قلم بیداری

#اکثریت_هشتاددرصدی‌ها
Канал
Логотип телеграм канала قلم بیداری
@darvishane49Продвигать
10,25 тыс.
подписчиков
407
фото
302
видео
3,42 тыс.
ссылок
باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی
♻️دردهای بی‌ درمان

رضارضائی ۱۴۰۳/۶/۱۸

آیا اگر مثل دیگران درد نداریم، یعنی درد نداریم؟

مقدمه: به نظر می‌رسد که مشکلات اقتصادی و فرهنگی و... بخصوص در حوزه‌ی معیشت و آموزش اگر هنوز به برخی از مردم نرسیده، به‌زودی خواهد رسید و دردمند شدن اقشار بیشتر جامعه ممکن است که پدیده‌های اعتراضی جدیدی را به همراه داشته باشد.
یکم: با نگاه جامعه‌شناسی، مشکلات و معضلات اجتماعی اگر مرتفع نشود، همه‌گیر می‌شود و به #درد_مشترک تبدیل می‌شود؛
دوم: به نظر می رسد که اعتقاد برخی روان‌شناسان اینگونه است که برخی حالات روحی و روانی افراد مثل حس ناکامی‌، استرس‌، ناامیدی‌ و بلاتکلیفی، شبیه بیماری‌های مسری هستند که به دیگران نیز سرایت می کنند و انباشت انها بخصوص ناامیدی فردی منجر به #ناامیدی_جمعی می‌شود (مثل خندیدن که اگر از فردی شروع شود، می تواند به دیگران سرایت کرده و یک جمعی را به خنده ی غیر ارادی بکشاند)؛
سوم: از نظر علوم سیاسی، عدم مشارکت مردم در تحولات سیاسی جامعه، باعث ایجاد رخوت و سستی و در نهایت به بی‌خیالی اجتماعی می انجامد که هم استیلا و تسلط را تسهیل می‌کند و هم چاره‌اندیشی و راه‌حل یابی را منتفی می‌کند؛
چهارم: از نظر اخلاقی و انسانی، وقتی دردهای مردم محروم سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، کردستان، ایلام، خوزستان، یزد، بوشهر و حاشیه‌نشین‌های دیگر استان‌
ها و شهرها و حتی حاشیه‌نشین‌های روستایی را ببینیم و کاری نتوانیم انجام دهیم، دچار درد #بیچارگی می‌شویم؛
پنجم: دردهای دیگران که هنوز دامن ما را نگرفته، دردهای بالقوه و برای ما بی‌درد هستند؛ اما زمانی که وسعت و سرعت فراگیری آنها زیاد شود، دردهای بالفعل برای همه‌ی ما می‌شوند و جامعه چاره‌ای ندارد مگر آنکه از قبل به فکر  پیشگیری و یا ایمن‌سازی خود باشد؛
ششم: با نگاهی ساده به
#هزینه‌های تحصیل بخصوص در ابتدای سال تحصیلی برای دانش‌آموزان و دانشجویان، هزینه‌های درمان حتی یک بیماری ساده، هزینه‌ی مسکن حتی برای اجاره‌ی یک‌خانه‌ی کوچک در یک شهرستان کوچک، هزینه‌های معیشت حتی برای یک خانواده‌ی سه‌نفره و سایر هزینه‌ها، به نظر می‌رسد که دردهای بی‌ درمان کل کشور را فراگرفته است.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱- نمی‌توان در برابر دردهای #هم‌وطنان ساکت و بی‌تفاوت بود؛
۲- نمی‌توان منتظر ماند تا دچار رخوت، سستی، بی‌خیالی، بیچارگی، انفعال، بی‌پولی و شرمندگی شویم؛
۳- گرچه نمی‌توان از
#دولت_چهاردهم انتظار معجزه داشت و یا برای مطالبات ضرب‌الاجل تعیین کرد اما می‌توان #زنگ_هشدار را به صدا در آورد و فریاد زد که: دردهای بی‌ درمان به‌زودی همه‌گیر خواهد شد؛
۴- 
#اکثریت_هشتاددرصدی‌ها، گرچه #منتقد وضعیت موجود و #حاکمیت هستند؛ اما به‌شرط مشاهده‌ی نشانه‌هایی در تغییر و اصلاح به نفع مردم، پای‌کار بوده و کمک می‌دهد؛
5- گرچه ناامیدی چون درد بی‌ درمان درحال‌ شیوع است؛ اما در مقابل مسائلی مثل حاکمیت بر جزایر سه‌گانه، عدم تغییر مرزها بخصوص کریدور زنگزور، اخراج اتباع بدون مجوز، بهانه‌تراشی‌های غرب برای گسترش تحریم‌های ظالمانه، ایجاد ناامنی در مرزها و داخل کشور، #اتحاد و #یکپارچگی_ملی را به ارمغان خواهد آورد؛
6- گرچه ناکارآمدی و #فساد سیستماتیک و گسترده، حاکمیت را با عدم مشروعیت مواجه ساخته؛ اما امید به جوانان و زنان، بارقه‌های امید بین‌نسلی را افزایش داده است؛
گرچه تحریم، تحصن و اعتصاب را به‌عنوان یک کنشگری مدنی می‌شناسیم اما نمی‌توان بیش از اندازه روی تاب‌آوری 30%  مردم زیر خط فقر و 30% مردم در معرض فروغلتیدن در دامن فقر و درد، حساب کرد و چه بسا عدم تاب آوری باعث کنش‌های مطالبه گرایانه‌ی گسترده‌ی غیر قابل پیش بینی و غیر قابل کنترل اجتماعی شود. پس باید مراقب دردهای بی درمان باشیم که برطرف شود و نه اینکه گسترش یابد.

پاینده باد ایران، آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️بی‌اعتمادی هشتاددرصدیها

رضارضائی ۱۴۰۳/۵/۱۳
آیا یکی از دلایل عدم مشارکت هشتاد درصدی‌ها، بی‌اعتمادی نبود؟

مقدمه: وقتی مجموعه‌ی به هم تنیده‌ای از اقدامات مبهم و عدم شفافیت و عدم پاسخگویی مسئولین باعث بی‌اعتمادی مردم شد، دیدیم که #اکثریت_هشتاددرصدی‌ها در یک پیمان نانوشته، عدم اعتماد خود را به نمایش گذاشتند و بعد از آن نیز در اتحاد شصت‌درصدی‌ها و بعد در همبستگی بالای پنجاه درصدی‌ها نیز همان رفتار و کنش اجتماعی را داشتند.

یکم: چه اتفاقی افتاده که چشم و دل و عقل خود را به اطلاعات و اخبار این‌ور آبی‌ها و آن ور آبی ها سپرده و به هرگونه اخباری که مورد تأیید منابع معتبر و موثق نیست، واکنش مثبت نشان می‌دهیم؟
دوم: چرا به منابعی که قبلاً نسبت به آنها بی‌اعتماد بودیم و آنها را جهت دار و در اختیار قدرت‌ها می‌دانستیم، اعتماد می‌کنیم؟
سوم: چرا #مطالبه‌ی #شفاف‌سازی و #پاسخگویی و #مجازات عاملین را پس از سانحه‌ی هلی‌کوپتر از یاد بردیم؟
چهارم: چرا اکثریت هشتاد درصدی‌ها اتحاد خود را ازدست‌داده و به بازی اطلاعات و اخبار ساخته‌شده‌ی منابع نامطمئن وارد شده و دچار انشقاق شدند؟
پنجم: مگر نه این بود که با یک "نه" بزرگ به تبلیغات و اخبار یک‌سویه و تحریف شده ی رسانه ها و بنگاه های خبر پراکنی و افسران جنگ نرم تولید کننده ی محتواهای دروغ، جواب رد دادیم و بدون پیمان‌نامه‌ ای نوشته شده، متحد شدیم و بزرگ‌ترین شکست را برای اقلیت خود اکثریت پندار رقم زدیم؟
ششم: به نظر می‌رسد که سیر حوادث غیرمترقبه و بسیج همگانی منابع خبرپراکنی فیک و شایعه‌سازی، بر ذهن اکثریت هشتاد درصدی‌ها تأثیر گذاشته و مطالبه‌ی عمومی شفافیت خواهی و پاسخگویی و مجازات عاملین هر رخداد ضدملی و ضد امنیتی را فراموش کرده‌ایم.
هفتم: هنوز با مشکل هضم اطلاعات ناقص و متناقض سانحه‌ی هلی‌کوپتر، پذیرش نماینده‌ی اصلاح‌طلبان و کسب رأی پایین برای احراز مسئولیت ریاست‌جمهوری و بعد هم ترور مهمان مواجه بودیم که چنان نمایش هایی اجرا شد که یادمان رفت، ما هشتاد درصدی‌های بی‌اعتماد به شوآف ها هستیم.
هشتم: گرچه بی‌اعتمادی هشتاد درصدی ها به حاکمیت یک واقعیت انکار ناپذیر است؛ اما فراموش نکنیم که حدود سی درصد از ما، امیدوارانه و با حسن‌ظن به اصلاح حداقلی وضعیت موجود روی آورده و موجب پیروزی نمایندة #اصلاح_طلبان شدیم.
نهم: اصل بر صداقت و برائت از دروغ و خیانت، یک اصل انسانی است و باید به این ارزش پایبند بود؛ اما هشیاری در مقابل حجم بالای بمباران اطلاعاتی ناصحیح، دروغ، تحریف، بزرگ‌نمایی، کوچک‌نمایی و سیاه‌نمایی را نباید به فراموشی سپرد و از آن درس عبرت نگرفت.
دهم: نباید قدرت هشتاد درصدی‌ها را در راه اندازی نهضت شفاف‌سازی به طرفیت ذی‌نفوذان و صاحبان قدرت و منافع حکومتی و غیر حکومتی و رسانه ای و ... را دست کم گرفت.
یازدهم: نباید فراموش کنیم که عدم همراهی اکثریت هشتاددرصدیها با جنگ‌طلبان، انتقام خواهان و خون خواهان، نشانه ی خردورزی، رشد یافتگی و هشیاری است زیرا این جنگ طلبان می خواهند کشور را بدون داشتن منابع و پشتوانه‌های زیر ساختی و معیشتی به یک جنگ خانمان سوز وارد کنند.

به اعتقاد این کنشگر مدنی:

۱- از یک سو جنایت دشمن خارجی باید از طریق مجامع بین‌المللی تا محکومیت و مجازات او پیگیری شود و از سوی دیگر با ایجاد همگرایی و اتحاد با دوستان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، زمینه ی قطع نفوذ و حذف منافع دشمن را فراهم کرد که همانا یک انتقام سخت، فراگیر، پشیمان کننده، بازدارنده و موثر است اما به گونه‌ای باید عمل کرد که به مردم و یاران منطقه‌ای آسیب نرسد.

۲- جنگ، خشونت و ترور همیشه منفور بوده و هست، اما اهداف، مجریان و منافع حاصل از جنگ افروزی و ضرر و زیان جنگ برای منطقه نیز حایز اهمیت است و نباید به گونه ای عمل کرد که منافع آنها در خسارت مادی و جانی به کشورهای منطقه باشد.
۳- زمانی با انتقام و خون‌خواهی موافق هستم که  جنگ طلبان در خط مقدم بوده و خودشان در راه اهدافشان مجاهدت کرده و مردم را وارد نکنند،چرا که هشتاد درصدی‌ها همواره به منافع ملت می‌اندیشند نه جنگ‌افروزی.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️اپوزیسیون در دام زمان

رضا رضائی. ۱۴۰۳/۳/۱

کدام یک از افراد یا گروه‌های مخالف خود را آماده‌ی خلأ ریاست‌جمهوری کرده بودند؟
وقتی گروه‌های مخالف ج.ا.ا ایران چه در داخل و چه در خارج، وقت و انرژی خود را صرف مباحث ایدئولوژیک یا کنش‌های سیاسی با سیاستمداران کهنه‌کار حاکمیت و یا واکنش‌های انفعالی در مقابل حرف‌ها و رفتارهای سران حاکمیت کرده بودند، هیچ‌کدام خود را برای رویارویی با  PLAN B یا C ( پلن بی در خصوص جابجایی مهره ها و پلن سی در خصوص حذف مهره ها است که هرکدام اتفاق بیافتد نقشه ی جغرافیای سیاسی بهم میخورد اما به بخش های بالاتر قدرت آسیب نمی‌رسد) آماده نشده و حتی برای حوادثی که اتاق فکر هوشمند حاکمیت طراحی می‌کند نیز مهیا نبودند.
به عبارت ساده تر در حالیکه #اپوزیسیون وقت خود را صرف راس هرم کرده بود، فکر نمی کردند با برهم خوردن صفحه ی شطرنج و حذف یک مهره، ممکن است بخشی از هوادارن از دست برود.
در غائله ی اخیر. بی شک بخش هایی از نیروهای مخالف در فکر تصاحب کرسی می افتند و بخشی از هوادارانشان را بدنبال خود می کشند و پروژه ی #عبور به تعویق می افتد.
علت این امر کاملاً مشخص است؛ زیرا مخالفین نه تربیت‌یافته‌ی دانشگاه‌های استراتژی‌های حکومت، و نه پرورش‌یافته‌های مراکز پژوهشی و تحقیقاتی جغرافیای سیاسی و نه و دانشجویان دانشگاه‌های خاص رسانه‌ای و تبلیغاتی بودند که بتوانند حرکت‌های مهره‌های شطرنج را پیش‌بینی و در مقابل آن حرکت‌های خنثی‌کننده را تدارک ببینند.
این مهم باعث می‌شود که در زمانی که یک حادثه یا پدیده‌ی پیش‌بینی‌نشده، رخ دهد، کاملاً آچمز و زمین‌گیر می‌شوند.
مثال ساده‌ی آن در شرایط کنونی یعنی حذف #رئیس_جمهور، شروع مبارزات انتخاباتی کاندیداها و رسیدن به دوران #انتخابات ریاست‌جمهوری ظرف 38 روز است که هیچ فرصت کافی برای سازماندهی و فعال‌کردن مخالفان و شرکت در رقابت‌های انتخاباتی نیست.
در مقابل اپوزیسیون دو راه بیشتر باقی نمانده، اول، اعلام عدم مشروعیت حکومت و هرگونه انتخابات در آن و در نتیجه بایکوت انتخابات پیش رو باتکیه‌بر تجربه ی قبلی و ظرفیت #اکثریت_هشتاددرصدی‌ها. دوم، تن‌دادن به حمایت از یکی از کاندیداهای اصلاح‌طلبان یا نزدیک به اصلاح‌طلبان برای خریدن زمان تا مهیاشدن دوران عبور.
گرچه برای هر دو گزینه، زمان زیادی برای همراه‌کردن مردم وجود ندارد و با مخدوش کردن سانحه‌ی سقوط هلی‌کوپتر و یا تبلیغات منفی بر علیه کاندیداهای احتمالی، مخالفان و معترضان راه به جایی نمی‌برند، اما تبیین صادقانه‌ی وضعیت موجود و ارائه راه‌حل منطقی و واقع‌بینانه در دوران کنونی، می‌تواند وسیله‌ی مؤثری در جذب قشر خاکستری و ایجاد همدلی فوری گردد. 

پاینده باد ایران آزاد، آباد، متحد و شاد.

https://t.center/darvishane49