امشب با نگاهم ستاره های چشمانت را می چینم و به دریای دلم می ریزم تا آسمانِ شبانه ی عاشقانه هایم با روی ماه تو منوّر گردد بگذار همگان بدانند تو تنها ستاره ی دنباله دار منی
امشب عجیب دلم بیتاب توست و شربت خیالی لبانت رگِ احساسم را پاره می کند هاااااای دلبندم بیا دستانت را در گردنم گره بزن و با لبانت تقدیرِ شب بخیر هایت را در گوشم زمزمه کن... بگذار با بوسه هایم دکمه های پیراهنت را پاره کنم و در بستر عشق حرارت تنت بسوزاند مرا
سرزمینِ آغوشت کعبه ی آمالِ من است که قلبم را به تاراج برده است دلم می خواهد همه ی احساسم را ارزانیت کنم و بر تختِ سلطنتِ عشقت تکیه کنم تا مالکِ همیشگیِ قلبت شوم...