبی ملی و ارتباط صاحب این قلم با برخی دانشگاهیان و دوستان مشترک تاجیکی و مراودات خانوادگی، موجب آن شد تا همای لطف استاد
دکتر یاحقی برسرم سایهافکنَد و مفتخر به همکاری با ایشان در مرکز خراسانشناسی شوم. چندسال بعد، بازهم بخت یاری کرد و با تأسیس انتشارات آهنگ قلم، کتبی را به سفارش
دکتر یاحقی، با همکاری قطب علمی دانشکده ادبیات و مؤسسه خردسرای فردوسی منتشر کردم که به یمن نام ایشان چون تاجی بر سر کتب منتشره خراسان و ایران، درخشان است.
🔹برای این بزرگمرد اقلیم قلم، عمری بلند آرزومندم و از زبان برادران تاجیکی ایشان میگویم: «معلّم جان! انشاءالله صد ساله شوید؛ آنگاه پیر شوید»!
🔸جواد رسولی اردیبهشت 1397
🔅 مقاله "سوگند"به ارجنامه استاد یاحقی تقدیم شد.
👇#یاحقی #معلم #ارجنامه_دکتر_یاحقی #پاژ #دکتر_محمد_جعفر_یاحقی #سوگند