📃 آبراهام گایگر و آغاز اسلامپژوهی در غربمروری بر مقالهٔ
#آرون_هیوز✍ نوشتۀ
#عاطفه_بیگدلی🔷 از نظر هیوز، پژوهشهای محققان آلمانی در ایجاد گفتمانی نظاممند برای تحلیل الگوهای قرآن و اوایل اسلام بسیار مؤثر بودند؛ این گفتمان اگرچه رویکردی انتقادی داشت، هدف آن جدال و ردیهنویسی نبود. هیوز معتقد است این محققان بهدنبال روشی بودند تا به لحاظ تاریخی، زبانی، اجتماعی و دینی بافت شکلگیری اسلام و قرآن را تبیین کنند.
🔷 در بخش نقد شرقشناسی، هیوز از کتاب «شرقشناسی» ادوارد سعید سخن میگوید. از نظر او، این کتاب در راستای نقد رویکرد تاریخی و بافتاری به قرآن منتشر شد، بهویژه بهسبب تأکیدی که این رویکرد بر منابع و مبانی احتمالی یهودی و همخوانی احتمالی اسلام با یهودیت دارد. او میگوید نقدهای سعید چنان بر حوزۀ شرقشناسی اثر گذاشته که هنوز هم با گذشت چند دهه بعد از آن احیا نشده است.
🔷 هیوز عوامل مختلف سیاسی، ایدئولوژیک و اجتماعیِ مؤثر بر تلاشهای محققان آلمانی یهودی در پیدایش مطالعات اسلام را بررسی میکند. او از محققانی چون آبراهام گایگر، گوستاو وایل، ایگناتس گلدتسیهر، یوزف هورُویتس، هاینریش اشپایر و پاول کراس نام میبرد که اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در دانشگاههای اروپای غربی نقش مؤثری در طرحریزی حوزۀ مدرن تاریخ اسلام و مطالعات اسلام ایفا کردند.
🔷 هیوز نتیجه میگیرد نقد افراطی و غیرمنصفانهٔ ادوارد سعید بر رویکرد فیلولوژیک و تاریخی به قرآن و اوایل اسلام نتایج تأسفآوری به بار آورده است. گرایش او به این که تحقیقات آلمانیـیهودی را ذیل پارادایم شرقشناسی فرانسه قلمداد کند باعث شد ابزارهای انتقادی و روشهای تحلیلیِ شکلگرفته در شرقشناسی آلمان اغلب نادیده گرفته شوند یا از جهت سیاسی مشکوک به شمار بیایند.
🌐 دریافت نسخه پیدیاف مقاله