🔰 نگاهی کوتاه به زندگی شهید علیرضا ولیان:
علیرضا ولیان در نوزدهم مهرماه سال ۱۳۳۷ در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. زیر نظر پدر و مادرش رشد کرد تا اینکه وارد مدرسه شد.
استعداد بالایی در یادگیری دروس داشت. تحصيلاتش را در مقطع ابتدایی با نمرات عالی ادامه داد و موفق شد دوره ابتدایی را يک سال زودتر از همدورهایهايش و به صورت جهشی به پايان برساند. با توجه به استعداد و نبوغ فوقالعادهای که داشت، همواره بعنوان دانشآموز برتر، مورد تشویق قرار میگرفت. موفقيتهای عليرضا در گذراندن دورههای تحصیلی زبانزد بود و همواره همکلاسیهایش، در يادگيری دروس از کمک او بهرهمند بودند.
علیرضا دوره دبيرستان را در سال ۱۳۵۵ در سن ۱۷ سالگی به پایان رساند و موفق به اخذ دو ديپلم در رشته طبیعی (تجربی) در خردادماه و رشته ریاضی در شهریورماه با معدل عالی شد.
در همان سال در آزمون ورودی دانشگاهها شركت كرد و در رشته پزشكی سهميه ارتش پذيرفته شد. اما به این علت که عضويت در ارتش شاه را با روحيه انقلابیاش سازگار نديد، از ادامه تحصيل در آن رشته انصراف داد.
پس از انصراف در دو آزمون پياپی ديگر شركت كرد و در رشتههای علوم آزمايشگاهی و سال بعد هم در رشته فيزيک پذیرفته شد که به علت عدم علاقه، از تحصیل در آن رشتهها منصرف شد. در سال ۱۳۵۸ برای چهارمین بار پیاپی در آزمون ورودی دانشگاهها شرکت نمود و این بار در رشته موردعلاقهاش، داروسازی دانشگاه تهران پذيرفته شد و در این رشته مشغول به تحصيل و پس از دو سال به اصفهان منتقل شد.
از خود گذشتگی، کمک به دیگران و صداقتش، محبوبیت او را در بین خانواده و اقوام دوچندان کرده بود. نسبت به مسائل شرعی، بسیار پایبند و سختگیر بود. بر قرائت قرآن و اقامه نماز همواره تاکید داشت و خود نیز عامل به این فرایض بود. به طوریکه در زمان عملیات فتح خرمشهر که از ناحیه دست به سختی مجروح شده و خون زیادی را از دست داده بود، حاضر به خواندن نماز به صورت نشسته نشد. در سرمای زمستان، لباس کمی میپوشید و میگفت، باید چون مستضعفان لباس پوشید تا بتوان به آنها برادر دینی گفت. کم غذا میخورد و کم میخوابید. کارهایش را برای ریا و خودنمایی انجام نمی داد، حتی در زمان اعزام به مناطق جنگی، به تنهایی و در خفا از شهر خارج میشد تا کسی رفتنش را نبیند.
علیرضا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نيروهای انقلابی و مبارز ارتباط و همکاری داشت. اعلاميههای حضرت امام (ره) را پخش و در جلسات سخنرانی و راهپیماییها شرکت میکرد.
پس از پیروزی انقلاب هم با كميته انقلاب اسلامی همكاری میکرد. از ابتدای ورود به دانشگاه اصفهان، یکی از افراد مبارز دانشگاه بود. به عضويت شورای مركزی انجمن اسلامی دانشكده داروسازی درآمد و از اعضای فعال اين انجمن محسوب میشد.
در تابستان سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد که پس از مدتی خداوند فرزند دختری به او و همسرش عطا کرد.
بعد از شروع جنگ به جبهه اعزام شد. در عمليات بيت المقدس (فتح خرمشهر)، از ناحيه دست چپ به شدت مجروح شد. در بسیاری از عملیاتهای غرب و جنوب حضوری فعال داشت تا اینکه در تاریخ ۱۳۶۵/۰۱/۲۵ برای آخرین بار به جبهه اعزام شد. با سِمَت فرماندهی گروهان در عملیات
حاج عمران شرکت کرد و در تاریخ ۱۳۶۵/۰۲/۳۰ به شهادت رسید. پیکرش در منطقه ماند تا اینکه در سال ۱۳۷۳ توسط گروههای تفحص پیکر شهدا، پیدا شد و به شهرش بازگشت.
✨در بخشی از وصیتنامه شهید آمده:
ای خدای بزرگ و ای خدايی كه ارحم الراحمينی
در اين سفر و در اين هجرت در راه تو و در اين سفر به سوی تو اگر چه زاد و توشه من اندک است، ظن من به اعتماد بر تو بسيار است. بسياری گناه در زندگی، مرا از عقوبت تو ميترساند اما اميدم به كرمت و معرفتم به لطف و كرمت، متذكر و آگاهم میسازد. تو را شاهد میگيرم كه اين حركت ما نيست جز مصداق آيه شريفه:
الله ولی الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الی النور
#شهید_علیرضا_ولیان#شهدای_حاج_عمران#شهدای_لرستان#شهدای_الیگودرز #گردان_ابوذر #حاج_عمران #پیرانشهر#فرهنگ_و_مطالعات_پایداری_لرستان🆔 @farhang_paydari