«آرمان فلسطین»: اولین قربانیِ آیین حکومتیِ «روز قدس»
یا
چرا ایران، راشل کوری ندارد؟
محسن حسام مظاهری
[بخش 2 و پایانی]
روایت رسمی جمهوری
اسلامی از مسألهی فلسطین، روایتی واحد و ثابت است. روایتی که قریب چهل سال است از همهی تریبونها و رسانههای رسمی با زبان و ادبیاتی یکسان تکرار میشود. در تمام این سالها تقریباً به هیچ روایت بدیل یا خردهروایت متفاوتی در موضوع فلسطین مجال ابراز داده نشده است. حتی اگر روایتی از جانب خود مبارزان فلسطینی باشد! رابطهی زیگزاگی و پرافتوخیز نظام با گروهها و جریانهای فلسطینی («فتح» و حماس و «جهاد
اسلامی») بهخوبی این امر را نشان میدهد.
روایت رسمی جمهوری
اسلامی از مسألهی فلسطین، اولاً چنانکه گفته شد، موضوع را فراتر از جغرافیای مناطق اشغالی و بهمثابهی امری ایدئولوژیک و دینی فرض میکند. لذا گفتمانهای غیردینی و سکولار در این موضوع بهکلی نادیده انگاشته میشوند. ثانیاً خدشهناپذیر و متصلب است. یک روایت ثابت است از آنچه گذشته و آنچه هست و آنچه باید بشود. هیچ اما و اگر و چرایی را برنمیتابد. مسأله را در قامت یک دوقطبی قاطع تعریف میکند که یکسویش حق مطلق است و طرف دیگرش باطل مطلق. و این میان هیچ طیفی نیست. هر نوع بازاندیشی در این روایت ثابت طرد میشود. حتا اگر از موضع حمایت از فلسطینیها و تأمین منافعشان باشد. و ثالثاً آرمانی و ایدهآلی است، نه واقعگرایانه و عملگرایانه. نسخهای که ارایه میدهد همان شعار آشنای «جنگ، جنگ تا پیروزی» است و هیچ گزینهای جز نابودی و حذف اسراییل را نمیپذیرد. و بالاخره اینکه بهاقتضای ایدئولوژیکبودن، تحکمی است و در قبال مخاطب موضع اجبار دارد، نه اقناع. ایدئولوژي، فدایی و مطیعِ چشم و گوش بسته میخواهد نه فعال پرسشگر. مبلغ و مروج میخواهد. نه کسانی که در پی بازخوانی و ارایهی خوانشهای نو از موضوعاند.
درست به دلیل همین اوصاف، این روایت برای بدنهی جامعه دافعهی بیشتری دارد و رأساً خود نظام تنها متولی آن است و سالانه برای تبلیغ و ترویجش هزینه میکند و همایشهای بینالمللی برگزار میکند و کتاب و مجله و کالاهای تبلیغی تولید میکند و... . چند سازمان و جمعیت دولتساخته و مرتزق از بیتالمال هم هستند که باهدف «دفاع از ملت فلسطین» تأسیس شدهاند اما بیشتر کارآمدیشان تنها در جهت اشتغالزایی برای مسئولین و کارمندانشان بوده است.
واقعیت آن است که امروزه فلسطین حتی برای بدنهی مردمی حامیان نظام و مثلاً جریان موسوم به حزباللهی هم «مسأله» نیست؛چه رسد به دیگر اقشار جامعه. فلسطین موضوعی است صرفاً حکومتی و دارای کارکرد سیاسی. و البته با اوصافی که ذکر شد دیگر جای گلایه نیست که چرا فلسطین (مانند «استقلال») مسألهی جوان ایرانی امروز نیست.
مسالهی فلسطین بهجهت ابعاد انسانی و حقوق بشریاش کاملاً ظرفیت آن را داشت و دارد که به یکی از مسايل مورد وفاق جامعهی ایرانی بدل شود و گروههای مختلف را از جریانهای فکری، سیاسی و فرهنگی متفاوت حول خود گرد آورد. اما تاکنون بهدلیل تولیگری نظام سیاسی و اصرار بر روایت واحد و رسمی از موضوع اینگونه نشده است. فلسطین وقتی برای افکار عمومی جامعه مسأله میشود و به گفتمانی آزادیخواهانه و ظلمستیز و فراگیر بدل میگردد که حاملانش گروههای مستقل و خودجوش مردمی باشند، نه سازمانهای حکومتی و دولتی. و نخستین لازمهی این امر، فراهمآمدن فضای تضارب آرا و آزادی طرح روایتهای مختلف از مسأله است.
#نقد_سیاستهای_دینی_جمهوری_اسلامی #مطالعات_اجتماعی_انقلاب_اسلامی#راهپیمایی_روز_قدس #مساله_فلسطین http://uupload.ir/files/6ctz_3468-8615.jpg@mohsenhesammazaheri