فرهنگ و مطالعات پایداری لرستان

#گردان_ابوذر
Канал
Логотип телеграм канала فرهنگ و مطالعات پایداری لرستان
@farhang_paydariПродвигать
76
подписчиков
103
фото
93
видео
196
ссылок
فرهنگ و مطالعات پایداری لرستان دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری انقلاب اسلامی __________________ 🔰 ارتباط با ادمین: @farhang_paydari1 . اینستاگرام: instagram.com/farhang_paydari . آپارات: aparat.com/farhang_paydari .
🔰 نگاهی کوتاه به زندگی شهید علیرضا ولیان:

علیرضا ولیان در نوزدهم مهرماه سال ۱۳۳۷ در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. زیر نظر پدر و مادرش رشد کرد تا این‌که وارد مدرسه شد.

استعداد بالایی در یادگیری دروس داشت. تحصيلاتش را در مقطع ابتدایی با نمرات عالی ادامه داد و موفق شد دوره ابتدایی را يک سال زودتر از هم‌دوره‌ای‌هايش و به صورت جهشی به پايان برساند. با توجه به استعداد و نبوغ فوق‌العاده‌ای که داشت، همواره بعنوان دانش‌آموز برتر، مورد تشویق قرار می‌گرفت. موفقيت‌های عليرضا در گذراندن دوره‌های تحصیلی زبان‌زد بود و همواره هم‌کلاسی‌هایش، در يادگيری دروس از کمک او بهره‌مند بودند.
علیرضا دوره دبيرستان را در سال ۱۳۵۵ در سن ۱۷ سالگی به پایان رساند و موفق به اخذ دو ديپلم در رشته طبیعی (تجربی) در خردادماه و رشته ریاضی در شهریورماه با معدل عالی شد.

در همان سال در آزمون ورودی دانشگاه‌ها شركت كرد و در رشته پزشكی سهميه ارتش پذيرفته شد. اما به این علت که عضويت در ارتش شاه را با روحيه انقلابی‌اش سازگار نديد، از ادامه تحصيل در آن رشته انصراف داد.
پس از انصراف در دو آزمون پياپی ديگر شركت كرد و در رشته‌های علوم آزمايشگاهی و سال بعد هم در رشته فيزيک پذیرفته شد که به علت عدم علاقه، از تحصیل در آن رشته‌ها منصرف شد. در سال ۱۳۵۸ برای چهارمین بار پیاپی در آزمون ورودی دانشگاه‌ها شرکت نمود و این بار در رشته موردعلاقه‌اش، داروسازی دانشگاه تهران پذيرفته شد و در این رشته مشغول به تحصيل و پس از دو سال به اصفهان منتقل شد.

از خود گذشتگی، کمک به دیگران و صداقتش، محبوبیت او را در بین خانواده و اقوام دوچندان کرده بود. نسبت به مسائل شرعی، بسیار پای‌بند و سخت‌گیر بود. بر قرائت قرآن و اقامه نماز همواره تاکید داشت و خود نیز عامل به این فرایض بود. به طوری‌که در زمان عملیات فتح خرمشهر که از ناحیه دست به سختی مجروح شده و خون زیادی را از دست داده بود، حاضر به خواندن نماز به صورت نشسته نشد. در سرمای زمستان، لباس کمی می‌پوشید و می‌گفت، باید چون مستضعفان لباس پوشید تا بتوان به آن‌ها برادر دینی گفت. کم غذا می‌خورد و کم می‌خوابید. کارهایش را برای ریا و خودنمایی انجام نمی داد، حتی در زمان اعزام‌ به مناطق جنگی، به تنهایی و در خفا از شهر خارج می‌شد تا کسی رفتنش را نبیند.

علیرضا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با نيروهای انقلابی و مبارز ارتباط و همکاری داشت. اعلاميه‌های حضرت امام (ره) را پخش و در جلسات سخنرانی و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد.
پس از پیروزی انقلاب هم با كميته انقلاب اسلامی همكاری می‌کرد. از ابتدای ورود به دانشگاه اصفهان، یکی از افراد مبارز دانشگاه بود. به عضويت شورای مركزی انجمن اسلامی دانشكده داروسازی درآمد و از اعضای فعال اين انجمن محسوب می‌شد.
در تابستان سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد که پس از مدتی خداوند فرزند دختری به او و همسرش عطا کرد.
بعد از شروع جنگ به جبهه اعزام شد. در عمليات بيت المقدس (فتح خرمشهر)، از ناحيه دست چپ به شدت مجروح شد. در بسیاری از عملیات‌های غرب و جنوب حضوری فعال داشت تا اینکه در تاریخ ۱۳۶۵/۰۱/۲۵ برای آخرین بار به جبهه اعزام شد. با سِمَت فرماندهی گروهان در عملیات حاج عمران شرکت کرد و در تاریخ ۱۳۶۵/۰۲/۳۰ به شهادت رسید. پیکرش در منطقه ماند تا اینکه در سال ۱۳۷۳ توسط گروه‌های تفحص پیکر شهدا، پیدا شد و به شهرش بازگشت.

در بخشی از وصیت‌نامه شهید آمده:

ای خدای بزرگ و ای خدايی كه ارحم الراحمينی
در اين سفر و در اين هجرت در راه تو و در اين سفر به سوی تو اگر چه زاد و توشه من اندک است، ظن من به اعتماد بر تو بسيار است. بسياری گناه در زندگی، مرا از عقوبت تو مي‌ترساند اما اميدم به كرمت و معرفتم به لطف و كرمت، متذكر و آگاهم می‌سازد. تو را شاهد می‌گيرم كه اين حركت ما نيست جز مصداق آيه شريفه:
الله ولی الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الی النور

#شهید_علیرضا_ولیان
#شهدای_حاج_عمران
#شهدای_لرستان
#شهدای_الیگودرز
#گردان_ابوذر
#حاج_عمران
#پیرانشهر
#فرهنگ_و_مطالعات_پایداری_لرستان

🆔 @farhang_paydari
🔰 نگاهی کوتاه به زندگی شهید منوچهر درویشی:

شهید منوچهر درویشی در ششم فروردین‌ماه سال ۱۳۴۵ در روستای مهملک از توابع شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. فرزند ششم خانواده و پدرش کشاورز بود. ادب و متانت رفتاری‌اش او را از سایر اعضای خانواده متمایز کرده بود. احترام به بزرگترها و آراستگی ظاهرش نیز زبانزد بود. در دوران کودکی و نوجوانی‌اش، تابستان‌ها در کار کشاورزی به پدر کمک می‌کرد.

از همان دوران کودکی، نبوغ هنری‌اش را با ساخت مجسمه‌هایی در حین بازی با گِل نشان می‌داد. هرچه بزرگ‌تر می‌شد به فعالیت در رشته‌های هنری تازه‌ای ورود می‌کرد. گاه به نقاشی می‌پرداخت و گاهی شعر می‌گفت. با وجود استعدادش در رشته‌های مختلف هنری، اما به تئاتر و نمایش علاقه ویژه‌ای داشت. به طوری‌که در دوران نوجوانی کتاب‌های نمایشنامه‌نویسانی مثل برتولت برشت و شکسپیر را مطالعه می‌کرد. علاوه بر مطالعه کتاب‌های هنری علاقه خاصی به مطالعه کتاب‌های شهید مطهری و مرحوم علی شریعتی داشت.

هرچند قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سن شهید کم بود و نمی‌توانست در مبارزه علیه رژیم پهلوی حضوری فعال داشته باشد، اما در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطعی فعالیت‌هایی علیه نیروهای ضدانقلاب داشت. به طور مثال در سال ۱۳۶۰ به واسطه روابطی که با نیروهای انقلابی داشت، به همراه برادر کوچکترش اعلامیه‌هایی را علیه رئیس‌جمهور وقت، ابوالحسن بنی صدر، پخش می‌کرد.

فعالیت هنری‌اش را در دوران راهنمایی به طور جدی در گروه تئاتر و نمایش مدرسه راهنمایی ابوریحان بیرونی آغاز کرد. با ورود به دوره دبیرستان به اصرار خانواده، رشته تجربی را برای ادامه تحصیل برگزید. اما همچنان با عضویت در گروه‌های تئاتر و نمایش فعالیت هنری‌اش را ادامه می‌داد.

بعد از ثبت‌نام در دبیرستان امام خمینی ره ابتدا به عضویت انجمن اسلامی درآمد. بعد از مدتی هم مسئول انجمن اسلامی دبیرستان شد.
شهید منوچهر درویشی علاوه بر فعالیت در تئاتر و نمایش، به عکاسی و فیلمبرداری هم علاقه‌مند بود و در دوران دبیرستان توانست با دوربین ۸ میلیمتری‌اش، فیلمی یک ساعته برای طرح کادر آموزش و پرورش بسازد.
در ادامه فعالیت‌های هنری‌اش نیز در سال ۶۴ به همراه اعضای گروه تئاتر دبیرستان، در نمایش «حدیث عشق» ایفای نقش کرد.

شهید منوچهر درویشی، به علت ارتباطی که با رزمندگان داشت تصمیم گرفت که برای عکاسی و فیلمبردای به جبهه برود. گفته بود قصد دارد فضای جبهه را از نزدیک درک کند، تا بتواند در نمایشنامه‌هایش این فضا را منعکس کند.

به همین منظور در فروردین‌ماه سال ۶۵ به همراه گردان ابوذر الیگودرز به جبهه‌های جنگ اعزام شد. بعد از حضور در جبهه تصمیم گرفت مانند سایر رزمندگان اسلحه به دست بگیرد و روبه‌روی دشمن بعثی بایستد. سرانجام بعد از مدت کوتاهی حضور در جبهه، در سی اریبهشت سال ۱۳۶۵ در عملیات حاج عمران به شهادت رسید. پیکرش در سال ۱۳۷۲ به وسیله گروه‌های تفحص پیکر شهدا پیدا شد و به شهرش الیگودرز بازگشت.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

#شهید_منوچهر_درویشی
#شهدای_حاج_عمران
#شهدای_لرستان
#شهدای_الیگودرز
#شهدای_هنرمند
#گردان_ابوذر
#فرهنگ_و_مطالعات_پایداری_لرستان

🆔 @farhang_paydari
🔰 به مناسبت سالروز شهادت علی‌محمد نقیبی، فرمانده گردان ابوذر لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل؛

🔸 گذری کوتاه بر زندگی شهید علی‌محمد نقیبی


🔺 در یکی از روزهای پاییزی، در منزل آقا اسدالله از اهالی روستای خمه، در ۱۵ کیلومتری شهر الیگودرز، درخت زندگی‌اش جوانه زد. به این امید که خُلقش محمدی و عدالت و شجاعتش علی‌گونه گردد نامش را علی‌محمد نهادند.
در زمان قاجار علیرضاخان مالک روستای خمه و روستاهای اطراف به دلیل نداشتن وارث املاکش را وقف اباعبدلله الحسین(ع) کرد. این‌چنین شد که خانواده نقیبی مستاجر و رعیت امام حسین(ع) شدند. علی‌محمد در خانه‌ای قد کشید که صاحب خانه‌اش امام حسین بود. از سفره‌ای نان خورد که روزی‌اش از امام حسین(ع) بود. کودکانه‌هایش را در کشت‌زارهایی دوید که مالکش حسین(ع) بود.
همیشه سعی می‌کرد باری از دوش دیگران بردارد؛ حتی اگر دست پیرمردی را بگیرد یا پیرزنی را در حمل بقچه‌اش تا درب منزل همراهی کند.
به علت وضعیت نامناسب مالی خانواده مجبور به ترک تحصیل و برای کار راهی تهران شد و بلافاصله سراغ کارگاه‌های مکانیکی رفت. پس از مدتی به کار گچبری رو آورد و پس از مدتی در کار گچبری استادکار شد. اوعاشق ورزش بود و در کنار کار و ورزش پای منبر وعاظ تهران می‌نشت و این‌چنین شخصیت مذهبی‌اش شکل گرفت. طولی نکشید که وارد مبارزۀ سیاسی شد و اعلامیه‌های حضرت امام را از تهران برای پخش به الیگودرز می‌آورد. پس از یک درگیری با نظامیان شاهنشاهی به سمت روستا حرکت و در آنجا پنهان شد. چندین بار هم در راهپیمایی‌های الیگودرز شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفت اما هر بار اقدام ساواک برای دستگیری او بی‌ثمر می‌ماند.
علی برای استقبال از حضرت امام، دوباره به تهران رفت و تا بعد از پیروزی انقلاب در تهران ماند. در همان زمان به عضویت کمیته درآمد و پس اطمینان از ثبات انقلاب دوباره به کار گچبری مشغول شد.
طولی نکشید غائله کردستان پیش آمد. از تهران به پاوه رفت و در کنار شهید چمران با دشمن جنگید.
با شروع جنگ تحمیلی خود را به گروه جنگ‌های نامنظم رساند و در آزادسازی بستان نقش مهمی ایفا کرد. علی‌محمد در تیپ بعثت محمد رسول الله، ۷۷ نور و ۱۵ امام حسن(ع) خدمت کرد.
با توجه به فعالیت‌های موثر و سوابق درخشانش در سال ۶۲ سپاه استان لرستان از او برای حضور در مسئولیت آموزش نظامی لشکر ۵۷ ابوالفضل(ع) دعوت کرد و پس از آن، مسئولیت‌های مختلفی را در طول سال‌های حضور در جبهه عهده‌دار شد.
علی‌محمد نقیبی سرانجام در تاریخ ۶۶/۲/۲ در عملیات کربلای ۱۰ در استان سلیمانیه عراق، منطقه عملیاتی ماووت، بعنوان فرمانده یکی از محورهای عملیاتی لشکر ۵۷ ابوالفضل(ع) به شهادت رسید.

روحش شاد و راهش پرره‌رو باد

🖌 نوشته خانم حدیث حیدری

#شهید_علی_محمد_نقیبی
#لشکر_۵۷_حضرت_ابوالفضل
#گردان_ابوذر
#شهدای_الیگودرز


🆔 @farhang_paydari

🔗 صفحه اینستاگرام فرهنگ و مطالعات پایداری لرستان را دنبال کنید.

https://www.instagram.com/p/B_QIViYngbV/?igshid=1doc3r4ifs01t