#نقدها🔹 فقر، فساد و تبعیض جامعهشناختی
🔹✍️ سیدمحمدحسین دعائی
چند روز قبل، محسنحسام مظاهری در کانال تلگرامی خود نوشت:
«درحالیکه تا همین چند سال پیش، حتی یک زن و دختر هم اجازهی ورود به استادیوم نداشت و زنان و دختران بسیاری در حسرت نشستن روی سکوهای استادیوم بودند، امروز در رخدادی بیسابقه، چهل هزار زن و دختر، از سنین مختلف، با تیپهای گوناگون، برخی با حجاب و برخی بدون حجاب، در ورزشگاه نقش جهان اصفهان به تماشای فوتبال تیمهای محبوبشان نشستند. اما دریغ که در رسانهی عمومی حتی یک تصویر از این اجتماع باشکوه زنانه نشان داده نشد. مسابقهی امروز، تصویری است از وضعیتی که در آنیم: جامعهای که با سرعت نور در حال تغییر است و گفتار رسمی، که تصور میکند با پنهانکردن و انکار واقعیت میتواند آن را از بین ببرد؛ غافل از آنکه واقعیت جامعه همانی است که روی سکوها و در کف خیابان میگذرد. جامعهای که نشان داده است در فهم و هضم و هماهنگی با تغییرات، فرسنگها جلوتر از نهادهای رسمی است و مواجههی بهمراتب بالغانهتر و عاقلانهتری دارد. ما در ایرانِ پسامهسا هستیم؛ و امروز، صفحهای دیگر و مهم از تاریخ این ایرانِ جدید ورق خورد.»
از ایشان چند سؤال دارم:
۱. چرا به روی خود نمیآورید که آمادهسازی زیرساختهای سختافزاری و نرمافزاری لازم برای حضور زنان در استادیوم و صدور اجازۀ این حضور، کار بخشی از همان نهادهای رسمی است که شما آنها را به عدم بلوغ و عقل متهم میکنید؟!
۲. چرا چشم بر بازتاب خبری این اتفاق در رسانههای رسمی میبندید و وجود چنین بازتابی را به کلی انکار میکنید؟!
۳. چرا توقع دارید در میانۀ این همه مسئلۀ مهم، از قبیل مخاطرات امنیتی، مشکلات اقتصادی، محذورات معیشتی و معضلات فرهنگی، رسانههای رسمی آنها را وانهاده و یکدفعه حادثۀ حضور زنان و دختران در استادیوم نقش جهان را به خبر اول کشور تبدیل کنند؟!
۴. چرا حتی آنجاییکه حاکمیت ـ درست یا غلط ـ بهسمت گسترش آزادیهای اجتماعی رفته و برخی از رویههای پیشین خود را تغییر میدهد هم باز دست از مذمت و تحقیر او برنمیدارید؟!
۵. چرا متوجه نیستید که نفس «تغییر» ـ بدون لحاظ جنس و جهت آن ـ اصالت نداشته و حاکمیت دینی، علاوه بر آنکه نمیتواند چشم بر تغییرات فرهنگی و اجتماعی ببندد، مجاز به رهاکردن جامعه در دل هرگونه تغییری هم نیست؟!
۶. چرا اگر روی سکوها، نه چهل هزار، بلکه صدهزار دختر علاقمند به قرآن و امام زمان بنشینند یا اگر در کف خیابانها جمعیت میلیونی علاقمندان به عید غدیر، محرم، اربعین، انقلاب اسلامی، فلسطین و شهداء قدم بزنند، آنوقت دیگر این سکوها و خیابانها نشاندهندۀ واقعیت جامعه نیستند؟!
۷. چرا درگذشت یک دختر جوان و اغتشاشات محدود بعد از آن یا حضور چنددههزار نفری دختران در یک استادیوم میتواند ملاک فصلبندی تاریخ اجتماعی ایران و ورقخوردن این تاریخ باشد، اما حوادثی مثل شهادت قهرمان ملی و اسلامی ایرانیان، یعنی شهید سلیمانی و تشییع میلیونی او در عراق و ایران چنین صلاحیتی ندارد؟!
اجمالا همانکه قبلا گفتم: به نظر میرسد پای نوعی فقر، فساد و تبعیض علمی در میان است.
نقل از: کانال نویسنده در "ایتا"
@mohsenhesammazaheri