قلم بیداری

#ناکارآمدی
Канал
Логотип телеграм канала قلم بیداری
@darvishane49Продвигать
10,25 тыс.
подписчиков
407
фото
302
видео
3,42 тыс.
ссылок
باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی
♻️تداوم انتخاب خیانت

رضارضائی. ۱۴۰۳/۵/۱۷
آیا  مجموعه ی شاخص های خوبی مثل تخصص و تجربه در کنار شاخص های بدی مثل داشتن ارتباطات با مراکز قدرت، می‌توانند ملاک انتخاب افراد باشند؟
مقدمه: سیاست‌ها، قوانین و عملکرد مسئولین از رده‌ی مدیرکل به بالا طی ۴۶ سال اخیر، خالق وضعیت موجود کشور بوده، و هزاران عارضه‌ی کنونی را می‌توان ناشی از این سه عنصر دانست که حتی با وجود افراد پاک‌دست، امین و صادق ولی ترسو و منفعل یا با وجود افراد خوبی که ترک فعل کردند و یا در مقابل سیستم فساد زا و رؤسای فاسد، اعتراض نکرده و استعفا ندادند ( مثال بارز آن در اصلاحیه ناقص قانون اساسی، تفاسیر ناصواب از قانون، پیوست سازی ناصحیح برای قانون که منجر به تشکیل شوراهای عالی و صدها ساختار موازی و متداخل شد)، شاهد هستیم که وضعیت هر ساله خراب تر از سال قبل شد.
یکم: می‌توان به پاهای تاول زده‌ای که ۴۶ سال راه رفته، گفت که اشتباه آمده.
دوم: با نگاه به وضعیت موجود کشور (در تمامی عرصه‌ها)، می‌توان با شجاعت گفت که ۴۶ سال به کشور خیانت شده.
سوم: خیانت لزوماً #دزدی و #غارت و #اختلاس نبوده، بلکه #فرصت‌سوزی و #ناکارآمدی و #نفوذ سرویس های اطلاعاتی بیگانه نیز از مصادیق #خیانت هستند.
چهارم: شورای راهبردی یا هر مجموعه‌ی مشورتی دیگر، از بین مدیران قبل کسی را کاندید یا معرفی کند، هم به خیانت وجاهت داده و هم به خطا انتخاب کرده است.
پنجم: این گزاره که قحط‌الرجال است و چاره‌ای نیست مگر انتخاب افرادی که کمتر سابقه‌ی خیانت دارند، توجیه گری است که راه را بر گزینش صالحان، پاک‌دستان، جوانان، مبتکران و نوآوران می‌بندد.
ششم: گزاره‌ی آنکه در تعاملات بین‌المللی، کشورهای دیگر با افراد قدیمی بهتر کار می‌کنند و چون افراد جدید را نمی‌شناسند ممکن است سطح تعاملات کاهش یابد، انتخاب خیانت بار برای حفظ خائنین و تداوم قرارداد های خفت‌بار بین‌المللی گذشته است.
هفتم: #خبرگی در امور نظامی، اطلاعاتی، فناوری، تقنینی، تسلیحاتی و قضائی ضرورت دارد؛ اما برای زمانی که در ارزیابی عملکردها به نمره‌ی قبولی رسیده باشیم نه اینکه کشور به ابر بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی رسیده و سایه‌ی #جنگی شوم و خانمان‌برانداز بر بالای سر کشور باشد.
هشتم: گزاره‌ی اینکه ما #احزاب قوی و #سازمان‌های_مردم‌نهاد غیروابسته نداریم و امکان شناسایی #کارآمدان و #سرآمدان نیست، دلیل دیگری بر ۴۶ سال خیانت است و حالا نمی‌توان بر پایه‌ی همین خیانت، باز بهانه آورد و به همان افراد پست و منصب داد.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱- به نظر می‌رسد که سازوکار تشکیل شورای راهبردی و کمیسیون‌ها و استفاده از نظرات متخصصان و نخبگان درست بوده؛ اما خروجی آن نادرست، و این نشان می‌دهد که ابتکارات نو و جدید در دست کارگزاران قدیمی نیز، ما را به جایی نمی‌رساند.

۲- شرایط بحرانی (نه جنگ، نه صلح و نه مذاکره‌ی مستقیم) از یک سو و وجود نظارت و سخت گیری های بی مورد، برای عبور کاندیداهای پست‌های وزارت از سوی دیگر، بر ناامنی روانی جامعه دامن زده است.
۳- پنهان‌شدن #اقلیت بازنده در انتخابات اخیر در پشت سر توصیه‌های رهبری مبنی بر حمایت از رئیس‌جمهور منتخب نشانه‌ی بهبود نیست ( شاهد ماجرا نیز برخوردهای انتظامی و قضائی اخیر با دختران و اصحاب قلم و رسانه است)؛ بلکه به نظر می‌رسد که ملت در تله‌ی فریب گرفتار شده و حق با اکثریت بالای پنجاه‌درصد بود که وارد کارزار انتخابات نشدند.
۴- به نظر می‌رسد که تنها راه باقی‌مانده، مراجعه ملی به اندیشه ورزان اجتماعی در حصر و زندان، اصحاب آزاده‌ی رسانه، زنان و جوانان نواندیش و ترقی‌خواه، معترضان مصلح زندانی، اساتید و کارمندان وطن‌دوست حذف شده و عدم انتخاب خائنین است.

۵- مردم حق دارند که بر اساس درد و رنجی که می‌کشند و بی‌اعتمادی به مدیران گذشته (طی ۴۶ سال اخیر) مطالبه‌ی گندزدایی از بالا و  مطالبه‌ی عمل به وعده‌ی تغییرات که در انتخابات داده شده بود را داشته باشند.
۶- زدودن جو ناامنی روانی از جامعه (تکریم زنان و دختران)، مصلحت‌اندیشی و حفظ منابع ملی (عدم ورود به جنگ تحمیلی)، برگرداندن امید و اعتماد به مردم (حذف فشار به منتقدان و اهل‌قلم و رسانه)، گام مؤثری در پیشبرد اهداف رئیس‌جمهور منتخب ارزیابی خواهد شد.


پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️قاعده‌ی اول شمس تبریزی و رئیس تبریزی

رضارضائی 26/4/1403

آیا طریق حسینی گم‌شده‌ی #نظام_حکمرانی است؟
مقدمه: اولین قاعده‌ی شمس عبارت است از (کلماتی که برای توصیف پروردگار به کار می‌بریم، همچون آینه‌ای است که خود را در آن می‌بینیم. هنگامی که نام خدا را می‌شنوی ابتدا اگر موجودی ترسناک و شرم‌آور به ذهنت بیاید، به این معناست که تو نیز بیشتر مواقع در ترس و شرم به سر می‌بری. اما اگر هنگامی که نام خدا را می‌شنوی، ابتدا عشق و لطف و مهربانی به یادت بیاید، بدین معناست که این صفات در وجود تو نیز فراوان است).
یکم: حتماً عده‌ای خواهند گفت که تصوف و عرفان از پلشتی عالم سیاست به‌دور است و این کاملاً درست است. ولی این نوشته کوششی است برای دیدن از منظری دیگر برای واکاوی علل #ناکارآمدی نظام حکمرانی در ابعاد نظری، اعتقادی، رفتاری و سپس تلاش برای ترسیم #ایران_فردا بر اساس ارزش و حکمت.
دوم: ما از منظر تصوف و عرفان به‌نظام حکمرانی نگاه می‌کنیم، باشد که جوانان و پژوهشگران خردمند از زوایای دیگر به این مهم نگریسته و راه خود را برای اصلاحات تحول خواهانه باز کنند.
سوم: باتوجه‌به قاعده‌ی اول و کلماتی که در توصیف خدا بکار می‌بریم (اگر شرک و کفر نباشد)، می‌خواهیم با پیروی از این درس اخلاقی و واردکردن آن به جهان سیاست، عرض کنیم که: توصیف نظام حکمرانی و #حکومت همچون آئینه‌ای است که خود را در آن  می‌بینیم و اگر حاکمیت را ترسناک و شرم‌آور و یزیدی در ذهن ترسیم کردیم، قطعاً از قوه‌ی قهریه‌ی آن می‌ترسیم و یا از وضع برخی قوانین و یا اعمال خشونت‌آمیز برخی خودسران و ضابطین علیه شهروندان احساس شرم می‌کنیم.
چهارم: اگر هنگامی که نام حاکمیت را می‌شنویم، ابتدا عشق، لطف، مهربانی به مردم، ادای مسئولیت اجتماعی، آزادی و عدالت و در یک کلام چهره ی علوی و حسینی  به یادمان بیاید، بدین معناست که این صفات در وجود ما نیز فراوان است.
اما به نظر می‌رسد که نمی‌توان این قاعده شمس را بر روابط دولت – ملت منطبق کرد.
هرچه صفات نیک در فردفرد جامعه وجود داشته باشد، دلیل و برهانی بر وجود آن در کارگزاران حکومتی و حاکمیت نیست و این مهم قطعاً علتی دارد که شاید بتوان از جدایی دولت – ملت، یا تعمیق شکاف #اعتماد بین مردم و دولت، رفتار شامیان با اصحاب امام حسین(ع) نام برد.
پنجم: وقتی رئیس تبریزی معتقد است که حکومت دینی، برخاسته از دین و آئین و شریعت است، لاجرم باید سیمای حکومت و کارگزاران آن، تداعی الطاف و مهر و عشق خداوندی باشد؛ اما چرا بیش از ۵۰ درصد در انتخابات اخیر چنین چیزی ندیدند و ۲۰ درصد برخی از این صفات را فقط در شخص او دیدند و ۲۰ درصد نیز کراهت و زشتی و پلشتی را در رقیب سیاسی که مدتهاست در عالم سیاسی کشور نقش آفرین است ندیدند؟
نتیجه: حکومت دینی نتوانسته چهره‌ی رحمانی دین و ارزش‌های انسانی و تعالی اجتماعی را ترسیم کند و بین نگاه به صفات الهی و نگاه به کارگزاران دین سیاسی، تضادی مشهود وجود دارد که نشان از دورشدن حکومت از دین و رفتار دینی ( محمدی – علوی – حسینی) دارد.
ازآنجائی‌که قاعده‌ی اول شمس تبریزی بر تفکر یا گرایشات سیاسی و یا حتی انتخاب کابینه رئیس تبریزی منطبق نمی‌شود، لذا چاره‌ای نیست مگر آنکه یا رئیس تبریزی از اساس حکومت را عوض کند (با برگزاری همه پرسی قانون اساسی) یا خودش را تغییر دهد (حکومتی شود) والا مردم بین شمس تبریزی و رئیس تبریزی، اولی را بر خواهند گزید.
با توجه به مطالب فوق، ترسیم ایران فردا را نیز بر اساس رویکرد آتی یزیدی یا حسینی رئیس تبریزی می توان تصور کرد.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد
https://t.center/darvishane49
♻️مقاومت مدنی نوین

رضارضائی. ۱۴۰۳/۲/۴

چرا نباید در مقابل بی‌قانونی یا قانون‌گریزی به مقاومت مدنی خشونت پرهیز توسل جست؟
در زمانه‌ای هستیم که قوانین مغایر قانون اساسی (به‌عنوان میثاق ملی)، یا متناقض، با ضد حقوق شهروندی، یا ضدملی، یا در جهت حمایت از گروه‌های خاص، یا تسهیل‌کننده‌ی دزدی و فساد، یا مداخله‌جویانه در دیگر کشورها، یا جنگ‌طلبانه، یا ضد تمامیت ارضی، یا برای واگذاری منابع ملی و ثروت عامه به غیر، تصویب و اجرا می‌شود.
در زمانه‌ای هستیم که ملتی نمی‌خواهد در مقابل انحصارطلبی در قدرت و اشکال مختلف جبر و سلسله‌مراتب قدرتی و استبدادی سر خم کند. نمی‌خواهد به سمت آنارشیسم خشونتی و آرمانی حرکت کند.
می‌خواهد با خردمندی به همراه توسعه و پیشرفت تکنولوژی‌های نوین ارتباطی، راه‌هایی بهتر از: #تظاهرات، #تحصن و بست‌نشینی، دادخواست نویسی، #اعتصاب و کم‌کاری، #مهاجرت، تاسیس نهادهای مدنی، اجتماعی و فرهنگی در انجام وظائف ذاتی دولت را طی کند.
به این معنا که می‌خواهد راه‌ها و روش‌های نوین مبتنی بر حفظ وحدت ملی، حفظ اقتصاد ملی، حفظ آرامش و امنیت ملی را پیش بگیرد مثلاً: اهتمام بیشتر به #افشاگری فساد و #ناکارآمدی حاکمیت در بستر فضای مجازی، #تحریم رسانه‌های حکومتی و مراکز تولید محتواهای فرهنگی تخدیر افکار عمومی، تحریم نمایشگاه‌ها و کالاهای تولیدی یا وارداتی #مافیاها، گسترش ارتباطات میان‌فردی و آگاهی‌بخشی عمومی، مسافرت و انتقال پیام مقاومت به مناطق دوردست و قشر خاکستری در شهرهای کوچک و سنتی به‌عنوان پایگاه ایدئولوژیک حاکمیت، بستن جاده‌هایی که از آنها منابع جنگلی و کانی و دریایی غارت می‌شود و...
به عبارت ساده‌تر در زمانه‌ای قرار داریم که حتی مبارزه منفی سنتی نیز چاره‌ساز نیست و این حق برای ملت تحت ستم و ظلم باقی است که روش‌های جدید خشونت پرهیز را برگزیند.
به امید آنکه نسل جوان، نوپرداز، خلاق و پرتلاش، در راستای نهضت بیداری و خیزش خردورزی به راه‌حل‌های نوین بدون خشونت در راه مبارزه‌ی منفی دست یابد.
پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️آهای دنیا! من می‌جنگم.

رضا رضائی ۱۴۰۳/۱/۲۶

آیا وجود شرایط جنگی باعث تعطیل‌شدن مقاومت مدنی یا مبارزه‌ی خشونت پرهیز داخلی می‌شود؟
الف) بی شک ماجرای جنگ تحمیلی، علل شروع و ادامه آن، خسارات ناشی از آن، به‌قدرت‌رسیدن نیروهای نظامی و تبدیل کشور به یک پادگان بزرگ را در نظر داریم.
ب) بی شک تعجیل و شتاب در برادرجان شدن با کشوری که کشور ما را ویرانه کرد را در گوشه‌ی ذهن داریم.
ج) بی شک سوء استفاده‌ی اصحاب قدرت از شرایط جنگی و صبر و مدارا و همراهی مردم با نیروهای نظامی و رزمنده‌ی در صحنه‌ی نبرد را با نورافکن در تاریخانه‌ی پنهان‌کاری و دروغ و دغل دنبال می‌کنیم.
د) بی شک تمامی افکار، عوامل و افراد جنگ‌طلبی که طی ۴۵ سال بستر جنگ افروزی با همسایگان و یا غیر همسایگان( اسرائیل و آمریکا) را فراهم آورده و کشور را بارهای بار در معرض جنگ خانمانسوز و منابع سوز قرار دادند در خاطر و در پیش چشم داریم.
ه) بی شک راه و مسیر #مبارزه_مدنی_خشونت_پرهیز با #ناکارآمدی، #فساد، #رانت و #استبداد را همچنان ادامه می‌دهیم و حتی در زمان بحران‌هایی مثل جنگ یا شبه جنگ، آن را تعطیل نکرده و پیگیر تحقق مطالبه‌ی تشکیل شورای انتقال قدرت نیز هستیم.
و) بی شک توان مبارزه در دو جبهه (داخلی و خارجی) یا بیشتر (جهل و خرافات) را داریم و با مجاهدت آن را تا رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب دنبال می‌کنیم.
اما آهای دنیا!
بدانید که اجازه نخواهیم داد با جنگ تحمیلی، کوچک‌ترین تهدیدی برای تمامیت ارضی و حتی یک وجب از خاک مام میهن به وجود بیاورید و یا یک قطره‌ی خون از دماغ دلیرمردان نیروهای مسلح ما جاری کنید.
آهای دنیا!
بدانید ما مشکلات داخلی مان را خودمان به‌زودی حل می‌کنیم و پس از آن مشکلات خارجی را با صلح و صفا رفع‌ورجوع می‌کنیم و به هیچ کشوری اجازه‌ی دخالت نمی دهیم.
پس آهای دنیا!
بدانید که من بازهم برای وطنم می‌جنگم؛ اما این بار آگاهانه‌تر و عاقلانه‌تر.
آهای جنگ‌افروزان و کاسبان تحریم و جنگ!
حساب شما با دلیر مردان نبرد حق علیه باطل و با مجاهدان فی سبیل اله و دلیرمردانی که آگاهانه جنگ ایران و اسرائیل را فقط در جبهه‌ی نظامی انجام داده و مردم بی گناه را درگیر نکردند و پیروزی(حتی نسبی) و شادی را برای مردم به ارمغان آوردند، جدا است و بدانید که ما هنوز مرد جنگ و دوران سختیم اما دادگاه صحرایی ما کهنه سربازان دفاع مقدس منتظر شما است.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️چشم انداز فردای پس از خود‌براندازی

رضا رضائی. 1402/10/29

آیا تعریف چشم انداز برای فردای #خودبراندازی یک تعریف خیالی است یا واقعی؟
بدون شک اگر برای تعریف چشم‌انداز، واژه هایی چون منظره یا دورنما را در نظر بگیریم، قطعاً برای تعریف واژه‌ی خود‌برانداز نیز به خود ویرانگر و خود‌نابودگر خواهیم رسید ولی مشکل در تعاریف نیست بلکه مشکل در این است که آیا اصولاً می‌توان برای #ایران‌فردا چشم‌اندازی تعریف کرد؟ و آیا می‌توان سیستم حاکمیت مستقر را به سمت خود‌براندازی تصور کرد؟
در پاسخ باید گفت که برای تمامی مسائل ایران فردا مثل نوع حکومت، قانون اساسی، تقسیم قوا، برقراری دموکراسی، تقسیمات کشوری، جایگاه اقوام و اقلیت ها در ساختار قدرت، سیستم‌های آموزشی، مالی، نظامی و ... می‌توان تعاریف راهبردی و کارکردی تعریف کرد و این مهم برای حرکت به سمت تغییر وضعیت موجود لازم و ضروری است.
اما تعبیر سیستم مستقر به جای کلمه‌ی " نظام" از آن هم واجب‌تر است. به عبارتی وقتی مجموعه‌ای از افراد، نهادها، سازمان‌ها، قانونگذاران و مجریان در حالت نظم گریزی و زیر پا گذاشتن قوانین شرعی، عرفی و انسانی هستند، قطعاً به سمت نظام حرکت نمی‌کنند و نظام یافته نیستند پس مجموعه‌ای از سیستم‌های درهم‌تنیده با ظرفیت بی‌نظمی و توان فسادزایی هستند که قابلیت افزایش بی‌نظمی و فساد را در دل خود دارند و به همین ترتیب، با افزایش آن، یعنی برهم زدن نظم، به سمت خودویرانگری و خود‌براندازی حرکت می کنند.
مثال‌های ساده‌ی آن عبارتند از ورود فاسدان به قانونگذاری، ورود نظامیان به سیاست و اقتصاد و تجارت، تعدد مراکز تصمیم گیری، تمرکز رهبری و هدایت، تداخل سیستم‌های نظارتی، حذف نخبگان و استیلای ناکارآمدان، غارت منابع به جای بستر سازی برای توسعه و پیشرفت، دیپلماسی خارجی در جهت دخالت در امور کشورهای دیگر به جای همگرایی منطقه ای برای #صلح_پایدار و مسائلی از این دست می باشد.
پس ساده‌ترین و واقعی‌ترین چشم‌انداز برای ایران پس از خودبراندازی، عدم وجود هرآنچه که نظم اجتماعی را ذایل، حقوق شهروندی را مختل، آزادی را سلب، عدالت را متوقف، مشارکت را صوری و انتخابات و تحقق دموکراسی را نمایشی و فرمایشی می سازد است.
شاید بهترین تصویر از نمای ایران‌فردا پس از خود‌براندازی، حذف تفکر امنیت بدون اقتصاد و جایگزین کردن اقتصاد درون‌زای برون ریز و اتصال اقتصاد ملی به اقتصادهای منطقه‌ای و بین‌المللی بعنوان پایه‌ی امنیت ملی، مشارکت در حل و فصل منازعات منطقه‌ای و ریشه‌کن کردن تروریسم از طریق ایجاد بلوک‌های #مشترک‌المنافع به جای دخالت نظامی و مستشاری و موشک پرانی و کمک های مادی از جیب مردم باشد.
در پاسخ به سؤال آغازین نیز می‌توان گفت که ترسیم چشم‌انداز ایران فردا پس از خود براندازی کاملاً واقعی است و واقعی بودن آن در خواست جامعه برای برون‌رفت از وضعیت موجود #فقر، #فلاکت، #ناکارآمدی، سیاسی‌کاری و قفل‌کردن اقتصاد و معیشت مردم به سیاست خارجی است که آثار شوم آن در زندگی مردم، تهدید آینده‌ی #جوانان و مجموعه‌ی مستمری از #دزدی و #رانت و #اختلاس و #فساد است که می‌تواند ایران فردا را در هاله‌ای از ابهام و سیاه‌بختی تصویرسازی کند.
به امید ایجاد وفاق بر روی چشم‌انداز ایران فردا پس از خود براندازی برای امیدبخشی و ایجاد اتحاد مردم در مواجهه با رویدادهای پیش روی مثل درگیرشدن در جنگ‌های بی‌حاصل و یا انتخابات.

پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد
https://t.center/darvishane49
♻️هزینه‌سازها

#رضارضائی. هشتم دی‌ماه ۰۲

هزینه‌سازها برای ملک و ملت چه کسانی هستند؟
برخی معتقدند پیمانکارانی که پروژه‌ای را در زمان طولانی‌تر و با هزینه‌ی بالاتری به پایان می‌رسانند، هزینه‌ساز هستند، برخی معتقدند که تولیدکننده‌هایی که مواد اولیه نامرغوب استفاده کرده و کالای بی‌کیفیت ساخته و با قیمتی به مراتب بیشتر از هزینه ی متحمل و متضمن سودی غیر متعارف، می‌فروشند، هزینه‌ساز هستند.
برخی به کشاورز و برخی به کاسب و برخی به دوست ناباب و برخی حتی به همسران ولخرج اشاره می‌کنند؛ اما به نظر می‌رسد که سیاستمدران، رهبران، #قانون‌گریزان، تریبون‌داران، سخنگویان، رسانه‌های رسمی، نظامیان و حتی مبلغان ادیان دروغین و خرافه گویان مذهبی نیز هرکدام به‌نوعی هزینه‌ساز هستند.
با توجه و تمرکز این نوشتار بر هزینه سازها، می توان از یک سو، کم یا زیاد بودن هزینه‌ها، مؤثر یا کم‌اثر بودن هزینه‌ها، گستردگی جغرافیای هزینه‌ها و از سوی دیگر جنس و نوع هزینه‌ها را از عوامل اصلی کاهش درآمدها، کوچک شدن سفره ی مردم و افزایش فقر و فلاکت دانست.
برای نمونه می‌توان رهبران بی‌تجربه و خام (بی‌تدبیر، خشک‌مقدس، خودفروخته و نوکر بیگانه) در پیش‌وپس از انقلاب که هزینه‌های سنگینی برای انقلاب و مردم در حوزه‌ی اقتصاد و فرهنگ ساختند را از هزینه‌سازترین افراد دانست، هزینه‌های حکومت دینی متعصب و واپس‌گرا را گسترده‌ترین هزینه‌ها و هزینه‌ی شعارهای رادیکال و دشمن شاد کن و ضد صلح را از مؤثر ترین هزینه سازی ها دانست.
افرادی که دوران انقلاب را به یاد دارند و یا کسانی که به مطالعه‌ی تاریخ واقعی آن دوران پرداخته‌اند، می‌دانند که باگذشت حدود ۴۵ سال از آن دوران و با مقایسه‌ی آن چه که رهبران انقلاب گفتند و آنچه که ساختند، زمین تا آسمان فرق هست، کسانی که به مطالعه‌ی تطبیقی وضعیت کشور ما با کشورهای همسایه طی این ۴۵ سال پرداخته‌اند نیز اذعان دارند که میزان توسعه و پیشرفت ما اصلاً قابل‌مقایسه نیست و مردمی که وضعیت کنونی را درک و حس می‌کنند نیز بر این واقعیت تأکید دارند که قرار نبود اینقدر فقیر بشویم و اینقدر در جامعه شکاف طبقاتی و نابرابری ایجاد شود.
برای تبیین بهتر مسئله فقط به این موارد اشاره می‌شود که موضوع #آمریکاستیزی و #تحریم‌های ۴۵ساله، #شرق‌گرایی نابودگر سیاست و روابط خارجی متوازن، #نظامی‌گری و دخالت در امور کشورهای دیگر، #ناکارآمدی و فساد دولتی و حکومتی، #اشرافی‌گری_کارگزاران_حکومتی، عدم چرخش پست‌ها و سمت‌ها بین نخبگان، نظام دیوان‌سالاری معیوب، سیستم‌های انتخاب و انتصاب باندی و قبیله‌ای، برخورد به شدت گزینشی با #قانون_اساسی با به تعطیلی کشاندن فصل ناظر به حقوق ملت و اجرای اصول بخش های دیگر وفق امیال و سلایق شخصی اصحاب قدرت، روایت سازی های مجعول و تبلیغات کذب به نفع حاکمیت و به زیان ملت توسط رسانه های دولتی و حکومتی و تلاش در جهت به زیر سلطه درآوردن تراوشات فکری و قلمی اندیشمندان و خط دهی مطابق فرمان به باورهای مردمی، چه هزینه ها و چه فلاکت و نکبت هایی که به کشور تحمیل نکرده است.
با هزینه های وحشتناکی که بر ملت تحمیل شد و هم اکنون  نیز با شیرین عقلی ها، انجام فعل های مجرمانه و ترک فعل های مصلحانه، مخفی کاری ها و زدوبندهای رسوای درون مرزی و برون مرزی و ... تداوم دارد، می توان دوره چهل و پنج ساله ی مورد نظر را دوره ی حکمرانی هزینه ساز دردسرساز نام داد.
ازآنجائی‌که "هروقت جلوی ضرر را بگیریم، منفعت است"، خلاصی و رهایی از چنگال این جماعت هزینه‌ساز می‌بایست در صدر #مطالبه‌گری‌ها قرار گرفته و زدودن آنها از دامن‌پاک کشور از اقدامات عاجل مردم باشد.

پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد
https://t.center/darvishane49
♻️چرا یک ملت دچار وادادگی شده و نسبت به انحطاط و ویرانی بی‌تفاوت می‌شود؟

مرتضی قلبی


🔻" شنیدم یکی از مغولان مردی را گرفت و می‌خواست او را بکشد ولی حربه ای برای این کار نداشت، بدو گفت : سرت را بر زمین بگذار و تکان نخور تا من برگردم. آن مرد سر بر زمین گذاشت، سرباز مغول رفت و شمشیری آورد و سر او را برید؟ "
(ابن اثیر، عزالدین بن علی، الکمال التواریخ ۱۳۵۵، ترجمه ابوالقاسم حالت، موسسه مطبوعاتی علمی)

🔻🔻" در این هنگام اوراق قرآن در میان کثافات، لگد کوب قدم های مغولان گردید. در چنین حالتی امام جلال الدین علی بن حسن اوردنی که پیشوا و پیش کسوت سادات ماوراالنهر بود و در زهد و پاکدامنی انگشت نما، رو به امام دانشمند رکن الدین امام زاده که از فضلای علمای عالم بود کرد و گفت: مولانا این چه وضعیتی است که مشاهده می کنم؟ پروردگار را به بیداری است یا به خواب؟! مولانا امام زاده گفت: خاموش ! باد بی نیازی خداوند است که می وزد، سامان سخن گفتن نیست"
(تاریخ جهانگشای، عطا ملک جوینی، تصحیح منصور ثروت، ۱۳۶۲، انتشارات امیرکبیر).

🔹از این دست روایت ها از دوران سلطه مغولها در کتب تاریخ بسیار در دست داریم. این وادادگی و انفعال در سطوح مختلف از عوام مردم تا علما و روحانیت و تجار و پیشه وران رخنه کرده بود.
بی‌تفاوتی ملت ها در برابر فساد، استبداد، سرکوب، و ناکارآمدی حکومتی یک پدیده پیچیده است و می‌تواند به عوامل مختلف بازگردد.
با یک پزوهش جامعه شناختی، بی مقدمه و کوتاه سخن می‌توان به مواردی اشاره کرد:

۱- ناامیدی و عدم اعتماد به تغییر
اگر افراد ناامید به توانایی تحول و تغییر در سیاست حاکم باشند یا اعتماد به امکان تغییرات اجتماعی نداشته باشند، ممکن است بی‌تفاوتی را انتخاب کنند.

۲- کنترل رسانه‌ ها و سانسور
کنترل رسانه‌ها توسط حکومت یا نهادهایی که به آن‌ها وابسته‌اند، مانع از اطلاع رسانی افراد مطلع و درج اخبار صحیح و تحلیل های کارشناسی می شوند.

۳- تضعیف حقوق مدنی و سیاسی
کاهش حقوق مدنی و سیاسی و محدودیت در حریم شخصی افراد می‌تواند مانع از عکس‌العمل قوی در برابر فساد و استبداد شود.

۴- ترس از پیامدها
ترس از سرکوب، تعقیب قانونی یا خشونت می‌تواند مردم را از مقابله با حکومت منصرف کند.

۵- احساس ناتوانی
اگر مردم احساس کنند که نمی‌توانند تغییری ایجاد کنند یا صدایشان شنیده نمی‌شود، ممکن است بی‌تفاوت بمانند.

۶- منافع شخصی یا گروهی
برخی افراد یا گروه‌ها ممکن است از وضع موجود سود ببرند و تمایلی به تغییر نداشته باشند و یا حتی در مقابل تغییرات مقاومت کنند.

۷- فرهنگ سیاسی و اجتماعی
در جوامعی که مشارکت مدنی و اعتراض ضعیف است، مردم ممکن است کمتر تمایل به مخالفت با دولت داشته باشند.

۸- مصادره ارزش های دینی و بهره برداری از انگ زنی
نظام حکمرانی خود را نماینده خدا معرفی کند و مخالفین خود را دشمنان خدا و دین معرفی کند و با انگ های کافر و ملحد و جاسوس و برانداز و نفوذی دشمن منتقدین را متهم به مقابله با دین و منافع ملی معرفی کند، عامل مهمی در بی تفاوتی منتقدین اندیشمند می باشد.

۹- آسان بودن راه فرار و مهاجرت
هرگاه امکان مهاجرت به سرزمین های دیگر و شرایط زیست آسان تر ممکن باشد ، به بی تفاوتی افراد کمک می کند.

۱۰- کنترل اطلاعات و تبلیغات

دولت‌ها ممکن است از طریق کنترل رسانه‌ها و انتشار اطلاعات نادرست، مردم را در مورد واقعیت‌های موجود فریب دهند یا آنها را ناآگاه نگه دارند.

این موارد تنها چند دلیل از مجموعه‌ای گسترده است که می‌تواند بی‌تفاوتی جامعه را در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی توضیح دهد.


#وادادگی
#بی‌تفاوتی_ملت‌ها
#استبداد
#ناکارآمدی_حکومتی

https://t.center/darvishane49
♻️قبرستان آرزوها

رضا رضائی

چند آرزوی دیگر را باید به خاک بسپاریم تا نهال امید و آرزو به بار بنشیند؟
آخرین باری که برای خاک‌سپاری یکی دیگر از آرزوهایم به قبرستان رفتم، تابلوی سر در آنجا بیشتر نظرم را جلب کرد. نوشته بود آرامستان آرزوها، سال تأسیس 1357.
با یک حساب سرانگشتی از تعداد 35 میلیون نفر ایرانی سال 57 تا 85 میلیونی کنونی و نرخ مرگ و میر و زاد و ولد، می شود حدس زد که در کل کشور، اگر هر نفر فقط یک آرزوی خود را خاک کرده باشد یا فقط یک آرزو را به گور برده باشد و با محاسبه‌ی 45 سال و هر نفر یک آرزو، حدوداً 2 تا 3 میلیارد نفر آرزو را خاک کردیم.
بر روی قبرها اسامی جالب و تأمل‌برانگیزی بود به این شرح:
مرحوم جمهور، مرحومه جمهوریت، مرحوم عدالت، مرحوم آزادی، مرحوم استقلال، مرحوم مجلس مؤسسان، مرحوم قانون اساسی، مرحومه‌ی مغفوره دموکراسی، شادروان آزادی بیان، مرحوم مطبوعات آزاد، درگذشتگان آموزش و بهداشت رایگان، مرحوم صلح، شادروان تغذیه‌ی رایگان مدارس، مرحوم فرهنگ، مرحوم ازدواج جوانان، مرحوم شغل دلخواه، مرحوم انتخابات آزاد، مرحوم نخبه‌گرایی، شهید سروناز ایران آزاد و آباد و...
به‌راستی چه شده که چیزهای معمول یک زندگی معمولی برای بخش زیادی از مردمان این کره‌ی خاکی، برای ما آرزوی دست‌نیافتنی یا آرزوی به گور برده شده است؟ اگر تمام عوامل دخیل در وضعیت موجود را برشماریم و مثلاً بگوییم، دروغگویی انقلابیون، خشونت‌ورزی حاکمان، #ناکارآمدی_مسئولین، #فساد_سیستماتیک، #استبداد، #دیکتاتوری، عقده‌های قشری، بی‌تجربگی، نابخردی، شتاب‌زدگی یا #دشمن_خارجی و...
بازهم به نظر می‌رسد که این همه آرزوی بربادرفته و به گور رفته فقط حاصل حاکمیت تفکر #انحراف دینی، ارزشی، انسانی، #شهروندی، از یک سو و استقرار گرایش #تمامیت‌خواهی و #انحصارطلبی از سوی دیگر است.
بازهم به نظر می‌رسد که تنها راه پیش روی ملت برای رسیدن به آرزوهای جوانان و تعطیل کردن آرامستان های آرزوها، #عبور است و عبور است و عبور.
پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49