اندیشه سرا

#سعدی
Канал
Технологии и приложения
Новости и СМИ
Образование
Право
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала اندیشه سرا
@andishehsarapubПродвигать
3,22 тыс.
подписчиков
7,6 тыс.
фото
751
видео
5,2 тыс.
ссылок
دربارۀ #فناوری #امنیت_در_فضای_مجازی #رفتارشناسی_جامعه_مجازی #آسیب_شناسی_جامعه_مجازی #سواد_رسانه‌ای #ترویج_علم #ویرایش علمی و ادبی #کپی‌رایت_در_فضای_مجازی #کپی‌رایت_در_فضای_حقیقی حقوق پدیدآورندگان محتوا در فضای مجازی، وب و کتاب پیام ضروری: @pakrooh
🌏 جبر جغرافیایی
#طنز
#ب_پ

یکی، ناخشنود از آسیایی بودنش، دربارۀ جبر جغرافیایی با آواز گفته بود:
«این‌که زادۀ آسیایی رو، می‌گن جبر جغرافیایی!»

برخی بر اثر همین جبر جغرافیایی در زیمبابوه به دنیا آمده‌اند! یعنی زادۀ آسیا نیستند اما جبر جغرافیایی خیلی به آنها حال داده!
زیمبابوه از معدود کشورهایی‌ست که بهرۀ بانکی در آنها از ایران بیشتر است! حدود ۹۷۵٪!
پس ما باید خیلی هم خوشحال باشیم!

حتی اگر در زیمبابوه هم به دنیا آمده بودیم باید خوشحالی را «انتخاب می‌کردیم»! بله! «انتخاب»!
هم در زیمبابوه به دنیا بیاییم، هم ناراحت باشیم؟ قند مکرر؟!

#حافظ می‌فرماید:
روزی اگر غمی رسدت تنگدل مباش
رو شکر کن مباد که از بد بتر شود!

می‌دانید که حافظ تا حدی «شیرازی» بوده،
و یک ضرب‌المثل شیرازی می‌گوید:
«عامو وِلِش!»
یعنی «عمو ولش کن!»
و این ضرب‌المثلِ سه‌کلمه‌ای، آن‌قدر مؤثر بوده که حتی کلمۀ سوم خودش را هم حذف کرده! و با همان دو کلمه، خیلی هم گویاست! 😃

شاعر دیگری فرموده است: 
گر شور و شری هست حریصانِ جهان را
خرّم دلِ قانع که ز هر شور و شری رَست!
در عزّ قناعت همه رَوح آمد و راحت
در حرصِ فزونی‌ست اگر دردسری هست!

این ساده‌ترین راه حل برای پاک کردن اثر جبر جغرافیایی است! و برای همگان انجام‌پذیر!
تقریباً هیچ مادۀ اولیه‌ای لازم ندارد!
البته اشکالی هم دارد، اینکه مانع پیشرفت می‌شود! 😃

یک شاعر دیگر می‌فرماید:
مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است!

زیاد با این شاعر موافق نیستم، اما چون در ارتباط با جبر جغرافیایی بود نظرش را عرض کردم!
وگرنه هرکسی می‌داند که آدمیزاد در آسمان زندگی نمی‌کند و خیلی هم سر به هوا نیست!
در واقع شاعر با این هدف که حواسمان را پرت کند، رفته است سراغ آسمان!
نه از شهرهای آلوده خبر داشته و نه از شهرهایی که آسمانشان بیشتر اوقات ابری‌ست!
عمراً اگر می‌دانسته در بعضی بخش‌های کرۀ زمین «"روز"های زیادی، "شب" است»😉😃!! گویی همان بالای سر خودش را نگاه کرده و برداشتش را تعمیم داده!
کلاً آدمیزاد از تعمیم خوشش می‌آید!
ضرب‌المثل «کافر همه را به کیشِ خود پندارد!» هم از یک دیدگاه به همین علاقه به تعمیم اشاره دارد!
متأسفانه از بعضی آسمان‌ها هم دائم بمب می‌بارد ... این یکی دیگر رنگش حسابی فرق می‌کند.😔
البته آن زمان که شاعر از همرنگ بودن آسمانها گفته بود هنوز بمب و حتی دینامیت اختراع نشده بود!

حالا که صحبت از «رفتن» شد، جبر ژنتیک را فراموش نکنیم که روی دست جبر جغرافیایی‌ست:
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خویِ بدِ خویش در بلا باشد!
این شعر به‌تنهایی ثابت می‌کند که جبر جغرافیایی اصل قضیه نیست!

دربارۀ رفتن و نرفتن حرف زیاد است
از «ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش، بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویشِ» حافظ
تا «می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرمِ» سعدی

#سعدی ناخواسته از جبر فیزیکی و مترولوژیک هم یاد کرده:
فرشته‌ای که وکیل است بر خزائن باد
چه غم خورد که بمیرد چراغِ پیرزنی

#رودکی (شاعر نابینا) هم شعری دارد که می‌شود به تحمل جبر جغرافیایی ربطش داد:

زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روزِ نیک کسان گفت تا که غم مخوری
بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است

#ناصرخسرو نقش اراده را در برابر جبر یادآور می‌شود:
چو تو، خود کُنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم، نیک‌اختری را

اگر نظر مرا هم بخواهید ما نه‌فقط با جبر جغرافیایی، بلکه با جبر تاریخ و اجتماعی و صد البته جبر فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی، مخصوصاً ژنتیک هم باید تعامل کنیم،
هرجا که می‌شود از پسش بر، و هرجا نشد با آن کنار بیاییم:
به جای خوردن غصۀ چیزهایی که قابل تغییر نیستند، زمان و انرژیمان را صرف «بهتر کردن چیزهای قابل تغییر» کنیم که:

گر که با شادی و گر با غصه و غم بُگذرد
هرچه آید بر سرِ فرزندِ آدم بُگذرد
گر هزاران فرصتِ نیکت دهد این روزگار
قدرِ آن وقتی بدانی کاخرین دم بُگذرد
گر چو سیمرغت پَرِ همت بُوَد در بند، کِی؟
گر چو مرغت بالِ همت نیست، آن هم بگذرد!🔻

و

نگذار بُگذرد که زمانه ستمگر است!
هر دم نظر کند پیِ اغفالِ دیگر است!
در انتظارِ یک دمِ دیگر به سر مکن
کان نیز چون دمی‌ست که اکنون برابر است
بُگذشت آن زمانه که رسمش رجوع نیست
بی‌چاره آن کسی که دو روزش برابر است
بختم به خواب بود زمانی که دستِ غیب
تقسیم کرد هرچه قضا و مقدر است
بر دیگران صلاح دو عالم نصیب شد
تقدیرِ من مبارزه با دیو و اژدر است
در جنگِ با عدو چه به هوشت نیاز هست،
ساقی بیار باده که مستانه خوشتر است!
«سیمرغ» با دو چنگ به فتح است امیدوار
هرچند با دو بال گریزش میسر است🔻

و بالاخره:

از دست منت فرار ممکن نبوَد
جز در بر من قرار ممکن نبوَد
جبر است هر آنچه من ارادت بکنم
زان بیش و کم اختیار ممکن نبوَد!🔻

🔺#بهزاد_پاکروح
@pakruh
@andishehsarapub
اما مهمتر از تمام این‌ها:
t.me/pakruh/3
❇️
به راهِ بادیه رفتن، به از نشستنِ باطل
وگر مراد نیابم به قدرِ وسع بکوشم
#سعدی
---
هزار جهد بکردم که سِر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم

به‌هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من رمیده‌دل آن به، که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به در برند به دوشم

بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم‌خورده حکایت کنم ز دست جراحت
که تندرست، ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم؟

به راهِ بادیه رفتن، به از نشستنِ باطل
وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم

#سعدی

🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 t.me/pakruh/1581
🫏بار سنگینی که خر در ادبیات فارسی حمل می‌کند
به مناسبت روز جهانی خر
هشتم ماه مه
#بهزاد_پاکروح
t.center/pakruh

🫏«خر»، افزون بر نقشی مهم که در طول تاریخ در حمل انسان و بار و چرخاندن سنگ آسیاب داشته
و هنوز هم از جمله در مناطق صعب‌العبور دارد،
نقشی بی‌بدیل در نثر و نظم فارسی داشته است.

اشعاری بسیار پرمعنی داریم که شاعران بدون خر، نمی‌توانستند به این خوبی حق مطلب را ادا کنند:

شتر را چو شورِ طرب در سر است
اگر آدمی را نباشد، خر است
#سعدی

🫏نویسندگان و شعرا، طرفدار «خر» نبوده‌اند و غالباً به جنبۀ معروفتر خر توجه کرده‌اند؛
حتی آنجا که از خر به نیکی یاد می‌کنند، برای پایینتر نشان دادن دیگری‌ست:

گاوان و خران بار بردار
به زادمیان مردم آزار
#سعدی

🫏خر، برای نشستن در شعر، هم خوش وزن و قافیه است، هم معنایی که به آن نسبت داده شده، مقبول همگان است!
حتی زمانی که در شعر، به آن خریتِ معروف نیاز نیست و کاری از خر خواسته شده که از اسب هم برمی‌آید، وزن خر سبب انتخابش شده:

بار گوناگونست بر پشتِ خران
هین به یک چوب این خران را تو مران
بر یکی خر بار لعل و گوهر است
بر یکی خر بار سنگ و مرمر است
#مولوی

که گر خر نیاید به نزدیکِ بار
تو بار گران را به نزد خر آر
#فردوسی

🫏گاهی شاعر در استفاده از خر در شعر کار مناقشه‌پذیری کرده!
مثلاً گرچه هرچیز به جای خویش نیکوست؛
همین که پای خر در میان بوده، شاعری نعل را کمتر از شمشیر دانسته تا به کمک خر، نشان دهد که آهن از فولاد کمتر است:

آهن و فولاد از یک کوره می‌آید برون
آن‌یکی شمشیر گردد، دیگری نعل خر است
#صامت_بروجردی (سدۀ ۱۳ و ۱۴ قمری)

🫏گاهی هم شاعر روی نقاد نبودن مخاطب حساب کرده و برای راحتی در بیان به خر رو آورده است؛
مثلاً مگر آدم بی‌تربیت به اندازۀ خر مفید است؟ که #سعدی می‌گوید:

آدمی را که تربیت نکنند
تا به صدسالگی خری باشد

در زبان فارسی نقل مشهوری‌ست که «در مَثَل، مناقشه نیست»، اما در همین نقل، باید مناقشه کرد! که مرز استفاده از آن کجاست؟

🫏آنجا که #سعدی می‌خواهد از حفظ ذات اشخاص بگوید، از خر استفاده‌ای می‌کند که به گواهِ قدمت و پرکاربردیِ ضرب‌المثلش، مخاطب، آن را پسندیده است:

خرِ عیسی گرش به مکه برند
چو بیاید هنوز خر باشد!

🫏#سعدی آن‌قدر خر را دست کم گرفته که یک اسب را برتر از «انبوهی» خر دانسته؛
آن را به حساب اغراق شاعرانه می‌گذاریم و می‌گذریم:

آن شنیدی که لاغری دانا
گفت باری به ابلهی فربه
اسب تازی اگر ضعیف بود
همچنان از طویله‌ای خر به

🫏در شعر فارسی حتی برای «خرِ لنگ» هم کاری هست:

ای بسا اسب تیزرو که بماند
که خر لنگ جان به منزل برد
بس که در خاک، تن‌درستان را
دفن کردیم و زخم‌خورده نمرد
#سعدی

🫏و صدای خر که «انکر الاصوات» است هم در شعر فارسی به کار آمده:

کار، تأثیر نفَس دارد، نه آوازِ بلند
ورنه در فریاد، بتواند خر از عیسی گذشت!
#صائب

🫏سخنوران فارسی در طول قرن‌ها، به اتفاقِ نظر، خر را در چنان چاهی انداخته‌اند که امیدی به بیرون آوردنش نیست، مگر به قرن‌ها!

می‌گویند:
خر اَر جُلِّ اطلس بپوشد خر است!

این جمله را برای حیوانات دیگر هم و حتی برای انسان هم می‌شود گفت (البته نه فقط به جای خرِ اول؛ به‌جای هردو خر!)،
اما با زمینه‌ای که داریم روی خر بهتر می‌نشیند!

دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ‌های گردن به‌حجت قوی
کس از سربزرگی نباشد به چیز
کدو، سربزرگ است و بی‌مغز نیز
نی بوریا را بلندی نکوست
که خاصیّت نیشکر خود در اوست
نه مُنعِم به مال از کسی بهتر است
خر اَر جُلِّ اطلس بپوشد خر است
#سعدی
t.center/pakruh

🫏گاهی در بیتی معروف که خر دارد به وضوح بر جایگاه پایین خر در ادبیات تأکید نشده:

گر ببندی اسب تازی را زمانی پیش خر
رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود

در اینجا گویی شاعر دارد اثر محیط و ژن را درس می‌دهد!
اما کافی‌ست به ابیات قبل یا بعدش بنگریم تا نظر شاعر نسبت به خر معلوم شود:

هرکه با دونان نشیند عاقبت او دون شود
با خردمندان تو بنشین تا خرد افزون شود
#میرزا_حبیب_روحی (سدۀ ۱۳ و ۱۴)

🫏 در میان این‌همه شاعر که خر را در پایین‌ترین جایگاه ممکن نشانده‌اند،
#ادیب‌الممالک به صورت تلویحی حسرت خر بودن را خورده است:

بیچاره آدمی که گرفتار عقل شد
خوش آن کسی که کره‌خر آمد، الاغ رفت*

*به صورت «خوشبخت آنکه کره‌خر آمد، الاغ رفت» به #ایرج_میرزا منسوب است، ادیب‌الممالک متولد ۱۲۳۹خ و ایرج‌میرزا متولد ۱۲۵۲خ است، نمی‌دانم کدامیک از کشف دیگری بهره برداشته!

🫏در شعری منسوب به خیام با اشاره‌ای به یکی از صُوَر فلکی و یک باور‌ خرافی قدیمی، مردمان، تر و خشک جزو این حیوانات بی‌آزار شمرده شده‌اند:
گاوی‌ست در آسمان و نامش پروین
یک گاوِ دگر نهفته در زیرِ زمین
چشم خردت باز کن از روی یقین
زیر و زبر دو گاو، مشتی خر بین

و چه اشتباه بزرگی!
خر کجا و «آدمیان مردم‌آزار» کجا!

🫏مطلبی دیگر مرتبط با روز جهانی خر:
t.me/pakruh/1123

@andishehsarapub
🫏 هشتم ماه مه، روز جهانیِ خر است.

حتماً کسانی که روزی را به خر نسبت داده‌اند قصدشان توجه به این حیوان مفید و بی‌آزار بوده،
اما در فضای مجازی، اشعاری را به این مناسبت می‌بینیم که معنی مثبتی برای خر ندارد.🤠

در مناسبت‌های دیگر هم دیده‌ایم که به وجود کلمۀ مورد نظرشان توجه می‌کنند
و به ربط داشتنش به گرامی‌داشت نه!*

🫏 در پیامی در تصویر بالا شعر زیر را می‌بینید، البته با اشتباه تایپی**:

طمع خام که سودی بکنم
سود، سرمایه به یک‌بار ببُرد
خر دعا کرد که بارش ببرند
سیل بگرفت و خر و بار ببُرد
#سعدی

🫏 شعری که تعریف از خر داشته باشد هم یافتنش سخت نیست، به علت معروفیت:

مسکین خر اگرچه بی‌تمیز است
چون بار همی‌برد عزیز است
گاوان و خران بار بردار
به زادمیان مردم آزار
#سعدی
---

* مثالی برای این گفته:
t.me/andishehsarapub/5026

** به نظر می‌رسد این شعر را بدون دقت از وبسایت گنجور کپی کرده‌اند یا از جایی که از گنجور کپی کرده بوده؛
بیشتر مردمی که از وبسایت گنجور شعری را نقل می‌کنند، از وجود اشتباهات زیاد در آن بی‌اطلاعند.
این نمونه را ببینید:
t.me/andishehsarapub/4924

🫏 مطلبی دیگر مرتبط با روز جهانی خر:
t.me/pakruh/1124
❇️

ایهاالناس! جهان جای تن‌آسانی نیست
مرد دانا به جهان‌داشتن ارزانی نیست

پنجۀ دیو به بازوی ریاضت بشکن
کاین به سرپنجگیِ ظاهر جسمانی نیست

طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست

حذر از پیروی نفس که در راه خدای
مردم‌افکن‌تر از این غول بیابانی نیست

عالم و عابد و صوفی همه طفلان ره‌اند
مرد اگر هست به‌جز عارف ربانی نیست

ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست

آن‌کس از دزد بترسد که متاعی دارد
عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست

وآنکه را خیمه به صحرای فراغت زده‌ است
گر جهان زلزله گیرد غمِ ویرانی نیست

حاصل عمر تلف کرده و ایام به‌لغو
گذرانیده، به‌جز حیف و پشیمانی نیست

سعدیا گرچه سخن‌دان و مصالح‌گویی
به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست

دست حسرت گزی ار یک درمت فوت شود
هیچت از عمر تلف کرده پشیمانی نیست

#سعدی

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد
رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود
#سعدی

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
همی تا برآید به تدبیر کار
مدارای دشمن به از کارزار
#سعدی

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub

گر هنرمند از اوباش جفایی بیند
تا دلِ خویش نیازارد و دَرهم نشود
سنگِ بدگوهر اگر کاسه‌ی زرین شکند
قیمتِ سنگ نیفزاید و زر کم نشود
#سعدی

بیت «سنگ بدگوهر...» را به خواجوی کرمانی هم نسبت داده‌اند. این بیت در اشعار خواجو هم هست اما با توجه به این‌که خواجو در سال‌های پایانی عمر سعدی به دنیا آمده، باید خواجو آن را از سعدی وام گرفته باشد نه سعدی از خواجو.

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
دانی که چه گفت زال با رستمِ گُرد؟
دشمن نتوان حقیر و بی‌چاره شمرد
دیدیم بسی که آبِ سرچشمۀ خُرد
چون بیشتر آمد شتر و بار ببُرد

#سعدی

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub

تا نیک ندانی که سخن عینِ صواب است
باید که به گفتن دهن از هم نگشایی
#سعدی

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub

یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید

که جایی که دریاست من کیستم؟
گر او هست حقا که من نیستم

چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید

سپهرش به جایی رسانید کار
که شد نامور لؤلؤ شاهوار

بلندی از آن یافت کاو پست شد
درِ نیستی کوفت تا هست شد

تواضع کند هوشمندِ گُزین*
نهد شاخ پرمیوه سر بر زمین

#سعدی
*گُزین: برگزیده، برگزیننده؛ در این‌جا برگزیده

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️

دوستی را که به عمری فراچنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند.

سنگی به چند سال شود لعل‌پاره‌ای*
زِنهار تا به یک نفسش نشکنی به سنگ

#سعدی

-----
* لعل: نوعی سنگ گران‌بهای سرخ‌رنگ است.
مثال از #سعدی:

گر سنگ همه لعلِ بدخشان بودی
پس قیمت لعل و سنگ یکسان بودی

همه سنگ‌ها پاس دار ای پسر
که لعل از میانْشان نباشد به‌در

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️

یکی از ملوک بی‌انصاف، پارسایی را پرسید «از عبادت‌ها کدام فاضل‌تر است؟» گفت «تو را خوابِ نیم‌روز تا در آن یک نفس خلق را نیازاری.»

ظالمی را خفته دیدم نیم‌روز
گفتم این فتنه است خوابش برده به

وآنکه خوابش بهتر از بیداری است
آن چنان بد زندگانی مرده به

#سعدی
 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
گر قدر خود بدانی، قَدرت فزون شود
نیکونهاد باش که پاکیزه‌پیکری

#سعدی
 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
مردی گمان مبر که به پنجه است و زور و کتف 
با نفس اگر برآیی، دانم که شاطری

#سعدی
شاطر: چالاک، دلاور

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
گرچه شاطر بوَد خروس به‌جنگ
چه زند پیشِ بازِ رویین‌چنگ؟
گربه شیر است در گرفتنِ موش
لیک موش است در مصافِ پلنگ

#سعدی
شاطر: چالاک، دلاور

 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
چو یک‌بار گفتی، مگو بازپس
که حلوا چو یک‌بار خوردند، بس

#سعدی
 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل
چو پر شد نشاید گذشتن به پیل

#سعدی
 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
زر نداری نتوان رفت به‌زور از دریا
زورِ دَه‌مَرده چه باشد، زرِ یک‌مَرده بیار

#سعدی
 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
❇️
چو پرخاش بینی تحمل بیار
که سهلی ببندد درِ کارزار
به شیرین‌زبانی و لطف و خوشی
توانی که پیلی به مویی کِشی

#سعدی
 🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
🎸 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
Ещё