دوزیست

#فیلم‌زی
Канал
Фильмы
Книги
Искусство и дизайн
Персидский
Логотип телеграм канала دوزیست
@dozistgahПродвигать
147
подписчиков
667
фото
150
видео
14
ссылок
جایی برای فیلم‌زی-کتاب‌زی ها Instagram.com/dozistgah
🔹پنج فیلم از روایت غیررسمی  جنگ که لازم است ببینید.


#اینجا_داستان_داریم...
#جنگ_با_جنگ_کلیشه‌ای
#فیلم‌زی
👇
🔹پنج فیلم از روایت رسمی جنگ، که لازم است ببینید.


#اینجا_داستان_داریم...
#جنگ_با_جنگ_کلیشه‌ای
#فیلم‌زی
👇
🔹ملاقات با مهدی

«برخلاف رویکرد رایج فیلم های دهه شصت و هفتاد دفاع مقدس، که به دنبال تاثیر گذاری از طریق روایت های اغراق‌آمیز از جنگ و قهرمان‌های دفاع مقدس بودند، در فیلم موقعیت مهدی این، ایجاد حس نزدیکی و روزمرگی است که آن را به شدت تاثر برانگیز می‌کند.»


#اینجا_داستان_داریم...
#فیلم‌زی
👇
🔸پنج دیستوپیای زنانه در سینما

#اینجا_داستان_داریم...
#فیلم‌زی
👇
دوزیست
🔸آزادی بدتر از خفقان؛ نگاهی به سریال وست ورلد زنان در جهانی انسانی چقدر از آزادی بی‌حد‌وحصر متضررند؟ این آزادی تا چه اندازه مانع خودآگاهی‌شان شده است؟ #اینجا_داستان_داریم... 👇
🔸آزادی بدتر از خفقان؛ نگاهی به فیلم وست ورلد


🔹اگر چیزی به نام آزادی مطلق وجود داشته باشد، زنان بیشتر از آن سود می‌برند یا متضرر می‌شوند؟ این ایده را در پارک تفریحی سریال #وست‌ورلد بهتر از هر جایی می‌توانید به آزمون بگذارید.

🔹«انسان آزاد است تا جایی که به دیگران آسیب نزند». این، یکی از اصول یا دست‌کم مشهورات لیبرالیسم است. حالا جهانی را تصور کنید که در آن آزادی بدون محدودیت آسیب زدن به دیگران، میسر شده باشد.

🔹همین جایی که وست‌ورلد در اختیار مهمان‌ها قرار می‌دهد تا به هر میزان خشونت و سکس که می‌خواهند بدون احساس عذاب وجدان دست پیدا کنند. و این ایده را در جمله تبلیغاتی درخشانش مورد تاکید قرار می‌دهد: بدون محدودیت زندگی کن!

🔹حالا در جایی که میزبان‌ها بیشتر و موکدا، زن هستند و مهمان‌ها بیشتر و موکدا، مرد، لذت‌ها به کدام جنسیت بیشتر آسیب خواهد زد؟

🔹دلورس، شخصیت اصلی داستان که به عنوان یک ربات در پی رسیدن به خودآگاهی است، مدام این جمله را تکرار می‌کند: لذت‌های خشونت‌بار، پایانی خشونت بار دارند.

🔹زنانی که بارها و بارها توسط مهمان‌ها مورد تجاوز قرار می‌گیرند و از عشق مادری و همسری به کل محروم می‌شوند جز برای این که محبت فرزند و عشق به همسر، آنان را در پارک به بند بکشد.

🔹از یک سو، سریال، آشکارا با محوریت زنان، این ایده را به آزمون می‌گذارد که آیا ما فقط به این خاطر لذت‌جویی بی‌مرز نمی‌کنیم که طرف مقابل آسیب می‌بیند؟ اگر شرط آسیب‌زایی را برداریم، اخلاق بی معنا خواهد شد؟

🔹از سوی دیگر، وست‌ورلد مسیر این آزمون را هم با زنان پیش می‌برد. زنی معصوم که عشق او را به سمت خودآگاهی می برد؛ زنی که مادرانی‌اش او را به سمت ازادی از داستان‌های از پیش تعیین‌شده هدایت می‌کند و البته زنی بی‌بندوبار که جهان انسانی را به هرج و مرج می‌کشاند.

🔹آن‌ها رباتند اما حتی ربات‌های زن هم از لذت‌های خشونت‌بار بیزارند و همین مسئله انگیزه آنان را برای کشف خودآگاهی درونی و ازادی از بند قصه‌ها شکل می‌دهد.

🔹اگر ربات‌ها این طورند، زنان در جهان انسانی چقدر از آزادی بی‌حدوحصر متضررند؟ این آزادی تا چه اندازه مانع خودآگاهی‌شان شده است؟


#اینجا_داستان_داریم...
#فیلم‌زی
🔸ببینید😊

کوروش زند در فیلم سوپر استار ( تهمینه میلانی،۱۳۸۷) نماینده آدمهایی است که موقعیت شهرت، هویت را از آنها ربوده. کوروش دائما با شهرت خود درگیر است، در جستجوی هویت خود حیران و سرگردان و عصبی است تا اینکه عاقبت با کمک دخترک نوجوانی به نام رها، "خود" را پیدا می‌کند.

فیلم سوپراستار به لحاظ فنی فیلم قابل قبولی نیست، اما کاراکتر کوروش با بازی شهاب حسینی، در بعضی صحنه‌ها، خوب از پس بازنمایی موقعیت شهرت برآمده. موقعیتی که در آن همه چیز در نمایشی‌ترین حالت ممکن به سر میبرد، از نقش‌های سر صحنه و تعامل با طرفدارها گرفته تا زندگی واقعی یک بازیگر.

#وضعیت_شهرت
#فیلم‌زی
👇
🔸ببینید😊


▪️وضعیت شهرت در فیلم سانست بلوار

در سانست بلوار، اثر تحسین‌شده بیلی وایلدر، درمورد بازیگر مشهور کهنه‌کاری‌است که دوران ستاره بودنش به اتمام رسیده و دیگر مثل قبل مورد توجه استودیوهای هالیوود و مردم قرار نمی‌گیرد.
اما دوران افول، در ذهن "نورما دزموند" هنوز آغاز نشده. او در تصورش هنوز خود را مشهور و پرطرفدار می‌داند و برای رسیدن به نقش دلخواهش جلوی دوربین مجبور می‌شود معشوق خود را به قتل برساند.
در صحنه پایانی فیلم که یکی از مهم‌ترین سکانس‌های تاریخ سینما به حساب می‌آید، پلیس برای دستگیری نورما دزموند به خانه او می‌آید و نورما با دیدن دوربین خبرنگاران توهم شهرت و درخشندگی‌اش به اوج می‌رسد. او در تصورش نقش مهم‌ترین ستاره هالیوود را بازی می‌کند درحالیکه واقعیت چیزی جز دستگیری یک قاتل مالیخولیایی نیست.

"I`m ready to my close up!"
یا "برای نمای نزدیک آماده‌ام!" جمله مشهور نورما دزموند در این سکانس است که از جمله دیالوگهای به یادماندنی در سینمای دهه۵۰ هالیوود به شمار می‌رود.

#وضعیت_شهرت
#فیلم‌زی
👇
دوزیست
🔸زندگی روی دور تند؛ نگاهی به فیلم صبحانه در تیفانی «فیلم تقریبا از پس شخصیت هالی خوب برآمده است، اما از به تصویر کشیدن عمق روابط هالی با دیگران عاجز است. در واقع ما شاهد یک دختر شاد و سرخوش هستیم که زندگی‌اش را روی دور تند تماشا می‌کنیم» #وضعیت_شهرت #صبحانه_در_تیفانی…
🔸زندگی روی دور تند؛ مروری بر فیلم صبحانه در تیفانی



🔹خیالتان را راحت کنم، تمام ارزش فیلم صبحانه در تیفانی روی دوش‌ آدری هپبورن سنگینی می‌کند. بعد از دیدن فیلم از خودم پرسیدم؛ اگر به جای هپبورن یک بازیگر متوسط (مثلا مرلین مونرو) آن نقش را بازی کرده بود چه می‌شد؟ احتمالا به لعنت خدا نمی‌ارزید!

🔹نمیدانم اسم این اثر فیلم است یا نه، ولی هرچه باشد از کتابش بدتر است. حتما شما هم شنیده‌اید که می‌گویند کتاب‌ها به فیلمهای اقتباسی‌شان سرترند. این گزاره همیشگی نیست، اما درمورد "صبحانه در تیفانی" به شدت صدق می‌کند. رمان ترومن کاپوتی پر است از توصیفات دقیق، کاراکترهای ملموس و حس‌های عمیق. چیزی که فیلم از آن محروم است. فیلم تقریبا از پس شخصیت هالی خوب برآمده است، اما از به تصویر کشیدن عمق روابط هالی با دیگران عاجز است. در واقع ما شاهد یک دختر شاد و سرخوش هستیم که زندگی‌اش را روی دور تند تماشا می‌کنیم.

🔹فیلم درمورد دختری به نام هالی گولایتلی است که درگذشته بازیگر هالیوود بوده، و یکباره شغلش را رها کرده و به نیویورک آمده تا به دنبال ثروت و اعتبار بیشتر بگردد. جهان هالی، جهان انسانی آزادی‌طلب است. آزادی هالی-که برای خود کاراکتر هم مفهومی ذهنی است-  یک نوع رهایی و یلگی است که با تعلق و عشق محدود می‌شود. هالی نمی‌خواهد و نمی‌تواند مال کسی باشد و همین امر او را به دختری بدنام و دمدمی‌خو بدل می‌کند. اما سرگذشت این دختر، در ارتباطش با همسایه طبقه پایین به ندرت تغییر می‌کند. چیزی که در فیلم از مشاهده‌اش محرومیم، عمق رابطه هالی با پاول، با فرد، با همسرش داک و حتی با او‌.جی و دیگر شخصیتهای داستان است.

🔹عشقی که میان هالی و پاول رقم می‌خورد، به سختی باور می‌شود و دلیل عمده نبود این حس، شخصیت مسطح و سرد پاول است. کارگردان حتی برای بُعد دادن به کاراکتر پاول، معشوقه‌ای برای او می‌سازد( شخصیتی که در کتاب نیست) اما ورود معشوقه پاول که به ظاهر دکوراتور خانه‌اش است، مشکلی به مشکلات فیلم اضافه می‌کند. جور دیگر اگر بخواهم بگویم می‌شود اینکه تعدد کاراکترهای مسطح، به جای آنکه به روایت فیلم کمک کند، ناتوانی بلک ادواردز را دوچندان کرده‌است.

🔹گذشته از اینها نسبت هالی با وضعیت شهرت، در فیلم و رمان زمین تا آسمان متفاوت است. در رمان با شخصیتی روبه‌رو می‌شویم که به وضوح شهرت را دوست دارد و اگرچه از هالیوود جدا شده اما کماکان روابطش از او انسانی ساخته که هر کاری را می‌تواند انجام دهد. علاوه بر این هویت هالی در وضعیت شهرت مضمحل شده، طوری که به یک بی‌هویتی خودخواسته و آزادی‌انگارانه تن می‌دهد تا به اهداف خود دست پیدا کند.
در فیلم اما شهرت هالی گولایتلی، به شهره بودن میان مردان نیویورکی محدود می‌شود. و در همان محدوده هم سازوکار روایی قابل قبولی خلق نمی‌کند.


🔹مخلص کلام اینکه اگر خواستید فیلم را ببینید، از خواندن رمان کم‌حجمش غافل نشوید. البته تا دیر نشده، منصفانه بگویم، فیلم یک شروع خوب دارد که کتاب ندارد. همینطور پایان فیلم هم صحنه‌ای دارد که دیدنش به تمام فیلم می‌ارزد.

#وضعیت_شهرت
#فیلم‌زی
🔸ببینید😊

▪️وضعیت شهرت در فیلم کلوزآپ

کلوز‌آپ، ساخته عباس کیارستمی یک فیلم در ژانر واقع‌گرایانه محصول ۱۳۶۸ است. فیلم درمورد شخصی به نام حسین سبزیان است که به‌دلیل شباهتش به محسن مخملباف خود را به خانوادهٔ آهن‌خواه به‌عنوان محسن مخملباف معرفی می‌کند و به بهانهٔ ساختن فیلم به خانهٔ آن‌ها راه می‌یابد.
روایت دوربین کیارستمی از یک آدم معمولی که خود را در موقعیت دروغین شهرت جا می‌زند تا به توجه و اعتبار برسد، نسبت مردم عادی با رویای دست‌نیافتنی شهرت را بیان می‌کند.

#وضعیت_شهرت
#فیلم‌زی
👇
🔹قانون علیه انسان در فیلم، من دنیل بلیک هستم

دانیل بلیک یک کارگر بریتانیایی میانسال است که پزشک بعد از حمله قلبی‌اش اجازه بازگشت به کار را به او نمی‌دهد.
او برای دریافت مستمری بیکاری‌اش از دولت وارد مناسبات پیچیده و غیر انسانی‌ای می‌شود که او را با قوانین و مقررات دست و پا گیر و آزار دهنده زیادی مواجه می‌کند.
صحنه‌ی نا امید شدن او از انبوه دستور العمل های بیهوده دولتی و اعتراض خیابانی او، یکی از به یادماندنی‌ترین صحنه‌های فیلم است. صحنه‌ای که عصیان یک انسان در مقابل بوروکراسی ساخته شده به وسیله خودش را به شکل هنرمندانه‌ای نشان می‌دهد.

#قانون_علیه_انسان
#فیلم‌زی
👇
🔹قانون علیه انسان، در فیلم برزیل


فیلم برزیل(۱۹۸۵) درباره دیستوپیایی است که در آن قوانین سختی حاکم است و اطلاعات ارزشمندترین دارایی هر فرد است و دولت حاکم وظیفه خود میداند که هراطلاعاتی را از دسترس عموم مردم دور نگاه دارد.

قهرمان داستان "سم لاری" به دنبال شوریدن علیه سیستم نیست بلکه به دنبال رویایی است که در شبها به سراغش می آید، فیلم با یک اشتباه آغاز میشود، کانون گرم و پر از عشق و مهر خانواده ای ناگهان توسط ماموران وزرات بازیابی اطلاعات نابود میشود و پدر خانواده به جرم تروریست بودن دستگیر و سپس اعدام میشود، تاتل فردی است که نامش به اشتباه باتل تایپ شده و همین اشتباه کوچک سرآغاز داستان است.


"سم لاری" به دنبال دختری است که در رویاهایش میبیند اما به نظر می آید در حکومتی که هر لحظه و هر مکان زیر نظر و اجبار مجموعه ای از قوانین بالاتر است، زندگی ساده امکان پذیر نیست.


تری گیلیان در زمان ساخت فیلم نگاهی نیز به رمان 1984 جرج اورول داشته. اگرچه قهرمان برزیل برخلاف قهرمان 1984 به دنبال احقاق حق و شکست ظالم نیست بلکه به دنبال رویای ساده‌ی خود در میان نظام خشک و لوله‌های همیشه حاضر حکومت است.


فضای فانتزی و طنز سیاه برزیل، یکی از نقاط جذابیت فیلم است، خرده داستانهای فیلم تلاش میکند نشان دهد که افراد طبقه ی بالای این جامعه در تلاش هستند که حقایق را نادیده بگیرند و اگر کسی در تلاش برای رسیدن به اطلاعات حقیقی باشد نتیجه ای جز مرگ برایش نخواهد داشت.

#قانون_علیه_انسان
#فیلم‌زی
👇
🔹 "قانون علیه انسان" در فیلم پرواز بر فراز آشیانه فاخته

مک‌مورفی(جک نیکلسون)، تازه‌واردی در آسایشگاه روانی‌ست که با بقیه کمی متفاوت است. او از ابتدای ورودش، نسبت به قوانین نامتعارف آسایشگاه موضع می‌گیرد و اعتراض می‌کند. قوانینی که به جای برقراری نظم و آسایش برای بیماران روانی، آنها را آزار می‌دهد. مک مورفی بیماران را از این آزار آگاه می‌کند و سعی می‌کند تا باقی دوستانش را در مخالفت با این قوانین همراه کند.

سکانس تلاش مک‌مورفی برای روشن کردن تلویزیون و تماشای بازی بیس‌بال، از معروف‌ترین صحنه‌های نزاع انسان و قانون در سینماست، نزاعی که سرانجام تراژیکی برای قهرمان داستان دارد..

نام پرستار تاچد، که مجری قانون‌های مستبدانه آسایشگاه در فیلم است، جزو ده شخصیت منفور تاریخ سینما آمده است.

#قانون_علیه_انسان
#فیلم‌زی
👇
🔹قانون عوضی

مرد عوضی داستان مردی به نام بالسترو است که به دلیل شباهت ظاهری‌ش به یه سارق سابقه دار، به اشتباه توسط پلیس دستگیر می‌شه.
قانون که تا اون روز ضامن حفظ نظم زندگی بالسترو بوده یک شبه به چیزی علیه بالسترو تبدیل می‌شه و زندگی اون رو به مرز نابودی می‌کشونه. و بالسترو که در مقابل این هجوم راه گریزی نداره، معصومانه نابودی خودش رو به تماشا می‌شینه.
در طول فیلم چندین بار از زبون پلیسی‌ که بالسترو رو دستگیر کرده می شنویم که آدم بی گناه چیزی برای نگرانی نداره اما در همون لحظات همه شاهد ویرانی ناعادلانه یه آدم بی‌گناهیم و این تضاد شاید مهم ترین نقطه اتکای فیلمه.
هیچکاک در مرد عوضی ناکارآمدی نظام بوروکراسی رو به نمایش می‌ذاره و جایگاه قانون و پلیس برای اجرای عدالت رو به سخره می‌گیره و ثابت می‌کنه که حتی با وجود سیستم بروکراتیک حتی برای آدم بی گناه هم همیشه جای نگرانی هست.

#قانون_علیه_انسان
#فیلم‌زی
👇
🔹هیچکاک و ترس‌هایش


هیچکاک می‌گفت: من سرشار از ترس هستم. تنها راهی که میتوانم از شر ترسهایم خلاص شوم، فیلم ساختن درباره آنهاست.

شاید پر تکرارترین صحنه در سینمای هیچکاک، صحنه دادگاه باشد. او در بسیاری از فیلمهای خود شخصیت‌های اصلی را در موقعیت محاکمه قرار می‌دهدو در این وضعیت است که میتواند قصه خوب بگوید. آدمهای قصه هیچکاک از قانون گریزانند، حتی خوبها و بی‌گناهان هم در دادگاه زندگی مواخذه می‌شوند و مورد اتهامند. همه اینها خوب نشان می‌دهد که هیچکاک در ناخودآگاه خود به دستگاه قانون و قضا و به نظم مدرن چقدر بدبین و ناخشنود است و این حس را به بهترین شکل در مرد عوضی به نمایش می‌گذارد.

#قانون_علیه_انسان
#فیلم‌زی
👇
🔹تنها میان جمع
روایت الهام عابدینی از برترین زنان قدرتمند در دنیای فیلم و کتاب


🔹تصور کنید زنی قهرمان ورزش کبدی، کاپیتان تیم و بسیار موفق هستید اما ازدواج و تولد فرزندی که به دلایل جسمی به مراقب های ویژه ای نیاز دارد، شما را به زنی گرفتار روزمره و کارمند فروش بلیت در قطار شهری در شهری کوچک در هند تبدیل می کند. زنی که حالا وقتی فرزندش به مدرسه می رود و همسرش سرِ کار است، احساس می کند این زندگی با آنچه انتظار و امیدش را داشته بسیار متفاوت است. این کشمکش میان «آنچه می خواهیم» و «آنچه می شود»، کشمکشی دائمی و سوژه بسیاری از آثار هنری است.
فیلم پانگا از سینمای بالیوود روایت چنین زنی است که در نهایت با حمایت همسر و پسرش تصمیم می گیرد در آن سنی که قهرمانان ورزش کبدی، کفش های خود را می آویزند دوباره پس از چند سال به عرصه ورزش برگردد. موضوع جالب، نگاه عجیب و بعضا سرزنش آمیز اطرافیان به جایا، شخصیت اصلی داستان است. در حالی که خانواده او راضی هستند که جایا در اردوهای ورزشی شرکت کند و حتی برای عضویت در تیم باشگاهی به شهر دیگری برود، این تصمیم جایا برای اغلب افراد نشانه آن است که او مادر و همسر خوبی نیست. از طرف دیگر برخی از او انتقاد می کنند که تو زندگی خوب و آرامی داری، فرزندی داری و چرا برای خودت دردسر درست کرده ای. در حالی که واقعا چه کسی جز خود جایا و خانواده اش می داند که آیا او واقعا زندگی خوبی دارد؟ و اصلا این زندگی خوب به چه معناست؟ مفهوم رضایت از خود در کجای این چارچوب جا دارد. شاید فیلم از نظر هنری ضعف هایی داشته باشد اما برای من فیلمی الهام بخش از زنی قوی با همراهی خانواده ای حمایتگر است.


🔹یکی دیگر از شخصیت های زن تاثیرگذار، شخصیت «زن دکتر» در رمان کوری است. زنی که خودش تا پایان داستان نابینا نشد اما در همان روزهای نخست پس نابینا شدنِ ناگهانیِ همسرش وانمود کرد نمی بیند تا بتواند کنار همسرش باشد. اما نقطه عطف ماجرا زمانی است که تقریبا همه شهر نابینا شده و زن دکتر با وجود همه صحنه های کثیف و تهوع آوری که در اردوگاه و بعدتر در شهر می بیند، باید هم وانمود کند نمی بیند و هم به مردم کمک کند. اینکه این زن چطور در چنین شرایط پرتنشی در اوج تنهایی، شرایط را مدیریت می کند و البته اجازه نمی دهد میل به قدرت جایگزین احساس انسان دوستی شود، تاثیرگذار است.


🔹 نقطه اشتراک هر دو شخصیت زن برای من، تلاش زنی برای گریز از کلیشه های مرسوم سنتی از نقش یک زن در خانواده و اجتماع و گرفتنِ نقشی فعالانه تر در جامعه است. تصمیم های فردی و خانوادگی با وجود آنکه پیامدهای اجتماعی هم دارد، اما در نهایت نمی توان از سمت جامعه درباره بسیاری از این تصمیمات قضاوت قطعیِ خوب یا بد کرد. در نهایت این خود فرد و در مرحله بعد خانواده اوست که تصمیم می گیرند چه نقشی بگیرند و دیگر اعضای خانواده چگونه از او حمایت کنند.



#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#پانگاه
#کوری
#رمان_کوری
#ژوزه_ساراماگو
#فیلم‌زی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"آیا زنان از دروازه تجدد به قدرت میرسند؟"

🔹سازنده سریال در طول تمام قسمتها به یک اصل پایبند می‌مونه:« زنان مدرن اثرگذارند! »
این اصل نه تنها در شخص خاتون، که در تمام شخصیتهای زن متجدد داستان پابرجاست. در پروین، ماری، عالیه و مهربانو. آنها نماینده تمام زنانی هستند که دقیقا می‌دانند چه باید بکنند و به نوعی مدیر و مدبرند. از طرفی به هیچ وجه شباهتی به زنان سنتی دوره پهلوی ندارند. نویسنده داستان، کنشگری و عدالت را در قامت زن متجدد میبینه و جز اون تصویر دیگه‌ای برای ما نمیسازه. این موضوع از طرفی در خدمت داستانه، اما از وجهه تاریخی و استناد به واقعیت‌ها،  آیا باز هم قابل دفاعه؟

🔹سوال مهم دیگه‌ای که در تمام طول مدت تماشای سریال بد نیست از خودمون بپرسیم اینه‌که آیا اساسا خاتون رو، با تمام ویژگی‌های اثرگذار و قدرتمندش، می‌شد در هیبت یک زن سنتی به تصویر کشید؟آیا کنشگری اجتماعی و سیاسی با نقشهای یک مادر و همسر سنتی قابل جمع است؟


#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#خاتون
#تینا_پاکروان
#فیلم‌زی
۱. رمان مادر
اثری از ماکسیم گورکیه که سال 1906 نوشتنش رو شروع می کنه و ظرف چند ماه به اتمام می‌رسونه. شخصیت پاول ولاسف، پسر مادری که این رمان سرنوشت فقیرانه و سختش رو به تصویر می‌کشه برگرفته از پیوتر زالوموف، انقلابی مشهوریه که در سال ۱۹۰۲ دستگیر و محاکمه شد.


۲. رمان خرمگس
اثر اتل لیلیان وینیچ در سال ۱۸۹۸ نوشته می‌شه تا در ضمن یک ماجرای عاشقانه بین انقلابی‌های سازمان ایتالیای جوان، فعالیت‌های این سازمان رو شرح بده؛ سازمانی که بالاخره در ۱۸۷۰ موفق میشه مردم رو متحد کنه و ایتالیای واحد رو از استعمار امپراتوری اتریش در بیاره.


۳. دن آرام
رمان دن آرام اثر میخائیل شولوخوف، چهارده سال زمان برده تا نوشته بشه. این رمان فقط ده سال از تاریخ روسیه رو، که در اون پیچیده‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین اتفاقای تاریخ روسیه رخ داده به نمایش در میاره: از جنگ جهانی اول گرفته تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تا کودتای داخلی تا... شولوخوف بابت نوشتن این رمان در سال ۱۹۵۶ جایزه نوبل ادبی می‌گیره.


۴. خوشه‌های خشم
این رمان رو جان اشتاین بک در سال ۱۹۶۲ نوشته اما حتی وقتی الان می‌خونیمش به روشنی می‌بینیم که همین الآن هم نظام سرمایه‌داری با همون شیوه و رفتار داره مردم معمولی رو آزار می‌ده. قصه، قصه کارگرای سفید پوست آمریکاییه که توسط نظام بانکی و بعد توسط مزرعه‌دارای سرمایه‌دار مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرن و روز به روز ضعیف‌تر و فقیرتر می‌شن.


۵. داستان دو شهر
اثر ماندگار چارلز دیکنز، داستان لندن و پاریس، در بحبوحه انقلاب فرانسه‌ست. انقلابی که یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ کل اروپاست و در اون روزگار از انگلستان تا روسیه دربارش صحبت می‌کردند. این کتاب تک‌جلدی که سال ۱۸۵۸ نوشته شده، درون خودش سه تا کتاب داره انقلاب فرانسه در کشاکش‌های بین انگلستان و فرانسه روایت می‌کنه.



#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
فیلم درمورد انقلاب که لازم است ببینید"


۱-دکتر ژیواگو(۱۹۶۵)
دکتر ژیواگو ساخته دیوید لین در سال ۱۹۶۵ آمریکاست. فیلم اقتباسی از رمان به همین نام نوشته لوییس پاسترناک است و داستان زندگی پزشکی شاعر به نام یوری ژیواگو و عشق جاودانه‌اش به لارا است. اما در واقع داستان، آینه‌ای است از جامعهٔ روسیه درگیر انقلاب در نیمهٔ اول قرن بیستم. مصائبی که ژیواگو دچار آن می‌شود، درد و رنجی است که طبقهٔ متوسط روسیه در دوران زمامداری استالین و پس ازانقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به آن مبتلا می‌گردد.
این فیلم برنده ۵ جایزه اسکار شد.


۲-زد(۱۹۶۹)
در کشوری که نامی از آن برده نمی‌شود، نامزد ریاست جمهوری بعد از سخنرانی در گردهمایی بزرگی، کشته‌می‌شود. بازپرس قتل دکتر مامور پیگیری پرونده سوقصد می‌شود و مظنونین را احضار می‌کند. این اتفاق شروع یک درهم‌ریختگی در سیستم حکمرانی کشور ایجاد می‌کند که به شروعی برای اقدامات خرابکارانه انقلاب سوسیالیستی تشبیه شده. فیلم در فضایی جنایی-کمدی تمام مظنونین را از طبقه پایین و به نوعی برهم زننده نظم سیاسی و دیکتاتوری حاکم معرفی، و آنها را به قتل عمد محکوم می‌کند. این در حالی است که مقامات بلند پایه نظامی به راحتی تبرئه می‌شوند.


۳-آرگو(۲۰۱۲)
بن‌افلک، کارگردان شهیر آمریکایی در ۲۰۱۲ فیلمی درباره انقلاب اسلامی ساخت که بسیار پرسروصدا بود. روایت فیلم روایتی خشونت‌بار و تاریک از حوادث پس از انقلاب ایران از دریچه نگاه گروگانهای آمریکایی سفارت آمریکاست. فیلم تلاش کرده از یک شکست تاریخی برای خود، یک داستان پیروزی بسازد.


۴-چه (۲۰۰۸)
فیلم "چه" ساخته استیون سودربرگ‌ با محوریت شخصیت چه‌گوارا و زندگی‌نامه او، انقلاب کوبا و حرکت انقلابیون سوسیالیست آمریکای جنوبی را روایت می‌کند. فیلم دوبخشی‌ است. بخش اول به انقلاب کوبا و سقوط فیدل کاسترو، چه گوارا و سایر انقلابیون در کوبا تا سرنگونی موفق دیکتاتوری فولگنسیو باتیستا تا دو سال بعد می‌پردازد. بخش دوم که چریک نام دارد و بر تلاش چه‌گوارا، بر ایجاد انقلاب دربولیوی و نابودی وی متمرکز است.


۵-جوکر(۲۰۱۹)
فیلم برپایه شخصیت ابرشرورجوکر از دی‌سی کامیکس برداشت شده‌است. داستان فیلم درمورد کمدینی به نام آرتور است که در زندگی با ناملایمات پی‌درپی مواجه شده و به همین علت دچار اختلال روانشناختی ناخویشتن‌داری عاطفی می‌شود. بیماری‌ای که طی آن بیمار تسلط بر واکنش‌های حسی و عاطفی را از دست می‌دهد. او طی اتفاق‌هایی شروع به بروز خشونت با ماسک جوکر می‌کند و کم‌کم واکنش‌های او و پیروی مردم از او تبدیل به جریان مبارزه مدنی توده مردم در مقابل تبعیض می‌شود.


#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
"همه مردان نقابدار"


🔹در فیلم وی فور واندتا هم خشم در کار است. اما به‌نحوی دیگر: این خشم به طور متمرکز در خود شخصیت وی نهفته است. کاری که او باید بکند این است که خشم خود را به خشم عمومی گره بزند. به نظر می‌رسد که فیلم از به تصویر کشیدن این خشم طفره می‌رود و سعی می‌کند تجمع مردم را مسالمت‌آمیز و محترم جلوه‌دهد و خود این مسئله می‌تواند نقدی بر ضد فیلم باشد. چرا که آن اتحاد شکوهمندی که در پایان فیلم از مردم می‌بینیم باید عاملی داشته باشد و داستان نمی‌تواند از بیان این عامل شانه خالی کند.


🔹سوال اینجاست که آیا مردم از چیزی ناراضی هستند؟ اگر جواب مثبت باشد ما باید این نارضایتی را در فیلم ببینیم و طوری ببینیم که بتواند به خشم و نهایتاً به اتحاد و اعتراض سیاسی منجر شود. اما کارگردان وی فور وندتا به‌شکلی زیرکانه و البته نمادین این خشم را به‌ما نشان می‌دهد: به‌وسیله ماسک‌ها!


🔹 مردم خشم خود را پشت ماسک‌ها پنهان می‌کنند، همان‌طور که همیشه این کار را می‌کرده‌اند. در حکومت‌های توتالیتری مانند حکومت آدام ساتلر، مانند تمام حکومت‌های تمامیت‌خواه و ظالم دیگر، آدم‌ها همیشه پشت نقاب خودشان می‌مانند و رفته رفته حیثیت آزادی‌خواه انسانی آنها مضمحل می‌شود. ماسک اصلی صورت واقعی آنهاست و ماسکی که وی به آنها هدیه می‌دهد تنها راهکاری است برای اینکه از زیر نقاب خود خارج شوند و خود از میان برخیزند.



🔹دلالت بزرگ این اقدام همین است: انسان آزادی خواه؛ انسانی که خشمگین می‌شود و خشم خود را به محرکی سیاسی تبدیل می‌کند دیگر از میان رفته است تنها با از فراموش شدن این چهره نخ‌نمای انسانی می‌شود آن روح آزادی خواه را باز به یاد آورد.



🔹این انسان-قهرمان از اساس از میان رفته است، و به‌نظرمی‌رسد به همین دلیل است که در کمیک استریپ‌ها ابرقهرمانی و انیمیشن‌ها و مارول‌ها، اغلب قهرمان‌ها تنها پشت نقاب نیرو می‌یابند؛ اینکه یک انسان حساسیتی نسبت به ظلم سیاسی نشان دهد و این خشم و حساسیت را تبدیل به اقدام انقلابی کند؛ و به بهترین عبارت، انسانی که قهرمان باشد در غرب دیگر باورپذیر نیست.


#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
🔹قسمت دوم

"انقلاب سگی"

🔹به اینجا رسیدیم که به نظر می‌رسد خشمی که میخائیل بولگاکوف از انقلاب استعاری خود حذف کرده است، بالاخره جایی از داستان او بیرون زده است. کجا؟ در اعتراضات شاریکوف و مطالبه‌گری او نسبت به حق و حقوق انسانیش که اتفاقاً همان‌طور که در رمان آمده بسیار با شعارهای انقلابی‌های چپ‌گرای آن‌روز روسیه هم‌نواست. گویا بولگاکوف دوست داشته که عمل جراحی او در رمان قلب سگی را استعاره انقلاب بدانند اما بهتر است ما هم از خود بپرسیم که انقلاب به راستی کجای داستان قلب سگی قرار دارد؟ آنجا که پزشکی آزمایشی خودخواهانه را روی سگی ولگرد انجام داده است یا آنجا که انسانی به وضع غیرعادی خود اعتراض می‌کند؟
آری اگر درست نگاه کنیم، بذر انقلاب واقعی اتفاقاً پس ازعمل جراحی بر روی شاریکوف کاشته می‌شود. دقیقاً همان‌جا که دکتر فیلیپ‌فیلیپوویچ موجودی را به انسان تبدیل کرده است و حالا، برنامه‌ای برای ارائه حقوق انسانی او ندارد.

🔹همین‌جاست که خشم شاریکوف رفته‌رفته تبدیل به خشونت می‌شود. بیاییم کمی جزء‌جزء به ماجرا نگاه کنیم. آیا عمل جراحی یک سگ و تبدیل او به یک انسان، نحوی بهبود و پیشرفت شرایط برای اوست؟ البته که بله. آيا پس از این عمل جناب آقای سگ محق است که انتظار تغییر و بهبود شرایط خود را داشته باشد؟ بله. آیا جناب آقای دکتر این تغییر و بهبود را به‌رسمیت می‌شناسد؟ خیر!
درواقع ما ابژه داستانی را در شرایطی قرار داده‌ایم که معیار عادی بودن برای آن دیگر با معیار عادی بودن برای یک سگ متفاوت است اما کماکان می‌خواهیم او فقط در حد یک سگ از ما توقع داشته باشد.

🔹این خشم را نمی‌توان تا ابد نگاه داشت. شاریکوف نیز چنین نمی‌کند بلکه مدام به دکتر فشار می‌آورد و حقوق شهروندی و مدارک هویتی و باقی حقوق انسانی‌اش را می‌خواهد. این فشار و برخی کنش‌های اعتراض‌آمیر دیگر او نهایتاً منجر به این می‌شود که دکتر او را به حالت اولش، یعنی به شکل همان سگ سابق، باز گرداند. درواقع به حالت عادی خودش. انقلاب حقیقی اینجاست.

*ادامه در بخش سوم

#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
Ещё