دوزیست

#قلب_سگی
Канал
Логотип телеграм канала دوزیست
@dozistgahПродвигать
147
подписчиков
667
фото
150
видео
14
ссылок
جایی برای فیلم‌زی-کتاب‌زی ها Instagram.com/dozistgah
۱. رمان مادر
اثری از ماکسیم گورکیه که سال 1906 نوشتنش رو شروع می کنه و ظرف چند ماه به اتمام می‌رسونه. شخصیت پاول ولاسف، پسر مادری که این رمان سرنوشت فقیرانه و سختش رو به تصویر می‌کشه برگرفته از پیوتر زالوموف، انقلابی مشهوریه که در سال ۱۹۰۲ دستگیر و محاکمه شد.


۲. رمان خرمگس
اثر اتل لیلیان وینیچ در سال ۱۸۹۸ نوشته می‌شه تا در ضمن یک ماجرای عاشقانه بین انقلابی‌های سازمان ایتالیای جوان، فعالیت‌های این سازمان رو شرح بده؛ سازمانی که بالاخره در ۱۸۷۰ موفق میشه مردم رو متحد کنه و ایتالیای واحد رو از استعمار امپراتوری اتریش در بیاره.


۳. دن آرام
رمان دن آرام اثر میخائیل شولوخوف، چهارده سال زمان برده تا نوشته بشه. این رمان فقط ده سال از تاریخ روسیه رو، که در اون پیچیده‌ترین و تعیین‌کننده‌ترین اتفاقای تاریخ روسیه رخ داده به نمایش در میاره: از جنگ جهانی اول گرفته تا انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تا کودتای داخلی تا... شولوخوف بابت نوشتن این رمان در سال ۱۹۵۶ جایزه نوبل ادبی می‌گیره.


۴. خوشه‌های خشم
این رمان رو جان اشتاین بک در سال ۱۹۶۲ نوشته اما حتی وقتی الان می‌خونیمش به روشنی می‌بینیم که همین الآن هم نظام سرمایه‌داری با همون شیوه و رفتار داره مردم معمولی رو آزار می‌ده. قصه، قصه کارگرای سفید پوست آمریکاییه که توسط نظام بانکی و بعد توسط مزرعه‌دارای سرمایه‌دار مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرن و روز به روز ضعیف‌تر و فقیرتر می‌شن.


۵. داستان دو شهر
اثر ماندگار چارلز دیکنز، داستان لندن و پاریس، در بحبوحه انقلاب فرانسه‌ست. انقلابی که یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ کل اروپاست و در اون روزگار از انگلستان تا روسیه دربارش صحبت می‌کردند. این کتاب تک‌جلدی که سال ۱۸۵۸ نوشته شده، درون خودش سه تا کتاب داره انقلاب فرانسه در کشاکش‌های بین انگلستان و فرانسه روایت می‌کنه.



#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
"۵ فیلم درمورد انقلاب که لازم است ببینید"


۱-دکتر ژیواگو(۱۹۶۵)
دکتر ژیواگو ساخته دیوید لین در سال ۱۹۶۵ آمریکاست. فیلم اقتباسی از رمان به همین نام نوشته لوییس پاسترناک است و داستان زندگی پزشکی شاعر به نام یوری ژیواگو و عشق جاودانه‌اش به لارا است. اما در واقع داستان، آینه‌ای است از جامعهٔ روسیه درگیر انقلاب در نیمهٔ اول قرن بیستم. مصائبی که ژیواگو دچار آن می‌شود، درد و رنجی است که طبقهٔ متوسط روسیه در دوران زمامداری استالین و پس ازانقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به آن مبتلا می‌گردد.
این فیلم برنده ۵ جایزه اسکار شد.


۲-زد(۱۹۶۹)
در کشوری که نامی از آن برده نمی‌شود، نامزد ریاست جمهوری بعد از سخنرانی در گردهمایی بزرگی، کشته‌می‌شود. بازپرس قتل دکتر مامور پیگیری پرونده سوقصد می‌شود و مظنونین را احضار می‌کند. این اتفاق شروع یک درهم‌ریختگی در سیستم حکمرانی کشور ایجاد می‌کند که به شروعی برای اقدامات خرابکارانه انقلاب سوسیالیستی تشبیه شده. فیلم در فضایی جنایی-کمدی تمام مظنونین را از طبقه پایین و به نوعی برهم زننده نظم سیاسی و دیکتاتوری حاکم معرفی، و آنها را به قتل عمد محکوم می‌کند. این در حالی است که مقامات بلند پایه نظامی به راحتی تبرئه می‌شوند.


۳-آرگو(۲۰۱۲)
بن‌افلک، کارگردان شهیر آمریکایی در ۲۰۱۲ فیلمی درباره انقلاب اسلامی ساخت که بسیار پرسروصدا بود. روایت فیلم روایتی خشونت‌بار و تاریک از حوادث پس از انقلاب ایران از دریچه نگاه گروگانهای آمریکایی سفارت آمریکاست. فیلم تلاش کرده از یک شکست تاریخی برای خود، یک داستان پیروزی بسازد.


۴-چه (۲۰۰۸)
فیلم "چه" ساخته استیون سودربرگ‌ با محوریت شخصیت چه‌گوارا و زندگی‌نامه او، انقلاب کوبا و حرکت انقلابیون سوسیالیست آمریکای جنوبی را روایت می‌کند. فیلم دوبخشی‌ است. بخش اول به انقلاب کوبا و سقوط فیدل کاسترو، چه گوارا و سایر انقلابیون در کوبا تا سرنگونی موفق دیکتاتوری فولگنسیو باتیستا تا دو سال بعد می‌پردازد. بخش دوم که چریک نام دارد و بر تلاش چه‌گوارا، بر ایجاد انقلاب دربولیوی و نابودی وی متمرکز است.


۵-جوکر(۲۰۱۹)
فیلم برپایه شخصیت ابرشرورجوکر از دی‌سی کامیکس برداشت شده‌است. داستان فیلم درمورد کمدینی به نام آرتور است که در زندگی با ناملایمات پی‌درپی مواجه شده و به همین علت دچار اختلال روانشناختی ناخویشتن‌داری عاطفی می‌شود. بیماری‌ای که طی آن بیمار تسلط بر واکنش‌های حسی و عاطفی را از دست می‌دهد. او طی اتفاق‌هایی شروع به بروز خشونت با ماسک جوکر می‌کند و کم‌کم واکنش‌های او و پیروی مردم از او تبدیل به جریان مبارزه مدنی توده مردم در مقابل تبعیض می‌شود.


#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
"همه مردان نقابدار"


🔹در فیلم وی فور واندتا هم خشم در کار است. اما به‌نحوی دیگر: این خشم به طور متمرکز در خود شخصیت وی نهفته است. کاری که او باید بکند این است که خشم خود را به خشم عمومی گره بزند. به نظر می‌رسد که فیلم از به تصویر کشیدن این خشم طفره می‌رود و سعی می‌کند تجمع مردم را مسالمت‌آمیز و محترم جلوه‌دهد و خود این مسئله می‌تواند نقدی بر ضد فیلم باشد. چرا که آن اتحاد شکوهمندی که در پایان فیلم از مردم می‌بینیم باید عاملی داشته باشد و داستان نمی‌تواند از بیان این عامل شانه خالی کند.


🔹سوال اینجاست که آیا مردم از چیزی ناراضی هستند؟ اگر جواب مثبت باشد ما باید این نارضایتی را در فیلم ببینیم و طوری ببینیم که بتواند به خشم و نهایتاً به اتحاد و اعتراض سیاسی منجر شود. اما کارگردان وی فور وندتا به‌شکلی زیرکانه و البته نمادین این خشم را به‌ما نشان می‌دهد: به‌وسیله ماسک‌ها!


🔹 مردم خشم خود را پشت ماسک‌ها پنهان می‌کنند، همان‌طور که همیشه این کار را می‌کرده‌اند. در حکومت‌های توتالیتری مانند حکومت آدام ساتلر، مانند تمام حکومت‌های تمامیت‌خواه و ظالم دیگر، آدم‌ها همیشه پشت نقاب خودشان می‌مانند و رفته رفته حیثیت آزادی‌خواه انسانی آنها مضمحل می‌شود. ماسک اصلی صورت واقعی آنهاست و ماسکی که وی به آنها هدیه می‌دهد تنها راهکاری است برای اینکه از زیر نقاب خود خارج شوند و خود از میان برخیزند.



🔹دلالت بزرگ این اقدام همین است: انسان آزادی خواه؛ انسانی که خشمگین می‌شود و خشم خود را به محرکی سیاسی تبدیل می‌کند دیگر از میان رفته است تنها با از فراموش شدن این چهره نخ‌نمای انسانی می‌شود آن روح آزادی خواه را باز به یاد آورد.



🔹این انسان-قهرمان از اساس از میان رفته است، و به‌نظرمی‌رسد به همین دلیل است که در کمیک استریپ‌ها ابرقهرمانی و انیمیشن‌ها و مارول‌ها، اغلب قهرمان‌ها تنها پشت نقاب نیرو می‌یابند؛ اینکه یک انسان حساسیتی نسبت به ظلم سیاسی نشان دهد و این خشم و حساسیت را تبدیل به اقدام انقلابی کند؛ و به بهترین عبارت، انسانی که قهرمان باشد در غرب دیگر باورپذیر نیست.


#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
🔹قسمت دوم

"انقلاب سگی"

🔹به اینجا رسیدیم که به نظر می‌رسد خشمی که میخائیل بولگاکوف از انقلاب استعاری خود حذف کرده است، بالاخره جایی از داستان او بیرون زده است. کجا؟ در اعتراضات شاریکوف و مطالبه‌گری او نسبت به حق و حقوق انسانیش که اتفاقاً همان‌طور که در رمان آمده بسیار با شعارهای انقلابی‌های چپ‌گرای آن‌روز روسیه هم‌نواست. گویا بولگاکوف دوست داشته که عمل جراحی او در رمان قلب سگی را استعاره انقلاب بدانند اما بهتر است ما هم از خود بپرسیم که انقلاب به راستی کجای داستان قلب سگی قرار دارد؟ آنجا که پزشکی آزمایشی خودخواهانه را روی سگی ولگرد انجام داده است یا آنجا که انسانی به وضع غیرعادی خود اعتراض می‌کند؟
آری اگر درست نگاه کنیم، بذر انقلاب واقعی اتفاقاً پس ازعمل جراحی بر روی شاریکوف کاشته می‌شود. دقیقاً همان‌جا که دکتر فیلیپ‌فیلیپوویچ موجودی را به انسان تبدیل کرده است و حالا، برنامه‌ای برای ارائه حقوق انسانی او ندارد.

🔹همین‌جاست که خشم شاریکوف رفته‌رفته تبدیل به خشونت می‌شود. بیاییم کمی جزء‌جزء به ماجرا نگاه کنیم. آیا عمل جراحی یک سگ و تبدیل او به یک انسان، نحوی بهبود و پیشرفت شرایط برای اوست؟ البته که بله. آيا پس از این عمل جناب آقای سگ محق است که انتظار تغییر و بهبود شرایط خود را داشته باشد؟ بله. آیا جناب آقای دکتر این تغییر و بهبود را به‌رسمیت می‌شناسد؟ خیر!
درواقع ما ابژه داستانی را در شرایطی قرار داده‌ایم که معیار عادی بودن برای آن دیگر با معیار عادی بودن برای یک سگ متفاوت است اما کماکان می‌خواهیم او فقط در حد یک سگ از ما توقع داشته باشد.

🔹این خشم را نمی‌توان تا ابد نگاه داشت. شاریکوف نیز چنین نمی‌کند بلکه مدام به دکتر فشار می‌آورد و حقوق شهروندی و مدارک هویتی و باقی حقوق انسانی‌اش را می‌خواهد. این فشار و برخی کنش‌های اعتراض‌آمیر دیگر او نهایتاً منجر به این می‌شود که دکتر او را به حالت اولش، یعنی به شکل همان سگ سابق، باز گرداند. درواقع به حالت عادی خودش. انقلاب حقیقی اینجاست.

*ادامه در بخش سوم

#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
🔹قسمت اول

"قلب سگی و جای خالی خوشه‌های خشم"

🔹آدم‌ها خسته‌اند. مدت‌هاست که در رودربایستی قانون و ملاحظات اجتماعی سکوت کردند و هرچه توسری خورده‌اند چیزی نگفته‌اند. اما ناگهان یک اتفاق یا یک انسان الهام‌بخش یادشان انداخته که چقدر همه‌چیز غیرطبیعی است و چقدر همه چیزای غیرطبیعی عادی جلوه می‌کرده است. عادی با زور، عادی با بازنمایی دروغ رسانه‌ها، عادی با قوانین مسخره و من‌درآوردی. هیچ فرقی نمی‌کند. آنها بالاخره می‌فهمند که عادی نیست اینقدر تحت ظلم و زور بودن؛ عادی نیست که عده‌ای خاص امکانات بیشتری در اختیار داشته باشند؛ عادی نیست که تمام کار و توان عده‌ای کثیر در اختیار عده‌ای قلیل باشد. آن‌ها ناگهان به مردمی انقلابی تبدیل می‌شوند و تمام تلاششان را می‌کنند تا اوضاع را به حالت عادی برگردانند.

🔹پیش از اینکه سراغ رمان قلب سگی برویم، به‌عنوان نمونه‌ای از این خشم انباشته، به رمان #خوشه‌های_خشم اشاره‌ای می‌کنیم. در این رمان به‌خوبی نشان داده می‌شود که مردم چگونه رفته‌رفته و در تقابل با نظام سرمایه‌ای که فریبکارانه آنها را استثمار می‌کند، روزبه‌روز عصبانی‌تر می‌شوند. آن‌ها روزبه‌روز فقیرتر و آواره‌تر می‌شوند و سرمایه‌داران با حربه‌های کثیف خود هرروز حقه‌ای تازه‌ برای بهره‌کشی از آنها سوار می‌کنند. سرآخر در قسمت‌های پایانی آن رمان، یک باران سیل‌آسا و وحشی مثل جرقه‌ای در انبار باروت مردم را نسبت به وضع حقارت‌بار خود آگاه می‌کند و خشم انباشته آنها را به جان سرمایه‌دارها می‌اندازد.


🔹به تاریخ انقلاب‌های دیگر هم که از رهگذر آثار برجسته ادبیات داستانی نگاه می‌کنیم، باور می‌کنیم که انقلاب حاصل یک #خشم است: خشمی که البته در رمان قلب سگی نادیده گرفته شده و اتفاقاً به پس از انقلاب موکول شده. اگر عمل جراحی شاریکوف (سگ ولگرد) را به‌راستی استعادی از انقلاب بدانیم، پس از این اتفاق است که شاریکوف علیه دکتر فیلپ‌فیلیپوویچ اعتراض می‌کند و تازه آرایش انقلابی به خود می‌گیرد. اینجاست که در گفتگویی نمادین به دکتر می‌گوید: «البته. اینکه معلوم است. متوجه هستیم قربان! چطور می‌شود ما رفیق شما باشیم؟! ما را چه به این حرف‌ها! ما که دانشگاه نرفته‌ایم، در آپارتمان‌های پانزده‌اتاقه زندگی نکرده‌ایم که وان اختصاصی داشته باشند! ولی حالا دیگر دوره این حرف‌ها سر آمده! الان هر کسی حق و حقوقی برای خودش دارد...» این یک خشم انقلابی است که رفته‌رفته دارد بارور می‌شود.

*ادامه در بخش دوم

#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
🔹اغلب ما ایرانی‌ها هربار که با کامیپوترمان به مشکلی لاینحل برمی‌خوریم، یک راه همیشگی پیش رویمان هست که اتفاقاً جواب هم می‌دهد: ریست می‌کنیم. البته احتمالاً بقیه اقوام و ملیت‌ها هم، همین کار را می‌کنند. پس احتمالاً نمی‌توانیم ریست کردن را مختص جامعه ایرانی بدانیم. ریست کردن کاری است که آدم‌ها از سر نابلدی انجام می‌دهند.


🔹سالها پیش مطلبی در فیس‌بوک خواندم که ریست کردن را استعاره‌ای از انقلاب گرفته بود و از این کشف شورانگیز به خود مباهات می‌کرد. اما آیا واقعاً انقلاب کردن چیزی در این قواره است و می‌توانیم این استعاره را بپذیریم؟


🔹رمان قلب سگی به قلم میخائیل بولگاکوف، هم انگار چنین استعاره‌ای را می‌پذیرد. در این رمان نوعی عمل جراحی فرانکشتاینی روی یک سگ، به‌عنوان نماد انقلاب روسیه گرفته شده و سعی دارد به جهان مخاطب خود بگوید که ببینید! ببینید چطور نمی‌توان ذات یک چیز را تغییر داد. بلکه سگ بودن، حتی پس از انقلاب هم به قوت خود باقی می‌ماند. ببینید که چطور حتی انقلاب هم نمی‌تواند کسی را آدم کند.


🔹نگاهی کوتاه و گذرا به آثار سترگ دیگر تاریخ ادبیات داستانی که چنین درونمایه‌ای دارند، به‌راحتی دست آقای نویسنده را که فریبکارانه انقلاب کشور خود را به استهزا گرفته است برای ما رو می‌کند.
به عنوان مثال، در رمان "خرمگس"، نوشته خانم اتل لیلیان وینیچ، ما دوره‌ای طولانی از سازمان یافتن یک انقلاب سیاسی را می‌بینیم که به‌واسطه یک رابطه عاشقانه نمایانده می‌شود.


🔹در این رمان، سازمان انقلاب چون یک تشکیلات عریض و طویل، شبکه‌ای از افراد فرهیخته‌ای است که با دقت و حساسیت نسبت به دیکتاتوری ایتالیا معترضند. خشونت این افراد و دست به سلاح بردنشان ناگزیر و تنها چاره برای تغییر نظام سیاسی است. این همان مطلبی است که در رمان قلب سگی غایب مانده و از این غیاب برای تاختن به اصل انقلاب، هر انقلابی که باشد، سوء استفاده می‌شود.


🔹انقلاب، آن‌طور که بولگاکوف دوست دارد بیاندیشیم صرفاً ریست کردن نظام سیاسی و از ابتدا شروع کردن نیست، بلکه در طی تاریخ معنا پیدا می‌کند. انقلاب مقدمه‌ای دارد و سازمان انقلاب در این مقدمه ساخته می‌شود. انقلاب تصمیمی است که خود سازمان انقلابی می‌گیرد اما نویسنده قلب سگی سعی دارد بگوید که در انقلاب روسیه، پرولتاریا تنها ابزار دستند؛ عده‌ای توده مردم را به آزمایشگاه برده‌اند و بی‌رحمانه آنها را نمونه‌ای برای اثبات ایدئولوژی‌های خود قرار داده‌اند.



#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
🔹رمان کوتاه قلب سگی به قلم میخائیل بولگاکوف، حقیقتاً از عجیب‌ترین موارد تاریخ ادبیات و نشر است. این کتاب سال ۱۹۲۵ نوشته می‌شود اما تا سال ۱۹۸۷ و اتحادیة جماهیر شوروی توقیف بوده است.


🔹 تمثیل‌های تند و تیز این کتاب و تشبیه مردم روسیه به یه سگ ولگرد و تشبیه انقلاب روسیه به یه عمل جراحی، چیزهایی‌ست که این کتاب را بین رمان‌هایی که دربارة انقلاب نوشته شده‌اند برجسته می‌کند.


🔹علاوه‌براینها قلب سگی یکی از نمونه‌های برجستة رمان علمی‌تخیلی است که نشان می‌دهد پیشرفت علمی تا چه اندازه می‌تواند خیال انسان را پروار کند.


🔹داستان، داستان دکتری عجیب و غریب است که یه سگ کاملاً عادی و آواره را به آزمایشگاهش می‌برد و با یک عمل جراحی پیچیده او را به یک انسان بدل می‌کند. همه‌چیزش را، به‌جز قلب.
۵. قصه اساساً قصة پس از انقلابی است که این سگ را انسان می‌کند: قصه‌ای که با خواندنش خیلی لذت می‌برید و رهیافت‌های آگاه‌کننده‌ای دربارة انقلاب روسیه و اساساً انقلاب پیدا می‌کنید.



🔹رمان قلب سگی با همة طنز و ریشخند و نگاه تند و تیزش به انقلاب خالی از اشکال هم نیست. بعد از انتشار این اثر، در کنار تحسین‌های بسیار انتقادات زیادی هم به آن وارد بوده. در این پرونده سعی می‌کنیم از تحسین‌ها تا انتقادات شایسته دربارة این اثر را پوشش دهیم. البته به سبک خودمان.



#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی
🔹به‌عنوان یک ایرانی، هرجایی که باشیم و هر جنس و شغل و سن و سالی که داشته باشیم، یه سؤالی هست که نمی‌تونیم از خودمون نپرسیم. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که چهل و چند سال از انقلابش گذشته پس طبیعیه که مدام از خودمون بپرسیم که اگه انقلاب نمی‌شد ما الان چی بودیم؟ کجا بودیم؟ چطوری بودیم؟


🔹این سوال‌ها فقط مختص ما ایرانی‌ها نیست. همه مردم جهان، به خصوص ملتهای بزرگ، سرنوشتشون به انقلاب گره خورده. خط روایی تاریخ، در جایی به نام انقلاب، داستان زندگی همه اون‌ها رو تغییر داده. معادلات روزمره‌شون رو به هم زده و فواید و هزینه‌های بسیاری هم رقم زده. فکر کردن درباره انقلاب، به وسعت تمام بشریت مهمه.


🔹اینجا در دوزیستگاه، این مسئله برای ما خیلی جدی و عمیقه. این شد که پیش خودمون گفتیم بیایم از روی فیلما و کتابا درباره انقلاب فکر کنیم و حرف بزنیم. بپرسیم که انقلاب چطور چیزیه. چی‌کار می‌کنه و آیا واقعاً انقلاب‌ها، جهان بهتری برای ما می‌سازند؟


🔹رمانی که برای فکر کردن به این موضوع انتخاب کردیم رمان قلب سگی به قلم میخائیل بولگاکوف و فیلمی که حدس زدیم بهتر می‌تونیم در اون انقلاب رو تماشا کنیم، وی‌فوروندتا ساخته آقای جیمز مک‌تیگو هست.
فیلمها و رمان‌های زیاد دیگه‌ای هم در این باره وجود داره: رمان‌هایی مثل خرمگس، سرگذشت ندیمه‌ و دن آرام یا خوشه‌های خشم هستند که می‌تونن مورد اشاره قرار بگیرند و فیلم‌هایی مثل زد، ارتش سایه‌ها یا جوکر. می‌دونیم که احتمالاً چندتایی‌شونو خوندید یا دیدید. در مطالب این پرونده اشاره‌هایی هم به این آثار می‌کنیم اما محور بحثمون همین دو اثره: رمان قلب سگی و فیلم وی فور وندتا.


🔹در رویداد پایان این پرونده مفصلا در مورد رهیافت‌هایی که این آثار درباره انقلاب به‌دست می‌دن حرف می‌زنیم و مسئله رو واکاوی می‌کنیم.
خوشحالیم که همراهیمون می‌کنید با این پرونده: «آیا انقلاب‌ها جهان بهتری ساخته‌اند؟»


#آیا_انقلاب_ها_جهان_بهتری_ساخته‌اند؟
#قلب_سگی
#میخائیل_بولگاکوف
#وی‌فوروندتا
#جیمز_مک‌تیگو
#انقلاب
#دوزیستگاه
#فیلم‌زی
#کتاب‌زی