🎓 ضرورت آگاهی از زبانهای ایران باستان برای ویراستن شاهنامهقبلاً هم در این سلسله نوشته ها، دربارهٔ این ضرورت مقاله نوشته ام. برای نمونه بنگرید به:
https://t.center/shahnamehshenasi/1848https://t.center/shahnamehshenasi/582https://t.center/shahnamehshenasi/572https://t.center/shahnamehshenasi/456https://t.center/shahnamehshenasi/188اینک نمونه ای دیگر، که مدخلی از فرهنگ واژه های شاهنامه (گردآوری اینجانب) نیز میباشد.
آبتین /ābˈtīn/: نام همسر فرانک و پدر فریدون پدربزرگ سلم و تور و ایرج. به دست ضحّاک تازی کشته شد. در بعضی دستنویسهای شاهنامه بگونهٔ ’آتبین‘ ضبط شده است. گروهی از شاهنامه پژوهان بر اثر کم اطلاعی گمان کرده اند که چون این نام در اوستا بگونهٔ āθwya بوده است، پس در فارسی هم میبایست آتبین ātbīn بوده باشد و ضبط آبتین نادرست است. این گمان درست نیست، زیرا این نام در سنسکریت بگونهٔ آپتیا āptiyā آمده است، و از فریدونِ آبتین نیز با نام ”ثْریتَ آپتی یَ“ یاد شده است. در واژهٔ اوستایی āθwya ، ā پیشوندی است برای تأکید، و بقیهٔ واژه از ریشهٔ θwi ”ترسیدن، لرزیدن“. آبتین نماد مردانی است که از ستم روزبانان ضحاک هراسان و گریزان بودند. واژهٔ āθwya بگونهٔ ”اثفیان“ به نامه های پس از اسلام رسیده است. بندهش از ۱۰ اثفیان یاد میکند که ”هر یک یکسد سال بزیستند که هزار سال است، آن یک هزار سال پادشاهی بدِ ضحاک بود“، و در تاریخ تبری آمده است ”به پندار پارسیان، پدران افریدون تا ده پشت همه اثفیان نام داشتند“.
(شرح بالا را از
داستان ایران، فریدون جنیدی، نشر بلخ، ۱۳۹۲، رویهٔ ۵۳۸، برگرفته ایم.)
سخن شاهنامه دربارهٔ آبتین:
زمین کرد ضحاک پر گفت و گوی به گِرد جهان هم بر این جُست و جوی
فریدون که بودش پدر
آبتین شده تنگ بر آبتین بر، زمین
رج دوم چند نادرستی دارد، از جمله، با ’فریدون‘ شروع میشود و بعد سخن به سوی ’آبتین‘ میچرخد، و این از دیدگاه سخن، نادرست است. اما، این رج در نسخهٔ فلورانس چنین آمده است:
وَز آسیب او پرهنر آبتین
چو شمّاب لرزان شده بر زمین خالقی مطلق این ضبط را ترجیح داده است اما ’شمّاب‘ را مصحّف
سیماب دانسته و به
سیماب تصحیح انتقادی کرده است. سیماب (جیوه) هیچگاه ساکن نمیماند و با کوچکترین شیب سطح همواره در حرکت است. این بیت گویای ترس ایرانیان هنگام ضحّاک است که همواره از دست روزبانان او در فرار و گریز بودند. جنیدی تصحیح خالقی مطلق را پذیرفته و با یادکرد از نام او، در شاهنامهٔ خود آورده است، اما
وَز در لت نخست را به ”
اُ ز “ (نگ. ”حرف عطف در پهلوی و فارسی“ در پیشگفتار) و
لرزان را نیز به
لغزان تصحیح انتقادی کرده است:
اُ ز آسیب او پرهنر آبتین چو
سیماب لغزان شده بر زمین
جالب است که
فرهنگ نظام، در زیر مدخل
دُژآگاه این بیت را از عبدالواسع جبلی، شاهد آورده که مردمان ترسان و گریزان را به سیماب همانند کرده است:
ز آسیب تیغ تو باشند دایم
چو سیماب لرزان چو سیمرغ پنهان
پلنگ روانکاه در کوه بربر نهنگ دژآگاه در بحر عمّان
پلنگ در کوه بربر و نهنگ در دریای عمان از ترس شمشیر تو دائم همچون سیماب لرزانند (از ترس) و همچون سیمرغ پنهانند.
ـــــــــــــــــــــــــ
* در مقالات قبل، دربارهٔ اُ - حرف عطف فارسی - نوشته ام. جنیدی معتقد است که در شاهنامه باید بجای ” وَ “ که حرف عطف عربی است، ” اُ “ را بنویسیم. در این باره بنگرید به مقالات زیر:
https://t.center/shahnamehshenasi/983https://t.center/shahnamehshenasi/984https://t.center/shahnamehshenasi/985🎓