🔺بیا برویم و محو زیبایی و شکنندگی طبیعت شویم
پاتریک به این نتیجه رسید که زندگیای که وقف لذت شود به زندگیای که وقف اهداف روشنفکری شود و او را تنها و منزوی کند شرف دارد.
در حالی که ممکن است انتظار داشته باشید که
#فیلسوفان چنین دیدگاهی را درجا رد کنند، تصمیم سخت پاتریک ممکن است همخوانی خوبی با نظرات
#جان_استوارت_میل (۱۸۷۳-۱۸۰۶) داشته باشد.
میل یکی از شیواترین مفسران و طرفداران نظریهٔ فایدهانگاری لذتگراست.
فایدهگرایی لذتگرا میگوید کار درست آنی است که شادی را برای همه بیشینه کند. شادی نیز «لذت و عدم رنج» تعریف میشود. بنابراین کار درست کاری است که تعادل خالص لذت و درد را برای همه بیشینه کند. علاوه بر این، لذت تنها چیزی است که بالذات خیر است، خیر فینفسه و لنفسه. تمام خیرهای دیگر از آن جهت خیرند که لذت را زیاد میکنند و درد را کم. سلامتی، ثروت و آگاهی، برای مثال، اکثرا به عنوان خیر شناخته میشوند، اما خوبیشان در تواناییشان برای افزایش لذت یا کاهش درد است. به خودی خود خوب یا بد نیستند.
ممکن است فکر کنیم فایدهگرایی لذتگرا کاملا تصمیم پاتریک را تأیید میکند. به هر حال، اگر لذت تنها خیر فینفسه است و پاتریک در زندگی شاد ابلهانهاش لذت بیشتری میبرد، بهتر نیست که ابله بماند؟ در پاسخ به این نوع استدلال (که در واقع
#منتقدان استوارت میل آن را به عنوان شاهدی برای پوچی فایدهانگاری میدانستند)
میل تفاوت بین دو نوع لذت را مطرح میکند: لذتهای برتر و پستتر.
لذتهای برتر تقریبا همان لذتهای ذهن است و شامل چیزیهایی مانند
#آگاهی،
#حکمت،
#فهم، تجربه
#زیباییشناختی، احساسات
#اخلاقی مثل همدردی، دلرحمی و عدالت، عشق و محبت و چیزهایی از این دست میشود.
#لذتهای_پستتر هم همان لذتهای فیزیکی و وابسته به بدن مثل لذت خوردن و نوشیدن میشود.
#میل این دو دسته را کاملا تعریف نکرده و به ذکر مثال در هر کدام اکتفا کرده است. خیلی هم نمیشود به شکل واضح این دستهبندی را تعریف کرد، چرا که به نظر میرسد خیلی از لذتها به هر دو گروه تعلق داشته باشند. برای مثال لذتی مثل کیف کردن از یک غذای خوشمزه به نظر هم فیزیکی و هم ذهنی میرسد، مانند خیلی مثالهای دیگر. با این حال، این مسئلهای بحرانی برای
میل محسوب نمیشود، چرا که خیلی از لذتها دقیقا در یک دسته قرار میگیرند و همین برای مقصود ما کافی است.
برای
میل، تفاوت بین لذتهای
#برتر و
#پستتر فقط یک تفاوت کیفی نیست. یعنی لذتهای برتر فقط به این دلیل برتر نیستند که کمخرجتر، دائمیتر، یا همراه با اثرات جانبی کمترند (مثلا شکسپیر خواندن ارزانتر از یک شب کیف کردن با بستنی ویژهٔ گوبربری است و مسلما کمتر از آن هم خطراتی مثل هنگاور یا خاطرات خجالتآور به همراه خواهد داشت.) بلکه، برتریهای کیفی هم وجود دارد که یعنی برتری در نوع و نه فقط کمیت
@art_philosophyyادامه
🔻