#نابینایی_که_هدف_را_زد#قسمت_اولالحمد لله والصلاه والسلام على سیدنا رسول الله صلى الله علیه وسلم وعلى آله وأصحابه والسالکین سبیله، والداعین بدعوته إلى یوم الدین
عمرمن از سی سال نگذشته بود وقتی
که همسرم اولین فرزندم
را به دنیا آورد .همواره آن شب
را به یاد دارم تا آخر شب با گروهی در یکی از رستوران ها ماندم. مهمانی پر بود از سخنان پرت و پلا بلکه با غیبت و امثال کار ها حرام من کسی بودم ،بیشتر وقت ها آنهارا می خنداندم و آنها می خندیدند.
آنشب رابه یاددارم
که من آنها بسیار خنداندم من قدرت عجیبی در ادای دیگران در آوردن داشتم می توانستم صدایم
را تغییر دهم تا مثل کسی
که او
را مسخره می کردم بشوم .بله من این وآن
را (همه
را ) مسخره می کردم .حتی دوستانم در امان نبودند .بعضی مردم از من دوری می کردند تا از زبان من در امان باشند
من آن شب
را به یاد دارم
که نابینایی را مسخره کردم اورا دیدم در بازار سؤالی (گدایی) می کرد بدتر از هر چیز پایم
را جلوش گذاشتم و با کله به زمین خورد. نمی دانست چه بگویید و خنده ام دربازار طنین انداخت
طبق معمول دیر به خانه برگشتم همسرم
را دیدم در انتظار من بود .در حالت اسفناکی می باشد با صدای لرزان گفت : راشد کجا بودی ؟
با مسخره گفتم :در کره مریخ بودم … طبق معمول پیش دوستانم
معلوم بود
که درد سنگینی دارد در حالی
که اشک می ریخت وگلویش گرفته بود گفت :راشد من درد بسیاری دارم مثل اینکه وقت زایمانم شده و در حال بدنیا آمدن است
اشک آرامی برگونه اش افتاد احساس کردم
که در حق همسرم کوتاهی کرده ام می بایست
که من به او توجه می کردم و مهمانی هایم
را بخصوص در ماه نهم کم می کردم .
به سرعت اور ا به بیمارستان رساندم وارد أتاق زایمان شد با درد رنج دست وپنجه نرم کرد
که آنرا تحمل کند با بی صبری منتظر زایمان او بودم زایمانش سخت بود بیسار انتظار کشیدم تا خسته شدم به خانه رفتم و شماره تلفن خودرا پیش آنها گذاشتم تا به من مژدهدهند .
بعد از یک ساعت با من تماس گرفتند و خبر قدم سالم به صدا در آمد فوراً به بیمارستان رفتم اولین کسانی من
را دیدند اتاقش
را پرسیدم ، از من خواستند به دکتر ی
که پزشک زایمان همسر بود مراجعه کنم بر سرشان فریاد زدم دکتر کیه ؟ مهم این
که من سالم
را ببینم به اتاق دکتر رفتم. دکتر در باه ی مصائب ، و راضی بودن به قدر الهی با من صحبت کرد بعد گفت : فرزند تو عیب بزرگی در چشمش هست. امکان دارد
که نا بینا باشد .
#ادامهداردانشاءالله😊📒داستان های جالب وجذاب
📒https://t.center/dokhtaran_b