دوزیست

#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
Канал
Логотип телеграм канала دوزیست
@dozistgahПродвигать
147
подписчиков
667
фото
150
видео
14
ссылок
جایی برای فیلم‌زی-کتاب‌زی ها Instagram.com/dozistgah
🔹لطفا ورق بزنید😊

گزارش تصویری از چهارمین رویداد فیلمکتاب‌ دوزیست
با موضوع "زن قدرتمند و جامعه سنتزده"

با حضورکارشناسان:
محیا ساعدی
و علیرضا سمیعی

به میزبانی:
مریم شوندی
و نادر سهرابی

#چهارمین_رویداد_فیلمکتاب_دوزیست
#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#جای_خالی_سلوچ
#خاتون

https://www.instagram.com/p/CbE_rD2O-h5/?utm_medium=share_sheet
شما دعوتید به:
چهارمین رویداد جمعی فیلمکتاب دوزیست.❤️

🔸یک دورهمی فیلمکتابی؛ با موضوع:
"زن قدرتمند و جامعه سنتزده"

با محوریت:
رمان "جای خالی سلوچ" اثر محمود دولت‌آبادی
و سریال "خاتون" اثر تینا پاکروان

با حضور:
علیرضا سمیعی؛ کارشناس ادبی
و محیا ساعدی؛ فعال فرهنگی


🔸زمان: شنبه، ۲۱ اسفند‌ماه، ساعت ۱۷
مکان:حوزه هنری، پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی، سالن شهید آوینی.


#چهارمین_رویداد_فیلمکتاب_دوزیست #زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#جای_خالی_سلوچ
#خاتون
🔹جنگ با کلیشه‌ها
روایت عطیه همتی از زن قدرتمند سریال "خانم میزل شگفت‌انگیز"


"با چمدان خودم ترکم کرد!" میریام بارها این جمله را به زبان می‌آورد تا نه فقط از ترک شدن گلایه کند بلکه حتی بگوید حتی ترک کردن هم آدابی دارد که جوئل همسرش آن را رعایت نکرد. او و آداب زندگیش را در یک شبانه روز می‌بینیم تا بفهمیم میریام یک زن تمام عیار است. دیرتر از شوهرش می‌خوابد زودتر بیدار می‌شود تا هیچوقت شوهرش چهره بدون آرایش او را ندیده باشد. آنقدر که وقتی در ادامه سریال با چهره بدون روتوش او روبرو می‌شود تعجب می‌کند! میریام یک زن وقف شده برای شوهر و زندگی‌‌اش است و تمام جزییات را برای آنکه شوهرش بتواند در استنداپ کمدی چیزی شود رعایت می‌کند. اما باز هم ترک می‌شود، آن هم با چمدان خودش! همان شب میریام یا به شکل مخفف میچ تازه‌ای متولد می‌شود که شباهتی به نسخه قبل از خود ندارد. او یک شبه کلیشه‌های جنسیتی را که سالها نسل در نسل مجبور به رعایت آن بودند کنار می‌زند و روی صحنه‌ای می‌رود که پیش از این برای موفق شدن شوهرش تلاش می‌کرد اما جوئل نه تنهل توفیقی نداشت بلکه حتی با نادیده گرفتن کمکهای میچ او را ترک کرد و حالا این شما و این میریام میزل شگفت‌انگیز زنی که آنقدر کلیشه‌زدایی می‌کند تا در فصل سوم برای اجرا در یک پادگان نظامی پر از سربازان مرد دعوت می‌شود. جایی که هنوز ذهنیت مردان از زن هنرمند یا خواننده‌ است یا رقاصان دکوری که برای خوشگذرانی‌های شبانه با آنها دعوت می‌شوند.

تصویر زن قدرتمند چه در قاب تصاویر سینمای ما و چه در جهان یا تصویر زنی تنهاست که یک تنه دارد با کلیشه‌های جنسیتی و چارچوب‌های سخت از پیش گذاشته شده می‌جنگد یا شبیه به زن قدرت‌طلب و بدجنسی‌ست که همه کاراکترهای خوب سریال را به خاطر امیال نفسانی خود به چالش می‌کشد. مثل ملکه‌ای که یا نقشه قتل پادشاه را کشیده یا قرار است پسرش را ولیعهد کند. این دو قاب تلخ از زنان جسور و قدرتمند نشان می‌دهد هنوز حتی سینما که باید پیشتاز باشد چندان نتوانسته زن را در چارچوب خانواده قوی و قدرتمند ببیند و چه بسا توی گوشش می‌‌گوید که ببین از قدرتمند بودن تو همچین چیز خوبی هم از آب در نمی‌آید!

#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
🔹جنگ با کلیشه‌ها

از پرونده #زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
👇
🔸زنان بدون مرز
زن مدرن در مقابل ساختار سنتی چگونه عمل می‌کند؟


🔹شاید مهم‌ترین ویژگی‌ای که یک زن سنتی رو به یک زن مدرن میتونه تبدیل کنه، بی‌مرز بودنه. نه فقط زنها، که تمام اقشار در یک جامعه سنتی محصور در مرزهای خودشون هستن.
جامعه سنتی علاقه داره یک دایره بکشه دور آدمها و بگه از خط بیرون نزنید. محدوده، حصار و منزل زن هم در جامعه سنتی خونه و خونواده‌ست. هر فعالیتی که اون رو از حصار خونه بیرون بکشه، محکوم به تقبیحه.


🔹حالا با این تعریف، اگه بخوایم نگاهی به سریال خاتون بندازیم میبینیم که به راحتی میشه زن مدرن رو از زن سنتی تشخیص داد. زنان مدرن سریال محدود و محصور به چیزی نیستند و اگر هم محدود بشن، دست به طغیان میزنند.
همین طغیان، خودش یعنی شکستن خطوط سنتی و گذار به مدرنیته. یک ویژگی زن سنتی اینه که سعی می‌کنه در مقابل ناملایمات و تنش‌ها، ساختار رو حفظ کنه. ولی زن مدرن، همه چیز رو فدای خودش می‌کنه. نوعی آرمان‌خواهی در وجودش هست که اون رو از حفظ وضع موجود دور می‌کنه و دقیقا در همین نقطه‌ست که جامعه سنتی، اون زن رو در مقابل خودش میبینه.


🔹در خاتون، این ویژگی خیلی بارزه. خاتون اهل سیاست به خرج دادن و مماشات و سازش نیست. اون حتی برای مبارزه سیاسی هم راه طغیان رو انتخاب می‌کنه و بیشتر شبیه به یک انقلابی دوآتیشه عمل می‌کنه، تا یک سیاستمدار زیرک. 

#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#خاتون
🔹زنان بدون مرز

از پرونده #زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
👇
🔹مرگان کیست؟
۵ ویژگی برجسته قهرمان رمان جای خالی سلوچ


۱-تاب‌آوری
یکی از مهم ترین ویژگی‌های مرگان در جای خالی سلوچ تاب آوردن رنجیه که به‌خاطر اداره خانواده لازم میاد. اون برای معاش خانواده مجبور می‌شه به کارهای دشواری مثل گج‌کاری تن بده و این چیزی نیست که احتمالاً با لطافت زنانه سازگار باشه.

۲-مدیریت
اداره کردن این زندگی و این خانواده در شرایط بحرانی تا اندازه زیادی مستلزم اینه که افراد وظایفی بیش از اندازه خودشون رو به‌عهده بگیرند. اما باید کسی باشه که تعیین می‌کنه اساساً چه کاری رو می‌شه انجام داد. اینکه مرگان در اون لحظه تشخیص می‌ده که جمع‌آوری و فروش هیزم می‌تونه راه‌گشا باشه به تدبیر و مدیریتش برمی‌گرده.

۳-مقاومت
وقتی سلوچ رفته و علی‌گناو خواستگار هاجر، دختر نوجوان مرگان، شده و از همه طرف دارن فشار میارن که مرگان سهم‌الارث خودش و بچه‌هاشو به بزرگای ده واگذار کنه، هنر خیلی بزرگیه مقاومت درمقابل این همه خواسته. هنر خیلی زیادیه مدارا کردن با عباس پسر بزرگ خانواده که تن به کار نمی‌ده و مدام در حال قماره. اما مرگان این وسط ایستاده و سرسختانه مقاومت می‌کنه.

۴-واقع‌گرایی
آیا این سرسختی در مقاومت باعث می‌شه که مرگان واقعیت رو در نظر نگیره؟ اصولاً مقاومت تا کجا ممکنه؟ کجاست که واقعیت می‌تونه سد مقاومت رو بشکنه؟ احتمالاً همون‌جایی که مقاومت کردن بنیاد خانواده رو از اساس مورد حمله قرار بده. دقیقاً همون‌جاست که مرگان خیلی سخت، اما به‌هرحال به ازدواج هاجر رضایت می‌ده و سهم خودش از خدا زمین رو واگذار می‌کنه.

۵-خانواده‌‌مداری
تمام این تدبیرها و مقاومت‌ها و کنار اومدن‌ها فقط به یه دلیل انجام می‌شه. مرگان مثل خیلی از زن‌های قهرمان یه چیزی رو، یه حقیقتی رو در خود خانواده می‌بینه که تلاش کردن برای حفظ اون ارزش تحمل این رنج‌ها رو داره. اگه این رو در قیاس با فرار سلوچ قرار بدیم اتفاقاً چیز بیشتری درمورد ذات زنانه که مرگان اینجا اونو نمایندگی می‌کنه می‌فهمیم. مرگان خانواده رو می‌فهمه و می‌فهمه که حفظ کردنش چه اهمیتی داره.

#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#جای_خالی_سلوچ
#محمود_دولت_آبادی
🔹مرگان کیست؟

از پرونده #زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
👇
🔹خاتون کیست؟
۶ ویژگی برجسته قهرمان سریال خاتون


۱-شجاعت
از همان ابتدای داستان، ما با زنی مواجه میشیم که اسلحه به‌دسته. خاتون از جمله معدود زنانیه که تیراندازی رو بلده و حتی در ادامه یه افسر انگلیسی رو هم به قتل میرسونه. شجاعت خاتون فقط در این خلاصه نمیشه و داستان زنی رو به ما معرفی می‌کنه که میتونه با شجاعت موضع بگیره و در مقابل دشمن از مواضعش دفاع کنه.

۲-مهارت
تماشای یک زن چند مهارته در دهه ۲۰شمسی در ایران، شاید مهم‌ترین دلیل جذاب بودن شخصیت خاتون باشه. اون علاوه بر مهارت تیراندازی، یک زن راننده، کتابخوان، فرهیخته و حتی خوش‌دستپخته و همین هم باعث شده تا اون رو شبیه دیگران نبینیم.

۳-مدبر بودن
خاتون در بحرانی‌ترین شرایط، توانایی اداره کردن عمارت خانی رو داره. این تدبیر، در به رسمیت شناختن او به عنوان یک زن قدرتمند، نقش مهمی ایفا می‌کنه. اما در ادامه داستان، او توانایی حفظ خانواده رو از دست میده و تدبیرش تبدیل به انتخاب‌هایی احساساتی و شتابزده میشه..

۴-آزادیخواهی
زن مدرنی چون خاتون، حدودی برای زنانگی و جنسیتش نمیبینه. او مثل زنان سنتی در قید خانواده و ظلم جامعه مردسالار نمیمونه و حتی به قیمت مردوارگی، از خط‌کشی‌های مرسوم جنسیتی پا رو فراتر میذاره.

۵-خودخواهی
خاتون تماما در تلاش برای اثبات خود هست. این "خود" در تمام طول داستان وجود داره و گوهر ارزشمندیه که هیچ‌گاه در گیرودار حوادث گم نمیشه. این خود در قصه جدایی او از همسرش به اوج خود میرسد. زمانی که علت جدایی میتوانست منافع حزبی و سیاسی خاتون قلمداد بشه، نویسنده داستان سیلی را پیش میکشه تا به ما یادآوری کنه، خود خاتون از هرچیزی مهم‌تر بود.

۶-آرمان طلبی
خاتون مثل تمام مبارزان انقلابی، به آرمانی معتقده که او رو از هر مماشاتی دور میکنه. او به جدیت از وضع موجود فرار میکنه و حاضر نیست برای به دست‌ آوردن موفقیتهای بزرگتر حتی ذره‌ای باج بده.

#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#خاتون
🔹خاتون کیست؟

از پرونده #زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
👇
🔹تنها میان جمع
روایت الهام عابدینی از برترین زنان قدرتمند در دنیای فیلم و کتاب


🔹تصور کنید زنی قهرمان ورزش کبدی، کاپیتان تیم و بسیار موفق هستید اما ازدواج و تولد فرزندی که به دلایل جسمی به مراقب های ویژه ای نیاز دارد، شما را به زنی گرفتار روزمره و کارمند فروش بلیت در قطار شهری در شهری کوچک در هند تبدیل می کند. زنی که حالا وقتی فرزندش به مدرسه می رود و همسرش سرِ کار است، احساس می کند این زندگی با آنچه انتظار و امیدش را داشته بسیار متفاوت است. این کشمکش میان «آنچه می خواهیم» و «آنچه می شود»، کشمکشی دائمی و سوژه بسیاری از آثار هنری است.
فیلم پانگا از سینمای بالیوود روایت چنین زنی است که در نهایت با حمایت همسر و پسرش تصمیم می گیرد در آن سنی که قهرمانان ورزش کبدی، کفش های خود را می آویزند دوباره پس از چند سال به عرصه ورزش برگردد. موضوع جالب، نگاه عجیب و بعضا سرزنش آمیز اطرافیان به جایا، شخصیت اصلی داستان است. در حالی که خانواده او راضی هستند که جایا در اردوهای ورزشی شرکت کند و حتی برای عضویت در تیم باشگاهی به شهر دیگری برود، این تصمیم جایا برای اغلب افراد نشانه آن است که او مادر و همسر خوبی نیست. از طرف دیگر برخی از او انتقاد می کنند که تو زندگی خوب و آرامی داری، فرزندی داری و چرا برای خودت دردسر درست کرده ای. در حالی که واقعا چه کسی جز خود جایا و خانواده اش می داند که آیا او واقعا زندگی خوبی دارد؟ و اصلا این زندگی خوب به چه معناست؟ مفهوم رضایت از خود در کجای این چارچوب جا دارد. شاید فیلم از نظر هنری ضعف هایی داشته باشد اما برای من فیلمی الهام بخش از زنی قوی با همراهی خانواده ای حمایتگر است.


🔹یکی دیگر از شخصیت های زن تاثیرگذار، شخصیت «زن دکتر» در رمان کوری است. زنی که خودش تا پایان داستان نابینا نشد اما در همان روزهای نخست پس نابینا شدنِ ناگهانیِ همسرش وانمود کرد نمی بیند تا بتواند کنار همسرش باشد. اما نقطه عطف ماجرا زمانی است که تقریبا همه شهر نابینا شده و زن دکتر با وجود همه صحنه های کثیف و تهوع آوری که در اردوگاه و بعدتر در شهر می بیند، باید هم وانمود کند نمی بیند و هم به مردم کمک کند. اینکه این زن چطور در چنین شرایط پرتنشی در اوج تنهایی، شرایط را مدیریت می کند و البته اجازه نمی دهد میل به قدرت جایگزین احساس انسان دوستی شود، تاثیرگذار است.


🔹 نقطه اشتراک هر دو شخصیت زن برای من، تلاش زنی برای گریز از کلیشه های مرسوم سنتی از نقش یک زن در خانواده و اجتماع و گرفتنِ نقشی فعالانه تر در جامعه است. تصمیم های فردی و خانوادگی با وجود آنکه پیامدهای اجتماعی هم دارد، اما در نهایت نمی توان از سمت جامعه درباره بسیاری از این تصمیمات قضاوت قطعیِ خوب یا بد کرد. در نهایت این خود فرد و در مرحله بعد خانواده اوست که تصمیم می گیرند چه نقشی بگیرند و دیگر اعضای خانواده چگونه از او حمایت کنند.



#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#پانگاه
#کوری
#رمان_کوری
#ژوزه_ساراماگو
#فیلم‌زی
🔹تنها میان جمع🔹

از پرونده:
#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
👇
"یکی فدای همه"

🔹امکان نداره یکی از مدافعان دو آتیشه حقوق زنان باشید و به این سوال فکر نکرده باشید: اینکه زن موفق، زن قهرمان یا زن قدرتمند کدومه؟ اونی که دیگران رو نجات می‌ده یا اونی که خودشو نجات می‌ده؟ احتمالاً دربرابر جواب اول میگید که نه. پس زن چی؟ ‌پس خودش چی؟ تا کی باید زنان فدای دیگران بشن؟ اما به‌راستی این تعریف اساسی قهرمان، فارغ از زن یا مرد بودنش نیست؟ آیا قهرمان اون کسی نیست که فدای دیگران می‌شه؟

🔹خب، بیاید یه کم به مرگان قصه محمود دولت‌آبادی فکر کنیم. اون کیه؟ یه مادر که شوهرش از تأمین مخارج زندگی ناامید شده و رفته. یه مادر با سه فرزند. اگه بین همه آدمای قصه یه‌نفر باشه که از همه بیشتر حق داره ناامید بشه اون مرگانه. یه نفر که فریاد بزنه پس من چی؟ من چرا نباید آزاد و رها باشم؟ مسئولیت این خونه‌ها و این بچه‌ها چرا باید روی دوش من باشه؟

🔹اما اون این کارو نمی‌کنه. مرگان قصه دولت‌آبادی کمال خودش رو در نجات خانواده و نگه داشتن اون می‌بینه. اما این کار به این سادگی‌ها هم نیست. در جامعه مردسالار رمان، ما مردمی رو می‌بینیم که تنهایی مرگان براشون قابل هضم نیست. در باور عمومی این مردم یک زن نمی‌تونه بدون مرد از پس خانواده بر بیاد. علاوه‌براین زن بی‌شوهر نه صرفاً یه زن بی‌شوهر بلکه یک ابژه جنسیه. از نظر این مردم مرگان حق نداره که قهرمان باشه.

🔹به توجه به این نکته از اینجا به بعد قصه هدف مرگان نه‌صرفاً نگه داشتن خانواده بلکه لاجرم یه هدف بسیار پیچیده‌تر و دشوارتره: تغییر باور عمومی مردم. اون باید مدام به انسان‌های جزم‌اندیش اطرافش توضیح بده که: «احمق‌ها من یه آدمم؛ من می‌تونم از پس خودم و بچه‌هام بر بیام» و از همه دشوارتر اینکه: «این منم که تصمیم می‌گیره باور کنه که شوهر متواری‌شدش مرده یا نه» «این منم که تصمیم می‌گیره هنوز منتظر بمونه یا از انتظار خسته بشه، نه باور مسخره شما»

🔹یادتونه گفتیم مرگان نجات دیگران رو انتخاب می‌کنه؟ نکته اینجاست در قصه‌هایی که زنان قهرمانشون سعی می‌کنند باور عمومی درباره خودشون رو تغییر بدن، دیگران نه چند نفر بلکه یک تاریخه. اونا نجات‌دهنده تمام آدم‌های بعد از خودشون هستند. تمام آدم‌هایی که به‌خاطر باورهای جامعه مردسالار، خودشون رو از کار و تدبیر زن‌ها محروم می‌کنند.

🔹به نظرتون چی می‌شد اگه مرگان، این جامعه و این ساختار رو ترک می‌کرد؛ فرار می‌کرد؛ می‌برید؛ خسته می‌شد؟!


#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#جای_خالی_سلوچ
🔹یکی فدای همه🔹

از پرونده:
#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
"آیا زنان از دروازه تجدد به قدرت میرسند؟"

🔹سازنده سریال در طول تمام قسمتها به یک اصل پایبند می‌مونه:« زنان مدرن اثرگذارند! »
این اصل نه تنها در شخص خاتون، که در تمام شخصیتهای زن متجدد داستان پابرجاست. در پروین، ماری، عالیه و مهربانو. آنها نماینده تمام زنانی هستند که دقیقا می‌دانند چه باید بکنند و به نوعی مدیر و مدبرند. از طرفی به هیچ وجه شباهتی به زنان سنتی دوره پهلوی ندارند. نویسنده داستان، کنشگری و عدالت را در قامت زن متجدد میبینه و جز اون تصویر دیگه‌ای برای ما نمیسازه. این موضوع از طرفی در خدمت داستانه، اما از وجهه تاریخی و استناد به واقعیت‌ها،  آیا باز هم قابل دفاعه؟

🔹سوال مهم دیگه‌ای که در تمام طول مدت تماشای سریال بد نیست از خودمون بپرسیم اینه‌که آیا اساسا خاتون رو، با تمام ویژگی‌های اثرگذار و قدرتمندش، می‌شد در هیبت یک زن سنتی به تصویر کشید؟آیا کنشگری اجتماعی و سیاسی با نقشهای یک مادر و همسر سنتی قابل جمع است؟


#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#خاتون
#تینا_پاکروان
#فیلم‌زی
🔹رمانی پر از جای خالی...

"معرفی کتاب جای خالی سلوچ"



🔹زنی تنها در کویر
«جای خالی سلوچ» بیشتر از اینکه جای خالی سلوچ باشه جای پر مرگانه. جای زنی که شوهرش در یک صبح زمستانی، بی‌هیچ مقدمه و توضیحی زن و بچشو رها می‌کنه و می‌ره. اون میره و مرگان می‌مونه، با انبوهی از حرف‌ها و حدیث‌های مردم طمّاع و نامهربون یک دهکده کویری.


🔹سه سال حبس
این رمان یک سال پس از انقلاب منتشر می‌شه و نویسندش یعنی محمود دولت‌آبادی گفته اون رو در ۷۰ روز نوشته. کتاب بین جلد دوم و سوم رمان ده‌جلدی کلیدر نوشته می‌شه. معمولاً دولت‌آبادی رو با این رمان می‌شناسند. مشهوره که طرح این رمان در سه سال حبس دولت‌آبادی توی زندان ساواک، در ذهنش شکل گرفته و بعد از آزادی نوشته شده.


🔹طاقت بیار مرگان
خب. حالا مرگان مونده با دو تا پسر تخس و یه دختر معصوم به اسم هاجر. مرگان قهرمان این قصه‌ست و تمام تلاشش رو می‌کنه تا این خونه رو سرپا نگه داره. مبادا سلوچ برگرده و دیگه چیزی نمونده باشه. علاوه بر این یک شخصیت سیاسی از مرگان رو می‌بینیم که در مقابل بزرگان روستا ایستادگی می‌کنه و دم به تله‌ای که براش گذاشتن نمی‌ده. یا لااقل سخت کوتاه میاد.


🔹یک رمان جامعه‌شناسانه
بین رمان‌های ایرانی کمتر رمانی رو می‌شه مثل جای خالی سلوچ پیدا کرد که بشه از رهگذر داستانش، جامعه اون روز ایران رو هم دید. اصولاُ اگه یه نگاهی به رمان‌های ایرانی که خوندید بکنید می‌بینید که چقدر نسبت به رمان‌های خارجی درون‌گرایانه‌ترند و چقدر برای نویسندگان ایرانی سخته نوشتن رمانی که حقیقتاً بتونه آینه جامعه زمان خودش باشه.


🔹خانواده، به‌مثابه تنها دارایی
ویژگی دیگه این رمان اصالت و قدر و اهمیتیه که در حاق خودش به خانواده می‌ده. یکی از سؤال‌هایی که در طرح مسئله زنان مطرح می‌شه اینه که خانواده چه جایگاهی داره و یک زن قدرتمند چقدر از خودش رو صرف خانواده می‌کنه و چقدر صرف خودش. چیزی که ما در رمان جای خالی سلوچ می‌بینیم قدری فراتر از این پرسش ساده می‌ره و خانواده رو در ابعادی وسیع‌تر طرح می‌کنه. مطلبی که در نوشته‌های آتی این پرونده بهش خواهیم پرداخت.



#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#جای_خالی_سلوچ
#محمود_دولت_آبادی
🔹معرفی پرونده اسفند ماه: زن قدرتمند و جامعه سنتزده

مسله زنان، همیشه در همه جای جهان یک موضوع پرچالش و حساس بوده. در ایران هم این مساله در مقاطع تاریخی مختلف مورد توجه قرار گرفته و هنوز هم بسیاری بر اون نظرات مختلف دارند.
یکی از ابعاد مساله زنان، مطالعه اون در بستر سنت و مدرنیته است. چیزی که باعث شده وضعیت زنان در ایران اونقدر تغییر قابل توجهی داشته باشه که نشه نادیده‌ش گرفت. در فیلمها و کتابهایی که شخصیت زنان، شخصیت محوری قرار گرفته، و مولف به نوعی تلاش کرده تا زنی قدرتمند خلق کنه هم شرایط پیرامونی جامعه بسیار مهم و اثرگذاره.
زنان قدرتمند چه ویژگی‌هایی دارند؟ چه نسبتی با جامعه سنتزده ایرانی دارند؟ آیا مدرنیته زنان را قدرتمند ساخته و به آنها هویت بخشیده؟ کنشگری و تاثیرگذاری زنان در کدام نقطه از تاریخ زندگی سیاسی و اجتماعی آنها اتفاق افتاده؟
اینها بخشی از سوال‌هایی است که قصد داریم در پرونده اسفندماه بهشون پاسخ بدیم. با مطالعه کتاب "جای خالی سلوچ" و دیدن سریال "خاتون".
همراه ما باشید!


#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده
#جای_خالی_سلوچ
#محمود_دولت_آبادی
#خاتون
🔹️پرونده اسفند ماه

باموضوع:

زن قدرتمند و جامعه سنتزده

با محوریت:

کتابِ "جای‌خالی سلوچ"؛ اثر محمو د دولت‌آبادی

و سریال "خاتون"؛ ساخته تینا پاکروان


#زن_قدرتمند_و_جامعه_سنت‌زده