کافه کتاب

#ارنست_همينگوي
Канал
Логотип телеграм канала کافه کتاب
@cketabПродвигать
3,51 тыс.
подписчиков
1,99 тыс.
фото
13
видео
582
ссылки
ادمین : @baahaaram ادمین بخش کتاب: @NeginMRF ( تبادل فقط با کانال های همسو +7) "با پوزش، فعلا تبادل تکی نداریم، تماس نگیرید"
#گزيده_كتاب

فکر کرد، هیچ نمی دانستم که می توانم آنچه را احساس کرده ام احساس کنم. و نمی دانستم این ماجرا برایم پیش خواهد آمد. دلم می خواهد همه ی عمر آن را داشته باشم. قسمت دیگر درونش گفت: خواهی داشت. خواهی داشت. حالا آن را داری و این در حکم تمام عمر تو است.
حال. جز حال هیچ چیز دیگر نیست. به یقین نه دیروز است نه فردا. چقدر باید از سنت بگذرد تا این را بدانی؟ فقط حال است و اگر حال فقط دو روز باشد، پس عمر تو دو روز است و هرچه در آن است متناسب با آن خواهد بود. اینچنین در دو روز عمری زیست می کنی و اگر دست از شکوه و شکایت برداری و آن چه را که هرگز به چنگ نخواهی آورد تقاضا نکنی، زندگی خوبی خواهی داشت. زندگی خوب را با مقیاس کتاب مقدس نمی توان سنجید.

#زنگ_ها_برای_که_به_صدا_در_می_آیند
#ارنست_همينگوي
#علی_سلیمی
#نشر_جامي
@CKETAB📚
#كتابخواني_هفتگي
#برشي_از_كتاب_هفته

#پيرمرد_و_دريا
#ارنست_همينگوي
#نجف_دريابندري
#نشر_خوارزمي

پیرمرد گفت: همه ی امواج با هم فرق می کنن. وقتی که امواج خودشون رو به ساحل می کوبن، خیلی خوب که گوش کنی، یک صدا رو دوبار نمی شنوی. دریا موسیقیدان بزرگیه! ماهی ها هم با همدیگه فرق می کنن ... تلالو اونها رو سطح آب، طرح رو بالهاشون و مینیاتور روی فلس هاشون ... همیشه و همیشه یه چیزی تو هر ماهی هست که برای اولین بار باهاش برخورد کنی.

ارسالي از @Booook_lover

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
کافه کتاب
#كتابخواني_هفتگي #معرفي_كتاب_هفته #پيرمرد_و_دريا #ارنست_همينگوي #نجف_دريابندري #نشر_خوارزمي ‌‏@CKETAB📚☕️
#كتابخواني_هفتگي
#معرفي_كتاب_هفته

#پيرمرد_و_دريا
#ارنست_همينگوي
#نجف_دريابندري
#نشر_خوارزمي

🚩برنده جایزه نوبل ١٩٥٤

«آدمی نابود می‌شود، اما شکست نمی‌خورد»

سانتگوی کتاب «پیرمرد و دریا» هم از همین آدم‌های شجاع است. مرد فروتنی‌است؛ در کلبه‌ی درب و داغانی زندگی می‌کند و تختواب‌اش را روزنامه‌ها تشکیل می‌دهند و توی دهکده اسم و رسمی دارد. آدم تنهایی‌است؛ سال‌ها پیش همسرش را از دست داده و تنها خاطره‌ای که برایش باقی مانده؛ یاد شیرهایی‌است که هنگام پیاده روی‌های شبانه روی عرشه کشتی بخار در سواحل آفریقا؛ وقتی هنوز آنجا کار می‌کرده؛ دیده است و یاد بازیکنان بیسبال آمریکایی مثل جو دایمگیو و یاد مانولین، پسر بچه‌ای که زمانی با او می‌رفته ماهیگیری و حالا به اصرار پدر و مادرش مجبور است پیش ماهیگیر دیگری کار کند. ماهیگیری برای سانتیگو آن مفهومی را ندارد که برای همینگوی و خیلی از شخصیت‌های دیگرش دارد، یعنی فقط یک ورزش یا تفریح یا راهی برای بردن جایزه و مقابله با یک نبرد درست و حسابی نیست؛ بلکه نیازی‌است حیاتی، کاری که با تلاش و مشقت بسیار برای این انجام می‌دهد که شکمش را سیرکند. نبرد سانتیگو با نیزه‌ماهی او را تبدیل می‌کند به آدمی شگفت انگیز که به سادگی و با فروتنی تمام مثل قهرمان‌ها رفتار می‌کند و بی‌آنکه لاف بزند یا که مغرور شود؛ تنها به سادگی مسئولیتش را انجام می‌دهد.

با هم مطالعه كنيم.

لينك گروه #كتاب_هفته :
‌‏https://telegram.me/joinchat/BclRPD2-wnaDBoNbHLuiQg

‌‏@CKETAB📚☕️
کافه کتاب
#سالروز وفات #ارنِست_میلر_هِمینگوی (۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ - ۲ ژوئیه ۱۹۶۱) از #نویسندگان برجستهٔ معاصر #آمریکا و برندهٔ جایزه #نوبل_ادبیات. از پایه‌گذاران «وقایع‌نگاری ادبی» @CKETAB📚☕️
#سالروز وفات
#ارنست_همينگوي

سبک ویژهٔ او در نوشتن او را نویسنده‌ای بی‌همتا و بسیار تأثیرگذار کرده است. در سال ۱۹۲۵ نخستین رشته داستان‌های کوتاهش، در زمانهٔ ما، منتشر شد که به خوبی گویای سبک خاص او بود. خاطراتش از آن دوران که پس از مرگ او در سال ۱۹۶۴ با عنوان «عید متغیر» انتشار یافت، این کتاب برداشتی شخصی و بی‌نظیر از نویسندگان، هنرمندان، فرهنگ و شیوه زندگی در پاریس دههٔ ۱۹۲۰ است.

📚آثار:
سه داستان و ده شعر
در زمان ما
مردان بدون زنان
برنده هیچ نمی‌برد
خورشید هم طلوع می‌کند
وداع با اسلحه
مرگ در بعد از ظهر
تپه‌های سبز آفریقا
داشتن و نداشتن
ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه
زنگ‌ها برای که به صدا در می‌آیند
بهترین داستان‌های جنگ تمام زمان‌ها
در امتداد رودخانه به سمت درختها
پیرمرد و دریا
مجموعه اشعار
"پاریس جشن بیکران" (مترجم: فرهاد غبرایی)، "عیش مدام" (مترجم: سیروس طاهباز، ترجمه ناقص)، "ضیافت سیار"
با نام ارنست همینگوی(یادداشت‌های همینگوی از سال‌های اولیه اقامت در پاریس)
داستان‌های کانزاس سیتی استار
جزایر در طوفان
باغ عدن (رمان نا تمام)
حقیقت در اولین تابش
تابستان خطرناک (مترجم: غلام مرادی، ۱۳۸۶)

@CKETAB📚☕️
کافه کتاب
#معرفی_کتاب #پيرمرد_و_دريا #ارنست_همينگوي #نجف_دريابندي @CKETAB📚☕️
#معرفی_کتاب

#پيرمرد_و_دريا
#ارنست_همينگوي
#نجف_دريابندي

برنده جایزه نوبل 1954

«آدمی نابود می‌شود اما شکست نمی‌خورد»

سانتگوی کتاب «پیرمرد و دریا» هم از همین آدم‌های شجاع است. مرد فروتنی‌است؛ در کلبه‌ی درب و داغانی زندگی می‌کند و تختواب‌اش را روزنامه‌ها تشکیل می‌دهند و توی دهکده اسم و رسمی دارد. آدم تنهایی‌است؛ سال‌ها پیش همسرش را از دست داده و تنها خاطره‌ای که برایش باقی مانده؛ یاد شیرهایی‌است که هنگام پیاده روی‌های شبانه روی عرشه کشتی بخار در سواحل آفریقا؛ وقتی هنوز آنجا کار می‌کرده؛ دیده است و یاد بازیکنان بیسبال آمریکایی مثل جو دایمگیو و یاد مانولین، پسر بچه‌ای که زمانی با او می‌رفته ماهیگیری و حالا به اصرار پدر و مادرش مجبور است پیش ماهیگیر دیگری کار کند. ماهیگیری برای سانتیگو آن مفهومی را ندارد که برای همینگوی و خیلی از شخصیت‌های دیگرش دارد، یعنی فقط یک ورزش یا تفریح یا راهی برای بردن جایزه و مقابله با یک نبرد درست و حسابی نیست؛ بلکه نیازی‌است حیاتی، کاری که با تلاش و مشقت بسیار برای این انجام می‌دهد که شکمش را سیرکند. نبرد سانتیگو با نیزه‌ماهی او را تبدیل می‌کند به آدمی شگفت انگیز که به سادگی و با فروتنی تمام مثل قهرمان‌ها رفتار می‌کند و بی‌آنکه لاف بزند یا که مغرور شود؛ تنها به سادگی مسئولیتش را انجام می‌دهد.

@CKETAB📚☕️
#معرفي_كتاب

#زنگها_براي_كه_به_صدا_درمي_آيند
#ارنست_همينگوي

همينگوي در اين كتاب متوجه ارزيابي، افراد عادي و واقعي زمان خود مي شود. شعر جان دون تنها بيان واسطه اي است براي سنجش وضع بشر در جهان. به اين ترتيب او با نتيجه گيري از زندگي ديگران در تكاپوي تبيين ارزش هاي قراردادي جامعه است.
رابرت جردن به هدف انقلاب إيمان دارد، به خاطر آن مي جنگد كه دنيا جاي مناسبي براي زيستن باشد. اما آيا آنچه او جست و جو مي كند با پيروزي در اين جنگ به دست خواهد آمد؟
در كتاب پيوسته نوساناتي ميان أبديت و حال و گذشته برقرار است. اما آنچه حاكم بر همه است مرگ است. همه جا سايه آن بال گسترده و نگراني آن او را به انديشه زندگي شيرين مي اندازد. تنها در آن هنگام كه چهره مرگ آشكار مي شود ارزش هاي عادي زندگي در ذهنش تجلي مي كنند و او دليلي و كه براي زندگي كردن مي خواهد در عشق ماريا و چيزهاي ساده زندگي مي بيند. اما تقدير اجتناب ناپذير است.
رابرت جردن با خود مي گويد،"خودت را با فكر كردن اينكه آن را منفجر نخواهي كرد گوگل نزن، سرانجام روزي آن را منفجر خواهي كرد. اين پل نباشد يك پل ديگر." او ناگزير از پذيرفتن سرنوشت است هر چند كه سرنوشت همانگونه كه براي هَري در برف هاي كليمانجارو بود بر اثر يك حادثه بي اهميت به سراغش مي آيد.
با همه اين، رستگاري نهايي از آنِ آنهايي است كه مرگ را به پيروزي بدل مي سازند سوردو و آنسلمو فاتحان واقعي هستند.

#زنگها_براي_كه_به_صدا_درمي_آيند
#ارنست_همينگوي
ترجمه دكتر علي سميعي
نشر جامي

@cketab
#معرفي_كتاب

كتاب "زنگ ها براي كه به صدا در مي آيند" نخستين رمان عامه پسند همينگوي است. مهارتي كه همينگوي در نگارش اين كتاب به كار برده بسيار ستودني است و نشان از صلابت فكري و استعداد دروني او دارد.
هيچ يك از آثار سابق اين نويسنده بزرگ تا اين اندازه با إحساسات زنده، مكالمات زنده تر و قهرمانان فعال و پرانرژي سروكار نداشته است.
همينگوي، در اين كتاب خشكي و خشونتي را كه در ديگر آثار گذشته اش احساس مي شد، كنار مي نهد و لابلاي داستانش به تغزل مي پردازد و گاه گاهي نيز حركت سرنوشت بشري را در بازي با عشق و مرگ به تصوير مي كشد و به شعار جديدي روي مي آورد. شعار "جنگ به خاطر دموكراسي".
گفت و گوها و ماجراها در اين كتاب به سبكي بسيار شگفت انگيز در يكديگر در هم آميخته و به صورتي زُلال و تحسين برانگيز جريان مي يابد.

#زنگها_براي_كه_به_صدا_درمي_آيند
#ارنست_همينگوي
ترجمه دكتر علي سليمي
نشر جامي

@cketab