کافه کتاب

#گزيده_كتاب
Канал
Логотип телеграм канала کافه کتاب
@cketabПродвигать
3,51 тыс.
подписчиков
1,99 тыс.
фото
13
видео
582
ссылки
ادمین : @baahaaram ادمین بخش کتاب: @NeginMRF ( تبادل فقط با کانال های همسو +7) "با پوزش، فعلا تبادل تکی نداریم، تماس نگیرید"
#گزيده_كتاب

چرا موقع ديدن عكس سكوت مي كنيم؟ چرا هميشه، لحظه ديدن عكس ها ساكت ايم؟ آيا اين دو، عكس و سكوت، مكمل هم هستند؟ آيا ما با ديدن عكس ها آن ها را مي خوانيم؟ و يا در عكس صدايي هست كه ما را مجبور به شنيدن و يا وادار به سكوت مي كند؟

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

عكس ها براي ما قصه مي گويند، فقط قصه. سر و ته واقعيت را مي زنند تا باورشان كنيم. و ما باور مي كنيم. اما درست بعد از آنكه خود را به ما اثبات كردند، ما را رها مي كنند و فقط باور ماست كه همه چيز را مي سازد. ولي رازي بين همه عكس هاي خوب هست كه عكس هاي ديگر از آن بي خبرند. جمله اول همه آن ها يكي ست: مرا ببين.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

عكس ها، همين عكس هاي ساكت كه فقط از بديهيات مي گويند، پُر از آوا هستند، پُر از موسيقي، پُر از واژه و پُر از كلام، و كلام و از آن مهم تر جهان، غرق در صدا و سكوت است. يكي كه هست ديگري نيست، و هميشه آن كه نيست مهم تر مي شود.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

ما عكس ها را پيش از آنكه ببينيم، مي شنويم. عكس ها با زبان هاي بي نهايت متفاوتي شروع به حرف زدن مي كنند. از خودشان مي گويند، از مكان شان، از زمان شان، از ارتباط بين آدم ها، و در نهايت از ما. اما همه آن ها خوب حرف نمي زنند، همه آن ها صداي خوبي ندارند، همه آن ها جذاب نيستند. كم پيش مي آيد كه عكسي ما را كنار خودش نگه دارد، مختصر باشد و كامل.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

اما سكوت جنس هاي مختلفي دارد. سكوتْ بي صدايي نيست، سكوت صدايي ست كه شنيده نمي شود. نوايي ست كه به گوش نمي رسد. سكوت پر از صداست، صدايي كه يا ما با آن همدل مي شويم ويا نمي شويم. سكوتِ عكس از همين جنس است، از جنس موسيقي. با اين تفاوت كه براي شنيدن موسيقي چه بخواهيم و چه نخواهيم بايد زماني طي شود. ولي عكس يك دفعه به ما هجوم مي آورد، موسيقي اي ست كه يك باره شنيده مي شود. در عكس، برعكسِ خيلي از هنرها، نقطه اوج همان لحظه اول است. تكليف بيننده از همان لحظه اول روشن است؛ يا مرتبط مي شود يا نمي شود، يا عكس را، و يا حتا، اين نوع عكاسي را، مي پسندد يا نمي پسندد. اتفاق ميانه اي نداريم، حد وسطي وجود ندارد. ما، كه بيننده باشيم، بي رحم و سخت گيريم.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

خيلي آهسته و آرام پرسيدم: خب مي شه بگي چرا اين حرفو به ما گفتي؟

پرسيد: چه حرفي؟

: اين كه از ما متنفري.

گفت: چرا نگم؟

واقعن چرا نبايد مي گفت؟ ساده است، چون از اينكه قضاوت شويم مي ترسيم. چون دوست داريم هميشه محبوب باشيم. چون از صراحت مي ترسيم. چون ياد گرفته ايم چيزهايي را پنهان كنيم و ترجيح مي دهيم همه چيز در سكوت طي شود.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

عكس درست مثل آدم هاي ساكت است. آدم هايي كه هميشه با سكوتشان تا چند وقتي مشغول مان مي كنند، بازي مان مي دهند و يا سرمان شيره مي مالند. آدم هايي كه زمان مي برد تا بفهميم سكوت شان از دانايي ست، تعمق است يا ناداني. عكس ها را مثل آدم ها بايد شناخت. آدم ها رازند، آدم ها زمان مي برند. عكس ها زمان مي برند.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

هر عكس واژه اي ست غيرقابل بيان، واژه اي كه هيچ وقت ساخته نمي شود. واژه اي كه راز مي شود و پنهان مي ماند. عكس ساكت است و اين بديهي ست و اين رمز است. عكس ساكت است و هر چه به ما نشان مي دهد بديهي ست. هرچند ما بديهيات را فراموش مي كنيم ولي يادمان باشد كه بديهيات بزرگ ترين رازهاي جهان اند.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

… بيشترِ مردم ناخودآگاه جلوي دوربين مي خندند. گاهي براي فرار از سلطه دوربين و گاه براي اينكه زيباتر شوند. اما معمولن به اين منظور نمي خندند، فقط لبخند مي زنند. ولي علت خنده در بيشتر عكس ها حرف يا شوخي كسي ست كه پشت سر عكاس ايستاده، يعني درست اتفاقي كه پشت دوربين مي افتد، دوربيني كه ناشنواست. عده اي اين ناشنوايي را مي فهمند، عده اي از آن استفاده مي كنند و عده اي سؤاستفاده. خنده بهانه ست، هزاران اتفاق ديگر نيز در حاشيه عكس ها مي افتد كه متصل به آن هاست و با قطع اين اتصال نه تنها علت هاي اصلي پوشيده مي مانند، بلكه نشانه ها، كه بي شمارند، جايگزين علت ها شده و در انتها، پاي تأويل و تفسير، كه همچنان بي انتهاست، باز مي شود.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

عكس درست مثل آدم هاي ساكت مي ماند؛ رفتار دارد، حركت دارد، فعال و يا منفعل است. خوب يا بد اما در نهايت براي خودش شخصيتي دست و پا مي كند. شخصيتي كه سكوت بخش جدانشدني اوست. ويژگي اي كه براي آدم ها حتمن به آن اشاره مي شود و براي عكس ها هرگز.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

فراموش نكنيم، هميشه يك ماشين بين ما فاصله انداخته، بين ما و موضوع. ماشيني كه ناشنواست. درك يك انسان ناشنوا از جهان چه قدر، چند درصد با بقيه فرق مي كند؟ زندگي با حذف صدا چه قدر عوض مي شود؟ براي او همه چيز در سكوت شكل مي گيرد، درست مثل دوربين عكاسي. واقعيت اين است كه اگر ما از آن طرف بام، جايي كه عكس با موسيقي مقايسه مي شود، نيفتيم، بايد بپذيريم كه در عكس هميشه با تصويري رو به رو هستيم كه هيچ صدايي از آن به ما نمي رسد. بي شك با حذف صدا همه چيز عوض مي شد. و عكس دقيقن همين كار را مي كند. يك عكس ساكت، فقط شكلي از اشكال جهان را به ما نشان مي دهد. شكلي كه نه تنها ما را مجبور به باور مي كند، بلكه ما را با موقعيت جديدي از جهان روبه رو خواهد كرد كه در سكوت شكل مي گيرد.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

مردم عاشق زوم كردن هستند. حق هم دارند، كار لذت بخشي ست. دورها نزديك مي شوند، غير قابل دسترس را دسترس مي كند. ولي در عين حال، حين عكاسي درست مثل بچه ها مي شوند، همه چيز را دو قسمت مي كنند؛ خوب ها و بدها، و از بدها عكس نمي گيرند.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

ما با تحقق بخشيدن به آرزوها، رؤياها و تصورات مان، به اين جهان وسعت مي دهيم. بسيار خب، چه قدر عالي! اما تا كجا؟ تا چه حدي مي شود دور شد؟ مي توانيم كاملن در عالم خيال سير كنيم، بسيار هم لذت بخش است، ولي نمي توانيم از همه توقع داشته باشيم كه جهان ما را درك كنند. ما نمي توانيم از محيط جهان فاصله زيادي بگيريم و همچنان قابل فهم باشيم. و اگر دور شديم بايد بپذيريم كه در اقليت و غير قابل درك خواهيم ماند. يادم هست نويسنده اي گفته بود تفاوت ما با ديوانه ها فقط در اين است كه آن ها در اقليت اند.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

ما با خيال زنده ايم. به همين دل خوش كُنك هاي ساده، به همين گريزهاي كوچك خوشبختي. واقعيت همان خط صاف تكراري هميشگي ست كه فقط راه برگشت ندارد و با همين برگ برنده يك عمر مشغول مان مي كند. اما خيال، پرواز است. ما با خيال جهان را وسيع مي كنيم. جهان را قابل تحمل مي كنيم.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@cafe_andish
@cketab
#گزيده_كتاب

جنس لحظه در فيلم و عكس متفاوت است. لحظه در فيلم گذراست و نزديك به زندگي و در عكس ايستا و نزديك به مرگ. حتا جنس آگاهي ما به حضور دوربين نيز متفاوت است. همين تفاوت ها، حساسيت هاي متفاوتي نيز ايجاد مي كند. براي من عكس اهميت بيشتري دارد، نه به خاطر عكاس بودنم، بلكه به اين خاطر كه عكس قاطع، بي رحم و دروغ گوست، يك دروغ گوي حرفه اي و راه فراري برايت نمي گذارد. ولي در فيلم هميشه جايي براي توجيه يا برار وجود دارد. تو هميشه مي تواني از يك موقعيت اشتباه به موقعيت متعادلي بلغزي اما در عكس اين فرصت براي تو موجود نيست. عكس با وجود همه نشانه هاي زندگي، از زندگي فاصله مي گيرد و نسبت به فيلم، فوق العاده مجرد است.
ما با آدم بدها معاشر نيستيم، ما آدم خوب ها هستيم. ما با شارلاتان ها نسبتي نداريم، ما ازسياست مدارها متنفريم. اگر در فيلمي كنار يكي از آن ها باشيم به حتم ليچاري كه بارشان مي كنيم ثبت مي شود ولي در عكس صداي كسي شنيده نمي شود، هيچ گفت و گويي وجود ندارد. عكس تا جايي كه مي تواند بي رحمانه آدم ها را با يكديگر مرتبط مي كند. و اگر در آن لحظه در موقعيت مناسبي نباشي نه تنها ديگر كاري از تو ساخته نيست بلكه هرگز هم فراموش هم نخواهد شد.

#لذتي_كه_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه
کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@cafe_andish
@cketab
#گزيده_كتاب

يكي از نكاتي كه هميشه در عكس هاي يادگاري و خانوادگي ديده مي شود مستقيم بودن عكس است. در واقع هيچ واسطه اي بين دوربين و موضوع وجود ندارد. دوربين دقيقا روبه روي ما قرار مي گيرد و ما هم مستقيم به دوربين نگاه مي كنيم. و حاصلش عكسي مي شود كه همه مستقيم به بيننده ي آينده عكس نگاه مي كنند.

هيچ كس درباره عكاس اين عكس ها سوال نمي كند. در واقع عكاس نبايد مهم شود و با كمي ارفاق، مثلث موضوع-عكاس-بيننده با حذف طبيعي عكاس به خط مستقيم موضوع-بيننده تبديل مي شود.

#لذتي_كه_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه
کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@cafe_andish
@cketab
#گزيده_كتاب

…ما در جامعه پيچيده اي زندگي مي كنيم. گاهي به شدت به گذشته مان مي چسبيم و گاهي شديدن از آن مي گريزيم. گاه خودمان را با گذشته بازسازي مي كنيم و گاه همه چيز را، حتي چيزهايي را كه زياد هستند، از فرط زياد بودن به فراموشي مي سپاريم.

#لذتي_كه_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه
کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@bahar_behesht
@cketab
#گزيده_كتاب

انسان واقعن موجود عجيبي ست، يكي در عالم فراموشي چيزهايي را حفظ مي كند و يكي در عالم هوشياري تمناي فراموشي. متاسفانه يا خوشبختانه هيچ فرمولي هم براي اين زندگي كارساز نيست. و هركسي مجبور است به روش خودش آن را تمام كند. يكي دائما از گذشته فرار مي كند و ديگري فقط چسبيده به گذشته اش.

#لذتي_كه_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه
کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@cafe_andish
@cketab
#گزيده_كتاب

…گاهي فكر مي كنم بعضي حرف ها كلن نبايد شنيده شود. انگار كه وقتي بيان نمي شود يك ماهيت دارد و وقتي شنيده مي شود ماهيتش عوض مي شود. از يك حالت پنهاني به يك وضعيت آشكار تغيير موضع مي دهد و ناگهان همه چيزش عوض مي شود.

#لذتي_كه_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه
کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@cafe_andish
@cketab
#گزيده_كتاب

… ولي مگر غير ازين است كه هر كدام از ما در موقعيت هاي متفاوت، آدم هاي متفاوتي مي شويم؟ ما واقعن آدم ديگري مي شويم. ما واقعن مي رويم در نقش ديگري. و چه كسي مي خواهد بگويد كه اين حالتمان طبيعي ست يا حالت قبلي؟ چه كسي مي خواهد اين وضعيت را تشخيص دهد؟ ما گاهي خوشحاليم، گاهي ناراحت. و نمود بيروني آن را از قبل ياد گرفته ايم. يك نمايش عمومي كه همه با هم آن را اجرا مي كنيم.

شايد مشكل در اجراست. يعني اگر اجراي شما با باور عمومي هماهنگ نباشد يا متفاوت باشد غيرطبيعي به حساب تان مي خورد، هرچند كه خودِ خودتان باشيد؛ يعني طبيعي ترين حالت خودتان. از طرفي هم اگر بتوانيد اجراي خوبي داشته باشيد ولي آن اجرا هيچ ربطي به خودتان نداشته باشد همه چيز طبيعي پيش رفته است. اما حالا كه از اين طرف مانده و از آن طرف رانده شده ايم، اي شيخ، تكليف چيست؟
شيخ: تكليف همان است كه بود.

#لذتی_که_حرفش_بود
#پيمان_هوشمندزاده
#نشر_چشمه

کتـاب بخوانیم —🌸☕️📚
@cafe_andish
@cketab
Ещё