اندیشه سرا

#ب_پ
Канал
Технологии и приложения
Новости и СМИ
Образование
Право
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала اندیشه سرا
@andishehsarapubПродвигать
3,22 тыс.
подписчиков
7,6 тыс.
фото
751
видео
5,2 тыс.
ссылок
دربارۀ #فناوری #امنیت_در_فضای_مجازی #رفتارشناسی_جامعه_مجازی #آسیب_شناسی_جامعه_مجازی #سواد_رسانه‌ای #ترویج_علم #ویرایش علمی و ادبی #کپی‌رایت_در_فضای_مجازی #کپی‌رایت_در_فضای_حقیقی حقوق پدیدآورندگان محتوا در فضای مجازی، وب و کتاب پیام ضروری: @pakrooh
🎸🎼«آرانخوئز مون اَموغ»،
Aranjuez Mon Amour
t.me/pakruh/1192
#بهزاد_پاکروح
🎸🎼 ترانۀ «آرانخوئز مون اَموغ»،
Aranjuez Mon Amour
یا «آرانخوئز، عشقِ من» عاشقانه‌ای‌ست جهانی به زبان فرنسوی که شنونده ممکن است در آغاز بپندارد که آرانخوئز نام کسی‌ست
اما نام شهر کوچکی‌ست در جنوب مادرید که امروزه در حدود ۶۰ هزار نفر جمعیت دارد.
در ادامه خواهیم دید که نام بردن از آرانخوئز به تصور نویسنده نمادین است و این فقط آرانخوئز نیست که مخاطب قرار گرفته است.

🎸 به فارسی نکات جالبی دربارۀ آهنگساز و نیز ترانه‌سرایی که بر این ملودی ترانۀ «آرانخوئز مون اموغ» را سروده می‌توان دید که برخی از آن‌ها نادرستند!

🎸 مردم با شنیدن این آهنگ به یاد ترانۀ
Aranjuez Mon Amour
می‌افتند، اما آهنگ را خواکین رودریگز (۱۹۹۹-۱۹۰۱) آهنگساز اسپانیایی، در سال ۱۹۳۹ بیست و هشت سال پیش از سروده شدن این ترانه، برای کنسرت گیتار ساخته است:
کُنسِرتو د آرانخوئز
t.center/pakruh

🎸 این اثر سه بخش دارد که بخش دوم آن معروفتر است و ترانۀ معروف فرانسوی هم برای آن سروده شده.
همچنین ترانۀ عربی بسیار معروف لِبیروت (۱۹۸۳) سرودۀ «جوزف حرب» (۲۰۱۴-۱۹۴۰) شاعر لبنانی با صدای فِیروز (متولد ۱۹۳۵) هم که معروفیتی جهانی دارد اما نه به‌اندازۀ ترانۀ فرانسوی.

در آهنگ ساختۀ خوآکین رودریگز غمی از آنچه جنگ‌های داخلی بر سر اسپانیا آورده است نهادینه شده و این غم را در بیروت هم می‌توان یافت. (روزی برایتان از «بیروت سِت الدنیا»، نزار قبانی و ماجدة الرومی خواهم نوشت ...)

🎸 لبیروت
مِن قلبی سلام لِبیروت، و قُبَلٌ للبحر و البیوت ...

سلامی از قلبم برای بیروت
و بوسه‌‌ای برای دریا و خانه‌هایش
و برای آن صخره‌ای که به چهرۀ دریانوردی پیر می‌ماند
شهری که از روح مردمانش و از شراب ساخته شده
و از نان و یاسمین ...
چه شد که نصیبش آتش و دود شد؟

[وقتی به این‌جای شعر می‌رسید لازم نیست اهل بیروت یا علاقه‌مند به بیروت باشید تا اشک در چشمتان جمع یا از چشمتان سرازیر شود؛ کافی‌ست شناخت مختصری از آتش و دود حاصل از جنگ کشورها یا جنگ داخلی کشوری در هر گوشه از دنیا داشته باشید.]

🎸 ریچارد آنتونی (۲۰۱۵-۱۹۳۸)
Richard Anthony
خوانندۀ فرانسویِ زادۀ مصر، در سال ۱۹۶۷ ترانۀ «آرانخوئز مون اموغ» را خواند.

🎸 گای بونتمپلی
Guy [Alfred] Bontempelli (1940-2014)
متولد فرانسه
[Champigny-sur-Marne (Val-de-Marne)]
ترانۀ «آرانخوئز مون اموغ» را در سال ۱۹۶۷ سروده بود.
او برخلاف بعضی متون فارسی که می‌گویند «شاعر مون اموغ اهل آرانخوئز و نابینا بود»، نه اهل آرانخوئز و نه حتی اسپانیا بود و نه نابینا.

🎸 خواکین رودریگز (۱۹۹۹-۱۹۰۱) آهنگساز اسپانیایی که در سال ۱۹۳۹ کُنسِرتو د آرانخوئز را برای گیتار نوشت هم، برخلاف متون فارسی متولد آرانخوئز نیست.
او در ساگون در نزدیکی والنسیا به دنیا آمده اما لااقل اسپانیایی‌ست.
خوآکین در سه سالگی بر اثر دیفتری که آن روزها در آن شهر جان عده‌ای را گرفته بود تا حد زیادی بینایی خود را از دست داد.

پس از آن، خانواده‌اش به والنسیا نقل مکان کردند تا خوآکین بتواند در مدرسۀ نابینایان درس بخواند، او آنجا به موسیقی پرداخت و در ۱۹۲۷ به پاریس رفت تا در
École normale de musique de Paris
به ادامه تحصیل موسیقی بپردازد.

خوآکین در سال‌های جنگ داخلی اسپانیا، دور از وطنش در فرانسه، سوئیس، آلمان و اتریش زندگی کرد.
او در سال ۱۹۳۳ در والنسیا با یک پیانیست ازدواج کرد.

خواکین در ۱۹۳۹ پس از پایان جنگهای داخلی اسپانیا به کشورش بازگشت و در همین سال
Concierto de Aranjuez
را ساخت که در سال ۱۹۴۰ در بارسلونا در
Palais de la musique catalane
اجرا شد.

🎸 خوآکین، اندوه حاصل از ویرانی‌های جنگ‌های داخلی اسپانیا را به‌خوبی در آهنگ خود جای داده است
و گای بونتمپلی، ترانه‌سرای فرانسوی همین کار را تا حدی در ترانه‌ای که ۲۷ سال بعد برای آن سروده است انجام داده
و ریچارد آنتونی، خوانندۀ فرانسوی به‌خوبی در صدا و لحن خود همین کار را در خواندن این ترانه کرده است
و اندوهی که از دل برآمده بر دل می‌نشیند.

عشقِ خوآکین، فقط آرانخوئز نیست، آرانخوئزِ پیش از جنگ، نمادِ «دوران پیش از جنگ» است.

#بهزاد_پاکروح
دربارۀ شعر و موسیقی:
t.center/pakruh

😞«جنگ‌ها برنده ندارند؛
به بازنده‌ای که کمتر باخته است برنده می‌گویند»
#ب_پ

🌱 مطالب این کانال‌ها اختصاصی‌اند، لطفاً لینکشان را حذف نکنید:
t.center/pakruh
t.center/andishehsarapub
🍁🍂 هر سال، با آغاز پاییز و در بسیاری از روزهای پاییز به یاد ترانۀ «پاییز آمد» هستم:
t.me/pakruh/1651

ترانه‌ای که با وجود غم‌های نهفته در آن، «امیدواری» دارد:
[همزمان با پخش ترانه بخوانید:]

پاییز آمد
در میان درختان
لانه کرده کبوتر
از تراوش باران
می‌گریزد

خورشید از غم
با تمام غرورش
پشت ابر سیاهی
عاشقانه به گریه
می‌نشیند

من با قلبی
به سپیدی صبح
با امید بهاران
می‌روم به گلستان
همچو عطر اقاقی
لابه‌لای درختان
می‌نشینم

باشد روزی
به امید بهاران
روی دامن صحرا
لاله روید

شعر هستی
بر زبانم جاری
پرتوانم آری
می‌روم در کوه و
دشت و صحرا

ره‌پیمای
قله‌ها هستم من
راه خود در طوفان
در کنار یاران
می‌نوردم

دارم امید
که دهد روزی
سختی کوهستان
بر روان و جانم
پاکی این کوه و
دشت و صحرا

باشد روزی
برسد به جهان
شعر هستی بر لب
جان نهاده بر کف
راه انسان‌ها را در نوردم

ره‌پیمای قله‌ها هستم من
راه خود در طوفان
در کنار یاران
می‌نوردم

در کوهستان
یا کویر تشنه
یا که در جنگل‌ها
رهنوردی شاد و
پر امیدم

شعر هستی
بودن و کوشیدن
رفتن و پیوستن
از کژی بگسستن
جان فدا کردن در
راه حق است (۲)
-
ما در پارسی، دست کم بیست ترانه با عنوان پاییز یا دربارۀ پاییز یا با اشارۀ مستقیم به پاییز داریم،
یک‌بار به این قصد که با آمدن پاییز در کنار «پاییز آمد» بازنشرشان کنم همه را با دقت شنیدم، معمولاً سرشار از غم بودند و کم‌وبیش دارای جملات بی‌ربط به هم و گزاره‌های نادرست!

خواننده‌ها و تهیه‌کننده‌های پارسی‌زبان از قابلیت‌های بالقوه و بالفعل شعر فارسی برای ترانه‌ها به‌خوبی استفاده نکرده‌اند
و این محدود به موضوع پاییز نیست ...
نقش خواننده‌ها و تهیه‌کننده‌ها در این زمینه زیاد است اما نقش شنوندگان هم کم نیست! هرچند همه این‌ها را می‌توان ریشه‌یابی کرد و خودشان را تا حد زیادی تبرئه نمود!

«ادامه دارد»
اما فعلاً این ترانۀ زیبا و خوش‌معنی را بشنوید، ترانه‌ای که با وجود غم‌هایی نهفته در آن، ملودی حزن‌انگیزش، خیال‌انگیز نیز هست:
t.me/pakruh/1651
#ب_پ

🎸 دربارۀ شعر، موسیقی و گردشگری:
t.center/pakruh
🍂 زیباترین عکس‌های پاییز ایران را ببینید:
t.me/andishehsarapub/4249
واژه‌ای با نگارش «دیسکالیفه» چند سال است که در اخبار ورزشی فارسی به کار رفته است و روز گذشته به خاطر خبری که در ویدئو می‌بینید رواج زیادی در صفحات فارسی یافته.

این واژه در واقع از
disqualifié
فرانسوی با تلفظ دیسکلیفیه (ثبت فارسی دیسکالیفیه) گرفته شده است
و مناسب است که به صورت «دیسکالیفیه» در فارسی نوشته شود نه «دیسکالیفه».
---
برابر در زبان انگلیسی:
disqualifier = to disqualify
دیسکوالیفای
سلب صلاحیت کردن
محروم کردن (در مسابقات ورزشی به دلیل نقض قانون)
disqualifié = disqualified
دیسکوالیفاید
سلب سلاحیت شده
محروم شده (در مسابقات ورزشی به دلیل نقض قانون)

#واژه
#ب_پ
t.center/andishehsarapub
t.center/pakruh
Forwarded from اندیشه سرا
🍏یک مَثل عوام‌پسندانۀ «وارداتی» از ولزِ بریتانیا می‌گه:
«هرکس روزی یک سیب بخوره هیچ‌وقت به پزشک نیاز پیدا نمی‌کنه!»🙈

خیلی هم طرفدار داره!
مثل مطالب غیرعلمی و شبه‌علمی دیگه!
اما این حتی شبه‌علمی هم نیست!

دلیلشون چیه؟
شاید بگن «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»🤠
و برای خودشون کاملاً قانع‌کننده است!
گمان می‌کنند ضرب‌المثل، فکته!

چند سال پیش یک مقاله هم براش دست و پا کردند! که برای کسانی که تعمیم بلد نیستند اگر از وجودش باخبر بشن، سنده!
با این مقاله می‌شه اون رو تا سطح شبه‌علم بالا برد!🤠

🤔حالا نمی‌دونم کسی که پوستر بالا رو برای تبریک روز پزشک طراحی کرده، سهواً به پزشکها و دانش پزشکی توهین کرده یا نه؟!
عمداً که نبوده.

🍎البته فارسیش از انگلیسیش بهتره!🙈
انگلیسیش علاوه بر نادرستی، بسیار بی‌ادبانه‌ست:
"An apple a day, keeps the doctor away!"
قدیمیترش این بوده:
"Eat an apple on going to bed,
and you'll keep the doctor from earning his bread"
که همون‌قدر غلطه اما اون‌قدر بی‌ادبانه نیست!

روز پزشک مبارک❤️🌹
#ب_پ
یک نقل قول نادرستِ معکوس دیگه:
t.me/andishehsarapub/3037
🔺گولِ ضرب‌المثلها ...:
t.me/andishehsarapub/2974
🌏 جبر جغرافیایی
#طنز
#ب_پ

یکی، ناخشنود از آسیایی بودنش، دربارۀ جبر جغرافیایی با آواز گفته بود:
«این‌که زادۀ آسیایی رو، می‌گن جبر جغرافیایی!»

برخی بر اثر همین جبر جغرافیایی در زیمبابوه به دنیا آمده‌اند! یعنی زادۀ آسیا نیستند اما جبر جغرافیایی خیلی به آنها حال داده!
زیمبابوه از معدود کشورهایی‌ست که بهرۀ بانکی در آنها از ایران بیشتر است! حدود ۹۷۵٪!
پس ما باید خیلی هم خوشحال باشیم!

حتی اگر در زیمبابوه هم به دنیا آمده بودیم باید خوشحالی را «انتخاب می‌کردیم»! بله! «انتخاب»!
هم در زیمبابوه به دنیا بیاییم، هم ناراحت باشیم؟ قند مکرر؟!

#حافظ می‌فرماید:
روزی اگر غمی رسدت تنگدل مباش
رو شکر کن مباد که از بد بتر شود!

می‌دانید که حافظ تا حدی «شیرازی» بوده،
و یک ضرب‌المثل شیرازی می‌گوید:
«عامو وِلِش!»
یعنی «عمو ولش کن!»
و این ضرب‌المثلِ سه‌کلمه‌ای، آن‌قدر مؤثر بوده که حتی کلمۀ سوم خودش را هم حذف کرده! و با همان دو کلمه، خیلی هم گویاست! 😃

شاعر دیگری فرموده است: 
گر شور و شری هست حریصانِ جهان را
خرّم دلِ قانع که ز هر شور و شری رَست!
در عزّ قناعت همه رَوح آمد و راحت
در حرصِ فزونی‌ست اگر دردسری هست!

این ساده‌ترین راه حل برای پاک کردن اثر جبر جغرافیایی است! و برای همگان انجام‌پذیر!
تقریباً هیچ مادۀ اولیه‌ای لازم ندارد!
البته اشکالی هم دارد، اینکه مانع پیشرفت می‌شود! 😃

یک شاعر دیگر می‌فرماید:
مرو به هند و بیا با خدای خویش بساز
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است!

زیاد با این شاعر موافق نیستم، اما چون در ارتباط با جبر جغرافیایی بود نظرش را عرض کردم!
وگرنه هرکسی می‌داند که آدمیزاد در آسمان زندگی نمی‌کند و خیلی هم سر به هوا نیست!
در واقع شاعر با این هدف که حواسمان را پرت کند، رفته است سراغ آسمان!
نه از شهرهای آلوده خبر داشته و نه از شهرهایی که آسمانشان بیشتر اوقات ابری‌ست!
عمراً اگر می‌دانسته در بعضی بخش‌های کرۀ زمین «"روز"های زیادی، "شب" است»😉😃!! گویی همان بالای سر خودش را نگاه کرده و برداشتش را تعمیم داده!
کلاً آدمیزاد از تعمیم خوشش می‌آید!
ضرب‌المثل «کافر همه را به کیشِ خود پندارد!» هم از یک دیدگاه به همین علاقه به تعمیم اشاره دارد!
متأسفانه از بعضی آسمان‌ها هم دائم بمب می‌بارد ... این یکی دیگر رنگش حسابی فرق می‌کند.😔
البته آن زمان که شاعر از همرنگ بودن آسمانها گفته بود هنوز بمب و حتی دینامیت اختراع نشده بود!

حالا که صحبت از «رفتن» شد، جبر ژنتیک را فراموش نکنیم که روی دست جبر جغرافیایی‌ست:
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خویِ بدِ خویش در بلا باشد!
این شعر به‌تنهایی ثابت می‌کند که جبر جغرافیایی اصل قضیه نیست!

دربارۀ رفتن و نرفتن حرف زیاد است
از «ما آزموده‌ایم در این شهر بخت خویش، بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویشِ» حافظ
تا «می‌روم وز سر حسرت به قفا می‌نگرمِ» سعدی

#سعدی ناخواسته از جبر فیزیکی و مترولوژیک هم یاد کرده:
فرشته‌ای که وکیل است بر خزائن باد
چه غم خورد که بمیرد چراغِ پیرزنی

#رودکی (شاعر نابینا) هم شعری دارد که می‌شود به تحمل جبر جغرافیایی ربطش داد:

زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
به روزِ نیک کسان گفت تا که غم مخوری
بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است

#ناصرخسرو نقش اراده را در برابر جبر یادآور می‌شود:
چو تو، خود کُنی اختر خویش را بد
مدار از فلک چشم، نیک‌اختری را

اگر نظر مرا هم بخواهید ما نه‌فقط با جبر جغرافیایی، بلکه با جبر تاریخ و اجتماعی و صد البته جبر فیزیک و شیمی و زیست‌شناسی، مخصوصاً ژنتیک هم باید تعامل کنیم،
هرجا که می‌شود از پسش بر، و هرجا نشد با آن کنار بیاییم:
به جای خوردن غصۀ چیزهایی که قابل تغییر نیستند، زمان و انرژیمان را صرف «بهتر کردن چیزهای قابل تغییر» کنیم که:

گر که با شادی و گر با غصه و غم بُگذرد
هرچه آید بر سرِ فرزندِ آدم بُگذرد
گر هزاران فرصتِ نیکت دهد این روزگار
قدرِ آن وقتی بدانی کاخرین دم بُگذرد
گر چو سیمرغت پَرِ همت بُوَد در بند، کِی؟
گر چو مرغت بالِ همت نیست، آن هم بگذرد!🔻

و

نگذار بُگذرد که زمانه ستمگر است!
هر دم نظر کند پیِ اغفالِ دیگر است!
در انتظارِ یک دمِ دیگر به سر مکن
کان نیز چون دمی‌ست که اکنون برابر است
بُگذشت آن زمانه که رسمش رجوع نیست
بی‌چاره آن کسی که دو روزش برابر است
بختم به خواب بود زمانی که دستِ غیب
تقسیم کرد هرچه قضا و مقدر است
بر دیگران صلاح دو عالم نصیب شد
تقدیرِ من مبارزه با دیو و اژدر است
در جنگِ با عدو چه به هوشت نیاز هست،
ساقی بیار باده که مستانه خوشتر است!
«سیمرغ» با دو چنگ به فتح است امیدوار
هرچند با دو بال گریزش میسر است🔻

و بالاخره:

از دست منت فرار ممکن نبوَد
جز در بر من قرار ممکن نبوَد
جبر است هر آنچه من ارادت بکنم
زان بیش و کم اختیار ممکن نبوَد!🔻

🔺#بهزاد_پاکروح
@pakruh
@andishehsarapub
اما مهمتر از تمام این‌ها:
t.me/pakruh/3
📚#در_نمایشگاه_کتاب_نیستم
امسال در نمایشگاه کتاب تهران پذیرای دوستان عزیز نیستم.

📚اگر در جست‌وجوی کتابی از کتابهای اندیشه‌سرا هستید لطفاً نامش را به آی‌دی:
@andishehsara1
ارسال بفرمایید تا به شما پاسخ داده شود که کتاب مورد نظرتان موجود است یا خیر.

📚برای اطلاع از محتوای کتب منتشر شدۀ قبلی، کلمات کلیدی مورد نظر خود را در این کانال جست‌وجو بفرمایید:
t.center/andishesara
مثلاً با جست‌وجوی PDMS ببینید چه کتابهایی در این زمینه منتشر شده
یا پرسش خود را اینجا مطرح نمایید:
@andishehsara1

📚کتابهای تازه‌ای در حال آماده‌سازی برای نشر یا بازنشر است که در اینجا:
@andishesara
اعلام می‌شود.

📚اگر کتاب منحصربه‌فردی نوشته‌اید برای انتشار آن با ما تماس بگیرید:
@andishehsara1

🎉🎉🎉🚢✈️برخی آژانسهای معتبر گردشگری برگزارکنندۀ تورهای خارجی، به نویسندگان و خوانندگان کتابهای اندیشه‌سرا که از طریق اندیشه‌سرا معرفی شوند تخفیفات «قابل توجهی» می‌دهند. برای بهره‌مندی از این تخفیفات کلمۀ «تور» را به آی‌دی زیر ارسال بفرمایید:
@andishehsara1
شاد و سلامت و پیروز باشید🌹❤️
#ب_پ
t.center/pakruh

t.center/andishesara

t.center/keikojaberim

t.center/LaVilleLumiere
Forwarded from اندیشه سرا
کاش همه این‌طور بودند!
به مناسبت روز معلم؛ اما نه‌فقط دربارۀ معلم‌ها
#ب_پ
@andishehsarapub

دوستی دارم که سال‌ها قبل به محض فارغ‌التحصیلی از دانشگاه در رشتۀ فیزیک در مقطع کارشناسی، «ناگهان»! به‌عنوان مدیر یک دبیرستان بزرگ و معروف تهران منصوب شده.
می‌گفت:
«همان سال اول برای تدریس خودم هم یک کلاس فیزیک در نظر گرفتم،
جلسۀ اول رفتم و شروع به تدریس کردم،
بچه‌ها گیج شدند،
دوباره درس دادم، گیج‌تر شدند،
فهمیدم که خودم درس را خوب بلد نیستم،
معلم دیگری را به جای خودم گذاشتم و از آن پس دیگر تدریس نکردم»

کاش هرکس در هر شغلی که دارد اگر ببیند کسی بهتر از او آن کار را انجام می‌دهد، جایش را به او بدهد و برود کاری را بکند که خوب بلد است.

نه هرکه سر بتراشد قلندری داند:
t.me/andishehsarapub/10467

روز معلم مبارک🌹
@pakruh
لطفاً لینک مطالب این کانال را حذف نفرمایید.🌹
Forwarded from اندیشه سرا
🤔 درس دادن که تمام شد، یکی پرسید:
«این قسمتش به چه درد می‌خورَد؟!»

دست گذاشت روی جنبۀ دوست‌داشتنی‌ترِ درس!
شاید دیده باشید که مهم‌ترین بخش کتاب‌هایم همین «به چه درد می‌خورَدهاست!»
شروع کردم به شرح همۀ دردهایی که آن مطلب، دوایشان است!

یک واقعیت هم همیشه در انتهای این شرحِ «به چه درد می‌خوردها» هست که از گفتنش پروایی ندارم:
«اگر این مطلب به دردتان نخورَد تقصیر این مطلب نیست؛ شما هستید که باید به جایی برسید که این مطلب به دردتان بخورَد!»
«اگر روزی این مطلب به دردتان خورد، این حرفِ مرا به یاد خواهید آورد.»
---
💐 یک روز، چندین سال بعد، یکی با یک دسته‌گلِ بزرگ به دیدارم آمد!
چهره‌اش آشنا بود، اما نه آن‌قدر که بشناسمش.
خودش را معرفی کرد؛
گفت:
🔴 «آن مطلب به دردم خورد، آمده‌ام تشکر کنم.»

پژوهشگری در یک دانشگاه معتبر در دنیا شده بود ...
---
فعلاً، تمام انتقادهایی که به آموزش و پرورش، آموزش عالی، کتاب‌های درسی، کتاب‌های دانشگاهی، رسانه‌ها و برخی از معلمان و اساتید دارم به کنار؛

روز «معلم»❤️ مبارک🌹
#ب_پ
🕯 t.center/andishehsarapub
🔎 t.center/pakruh
لطفاً لینک‌ها را حذف نفرمایید.
Forwarded from اندیشه سرا
🪛🔧 روز نخست ماهِ مه ⬇️ (Mai)
یا همان ماه مِی (May)،
سالگرد آغاز اعتصاب کارگران در سال ۱۸۸۶ میلادی در شیکاگو در اعتراض به اجرا نشدن مصوبۀ کاهش ساعت کار از ده ساعت به هشت ساعت؛ در بیشتر کشورهای جهان «روز جهانی کارگر»
International Workers' Day (IWD)
نامیده شده است و جشن گرفته می‌شود.
t.center/andishesara

در نوشته‌ها و گفته‌ها معمولاً به عنوان
May Day (Fêtes de mai)
از آن یاد می‌شود.
#واژه
@andishehsarapub

هدف از اختصاص یک روز به نام روز جهانی کارگر، توجه به مشکلات کارگران در کشورهاست.

در بعضی کشورها، رسوم مشخصی برای این روز رایج شده است، معمولاً راهپیمایی یا جشن یا هردوی آن‌ها با هم در بیشتر کشورها رایج است.

مثلاً در شهر رم، از سال ۱۹۹۰، هر سال در اول ماه مه یک کنسرت بسیار بزرگ خیابانی رایگان به نام کنسرت روز اول مه* برگزار می‌شود که در سال‌های پیش از پاندمی بین پانصدهزار تا یک میلیون نفر شرکت‌کننده داشته.
* Concerto del Primo Maggio

در برخی کشورهای اروپایی شب سی‌ام آوریل به یکم مه، به مناسبت دیگری که شب والپورگیس
Walpurgis Night
Nuit de Walpurgis
Walpurgisnacht
(Sankt-Walpurgisnacht)
نامیده می‌شود، جشن و کارناول به راه است که آن را بی‌آن‌که به روز کارگر مربوط باشد به جشن روز بعدش می‌چسباند.
مراسم این شب در کشورهای مختلف متفاوت است و پرداختن به آن نیاز به مطلب مستقلی دارد.

اول ماه مه معمولاً برابر با یازدهم اردیبهشت‌ماه است و هر چهار سال یک بار به دلیلی که نوشته‌ شد🔻، برابر با دوازدهم اردیبهشت‌ماه می‌شود
و چون در ایران دوازدهم اردیبهشت‌ماه روز معلم نامیده شده، در این حالت روز کارگر و روز معلم بر هم منطبق می‌شوند.

وقتی مناسبتی جهانی است باید در تمام جهان (با تقویم یکسانی) در یک روز باشد اما در ایران مبنا را (در زمان تصویب) یازدهم اردیبهشت‌ماه گذاشته‌اند و بعضی سال‌ها مثل سال‌های ۱۳۹۵، ۱۳۹۹ و ۱۴۰۳ یک روز زودتر از کشورهای دیگر، روز کارگر فرا رسیده است.

بعضی کشورها روز دیگری را روز کارگر در نظر گرفته‌اند.
در آمریکا و کانادا نخستین دوشنبۀ ماه سپتامبر هر سال (در شهریورماه) "روز کارگر" در نظر گرفته شده است.
در ژاپن ۲۳ ماه نوامبر روز کارگر است.

💐روز کارگر مبارک باد💐
- - -

🔺نکته‌ای که سبب می‌شود برابری تاریخ‌های میلادی و خورشیدی در سال‌های مختلف یکسان نباشد:
t.me/pakruh/674

⬆️ تلفظ فرانسوی نام این ماه مانند خوانشِ بخش دوم واژۀ "نامه" است که حرف «ه» در آن خوانده نمی‌شود.

🍀 مطالب این کانال نوشته می‌شوند نه کپی؛ لطفاً لینکشان را حذف نفرمایید🌹
#ب_پ
@andishehsarapub
@pakruh
Forwarded from اندیشه سرا
🤠 آقا نساز! اینو قبلاً ساخته‌اند!
اونی که لازمه رو بساز!
#بهزاد_پاکروح
@andishesara
@andishehsarapub
شنیده‌ایم که «یا راهی را می‌یابیم، یا راهی را می‌سازیم.»
بسیاری از ما کم‌وبیش در این زمینه سوء تفاهم و سوء سابقه داریم:
در تشخیص این‌که کجا باید راه بسازیم، زیاد اشتباه می‌کنیم،
به بهانۀ ساختن راه به کوشش و خطا عادت کرده‌ایم،
وقت و هزینۀ زیادی را صرف اختراع دوبارۀ چرخ می‌کنیم.

ساختن راه، همیشه حُسن نیست،
اگر راه‌هایی را داریم می‌سازیم که به موازاتش بزرگراه وجود دارد،
یا راه‌هایی را داریم می‌سازیم که به هیچستان می‌رود،
داریم وقت و هزینۀ خود را تلف می‌کنیم،
داریم فرصت‌سوزی می‌کنیم.

شاید با وقت و هزینه‌ای که می‌خواهیم یک بزرگراه را دوطبقه کنیم، بشود یک راه جدید یا صدتا زیرگذر درست کرد و بهرۀ بسیار بیشتری برد.

البته این‌که راهی پیشتر ساخته نشده و بودنش از نبودنش بهتر است، دلیل نمی‌شود که آستین بالا بزنیم و ساختنش را آغاز کنیم!
باید از بین راه‌های ساخته نشده، راهی را برای ساختن انتخاب کنیم که ساختنش لازم است و اولویت دارد.

#روز_مهندس بر مهندسان عزیزی که راه را وقتی هست می‌یابند و به‌خوبی طی می‌کنند و تنها، وقتی که نیست و ساختنش لازم است آن را به بهترین نحو می‌سازند، مبارک باد! 🌹❤️
#ب_پ
👉 @andishesara
@andishehsarapub
--------------------------------
🤠 در «روز مهندس» از ارسال بعضی از ابیات، چشم‌پوشی کنید:
t.me/andishehsarapub/5026
Forwarded from اندیشه سرا
🤔 🦊 گفت‌وگوی شنیده نشدۀ شازده کوچولو و روباه که آنتوان دو سَنت-اگزوپری هفتاد و سه سال پس از فوتش آن را به کتاب شازده کوچولو افزود:
@andishehsarapub

🤔 شازده کوچولو پرسید:
«چرا در فضای مجازی این‌قدر از زبان ما حرف می‌زنند؟» 🤠
🦊 روباه پاسخ داد:
«برخی انیمیشن ما را دیده‌اند و خیال می‌کنند کتابمان را خوانده‌اند!» 😂
«برخی هم به این دلیل که اگر اسم خودشان را زیر حرفشان بنویسند کسی آن را فوروارد نمی‌کند!» 😂

🤔 شازده کوچولو:
«چرا مردم حرف‌های نادرست را فوروارد می‌کنند؟» 😳
🦊 روباه:
«نمی‌دانند نادرست است، فقط دلشان می‌خواهد چیزی را فوروارد کرده باشند.» 😂😭

🤔 شازده کوچولو:
«حرف‌هایی که به نام دکتر سمیعی و دیگران نشر می‌دهند هم ساختگی است؟» 🤠
🦊 روباه:
«دکتر سمیعی خودش گفته "مطالبی که به نام من در فضای مجازی نشر می‌دهند تا نود درصد گفتۀ من نیست".» 😂

🤔 شازده کوچولو:
«این نود درصد را چطور حساب کرده؟!» 🤠😳
🦊 روباه:
«تو تنها کسی هستی که این را پرسیده! آدم نباید هر سؤالی را بپرسد!» 😂😭

شازده کوچولو در حالی که زیر لب تکرار می‌کرد «آدم نباید هر سؤالی را بپرسد» در جست‌وجوی آن «مار» سر به بیابان گذاشت! 😔🐍

ادامه دارد ...
#ب_پ
-----
مطالب مهم مرتبط:
t.me/andishehsarapub/1841

t.me/andishehsarapub/1683

t.me/andishehsarapub/1388

@LaVilleLumiere
@Fact_Check
🚨⚠️🧢 هر بار صحبت از بعضی افراد می‌شود که در کلاهبرداری پانزی دارایی‌شان را از دست داده‌اند، حتی در‌ مواردی تمام دارایی‌شان را،
یاد این می‌افتم که پیام‌هایی مانند دو پیام زیر اگر خیلی نشر می‌شدند باعث می‌شد برخی آدم‌ها در چنین دام‌هایی نیفتند؛
اما میزان بازدید این پیام‌ها فوق‌العاده کم است!
لطفاً بخوانید و برای دوستانتان هم بفرستید:

🚨⚠️🧢 دربارۀ کلاهبرداری پانزی:
t.me/andishehsarapub/7005

🚨⚠️🧢 یک گنجشک دارم، آلمانی صحبت می‌کنه، برنامه‌نویسی پایتون هم بلده:
t.me/andishehsarapub/7004
اغلب کاربران در فضای مجازی، به‌جای این‌که در حال خواندن یکی از بهترین مطالب دربارۀ موضوع مورد نظرشان باشند، در حال خواندن نظر کسانی هستند که اطلاعات کافی دربارۀ آنچه می‌گویند ندارند.
#ب_پ
t.center/andishehsarapub

امروز صبح، در یک گروه تلگرام، چشمم به دیدن لینک یک ویدئو بارگذاری شده در یوتیوب افتاد که به نظر می‌رسد ارسال‌کننده‌اش قصد معرفی پاریس را داشته؛

دیدن ویدئو نشان می‌دهد که افرادی که در برلین اقامت دارند برای دیدن پاریس به آن‌جا سفر کرده‌اند و «در ظاهر» قصدشان از ساخت این ویدئو معرفی پاریس است.
آیا قصدشان «در باطن»، «دیده شدن» است؟ به نظر من بله! دیده شدن که این روزها خیلی‌ها در فضای مجازی به دنبالش هستند در ذات خود اصلاً بد نیست اما این‌که به چه روشی بخواهیم دیده شویم می‌تواند سبب بد شدنش بشود.

شخصِ «تازه‌وارد به پاریس» دارد دربارۀ پاریس نظر می‌دهد، آن هم نظر قطعی، از سیستم حمل و نقل، از غذاها و رستوران‌هایش از تمیز و کثیف بودنش ...
و اظهار نظرهایش خیلی پرت است، نه‌این‌که دیگران چنین اظهار نظرهایی نکرده باشند، کرده‌اند اما به دلیلی مثل همین افراد.

آیا این شخص که در برلین زندگی می‌کند تا حالا ندیده است که یک توریست وقتی دو سه روز برلین را می‌بیند و دربارۀ برلین نظر می‌دهد اگر سال‌ها (نه ساعت‌ها) مطالعه نکرده باشد نظرش دربارۀ برلین، چه‌قدر دور از واقعیت است؟

ما معمولاً با شنیدن آن نظر، «فهم او از برلین» را می‌شنویم، نه لزوماً «نظری درست دربارۀ برلین» را!

حالا پرسش این است که «آیا من برای شناخت پاریس، باید «فهم یک توریست از پاریس» را مبنا قرار دهم»؟
اگر گمان می‌کنید بله، کدام توریست را؟
هرکدامشان به اندازۀ مطالعه و درکشان و تجربه و بینششان چیزی می‌گویند، از خیلی بد تا خیلی خوب.
من که فرصت ندارم نظر صدها توریست را بشنوم یا بخوانم و درستی‌سنجی و جمع‌بندی کنم.
تنها بحث فرصت هم نیست، ممکن است اشراف کافی برای درستی‌سنجی و جمع‌بندی هم نداشته باشم؛

باید برای شناخت پاریس (یا هر شهر دیگری) به منبعی معتبرتر از نظر یک توریست رجوع کنم، مگر بدانم پشت هر حرف آن توریست مطالعۀ کافی وجود دارد!
یعنی او پیش از دیدن پاریس همه‌چیز را به‌خوبی خوانده و حالا دارد در هر لوکیشن دانشش را به من عرضه می‌کند نه برداشت سطحی و لحظه‌ای‌اش را.

این مثال در مورد گردشگری بهانه‌ای بود تا بگویم اغلب کاربران در فضای مجازی، به‌جای این‌که در حال خواندن یکی از بهترین مطالب دربارۀ موضوع مورد نظرشان باشند، در حال خواندن نظر کسانی هستند که اطلاعات کافی دربارۀ آنچه می‌گویند ندارند.

چه سفر باشد، چه پزشکی، چه سیاست و چه فرهنگ؛
در هر چیزی که به زندگی مردم مرتبط است در فضای مجازی، شما بیشتر نظر کسانی را می‌بینید که به موضوع اشراف ندارند
و نظر صاحب‌نظران چندان دیده نمی‌شود، که خوانده بشود یا نه، و اگر خوانده شد، فهمیده بشود یا نه، و اگر فهمیده شد پذیرفته شود یا نه، و اگر پذیرفته شد به آن عمل بشود یا نه.

این، علل متعددی دارد که پرداختن به آن‌ها وقت زیادی می‌خواهد اما اشاره به بعضی از آن‌ها مفید است:

افراد کم‌اطلاع زیادی وجود دارند که از موضوع مطلع نیستند اما زبان مخاطب را بهتر از افراد مطلع بلدند!
مثلاً گوینده هیچ اطلاعی از پزشکی ندارد اما با جملاتی صحبت می‌کند که مخاطب می‌فهمد و می‌پذیرد.

تازه فقط چگونگیِ بیان هم نیست، محتوای حرفش هم برای شنونده، مطلوب‌تر است!
مثلاً پزشک به بیمار می‌گوید نیاز به جراحی و شیمی‌درمانی دارد، اما گوینده‌ای می‌گوید به این‌ها نیاز نیست با خوردن این ادویه خوب می‌شوی!
باورتان نمی‌شود؟
بفرمایید این هم مثالش:
t.me/andishehsarapub/11575

فضای مجازی فرصت چشمگیری را در اختیار این افراد گذاشته است.
لطفاً این دو مطلب را بخوانید:
t.me/andishehsarapub/8937
&
t.me/andishehsarapub/11146

دربارۀ پاریس و گردشگری گاهی در این‌جا می‌نویسم:
t.center/LaVilleLumiere
&
t.center/keikojaberim
اما حرف اصلی این مطلب، پاریس و گردشگری نبود، پاریس یک مثال و بهانه بود برای گفتن از اشکالی و رسیدن به اشکالی خیلی بزرگتر.

🌱 لطفاً اگر به نظرتان خوانده شدن این پیام اثر مثبت هرچند کوچکی دارد، آن را بازنشر بفرمایید.🌹
🌤 با تبریک آغاز سال ۲۰۲۴،
آرزو می‌کنم سال میلادی تازه، سالی بهتر از سال قبل برای خودم و همگی شما عزیزان و عزیزانتان باشد!
اما چون با آرزو کردنِ تنها، آرزویی برآورده نمی‌شود،
در این راه به‌اندازۀ سهم و توان خود خواهم کوشید.
#ب_پ

من «آن یک ذره شن» هستم در این سد
که با شن‌های دیگر دست در دست
خیالِ سیل را از او گرفتیم ...
دلم بشکست اما عهد نشکست*
*#بهزاد_پاکروح،
افسانۀ ماهی و دریا، انتشارات اندیشه‌سرا
t.center/pakruh
t.center/andishehsarapub
❗️قوزِ بالا قوز در آلودگی هوا
و یک راه‌کار مجانی و آسان برای کاهش آن
#ب_پ
@andishehsarapub

🌎 حتی در روزهایی که آلودگی هوا در تهران بسیار زیاد بود، ترافیک سنگینی در شهر دیده می‌شد.

اگر بخواهیم در چنین روزهایی آلودگی هوا ناشی از خودروها قوزِ بالا قوز نشود، نمی‌توانیم صرفاً با درخواست از مردم یا با تصویب جریمه‌ای تازه مانع استفادۀ مردم از خودرو شخصی شویم.

🔸جریمۀ ۱۰۰ هزار تومانیِ ورود به محدودۀ زوج و فرد هم نمی‌تواند راه‌گشا باشد. (و دیدیم که نبود.)

در یک مسیر بیست کیلومتری در تهران در زمان ترافیک سنگین، هزینۀ تاکسی اینترنتی ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان برای رفت و همین میزان برای برگشت است،
معطلی پیدا شدن تاکسی هم هست؛
اگر مردم در بسیاری از مسیرها ۱۰۰ هزار تومان جریمه بدهند با ماشین خودشان بروند ارزان‌تر درمی‌آید!
فقط هزینه‌ای به هزینه‌هایشان افزوده شده.

این جریمه، میزان کمی تأثیر دارد که مربوط به معدود کسانی است که بتوانند از رفتن صرف نظر کنند و چه بسا کار لازمی را انجام نمی‌دهند!

چاره‌اش افزایشِ جریمه نیست!
اصلاً فرض کنید جریمه به رقمی رسید که همه به‌جای خودرو شخصی از تاکسی اینترنتی استفاده کنند، چه فرقی می‌کند؟! ترافیک و آلودگی هوا کمتر می‌شود؟!

اگر می‌توانستیم حمل و نقل عمومی را بسیار بهبود ببخشیم می‌توانستیم برای تمام روزهای سال، بدون خواهش و دستور، از خودروهای شخصیِ گرفتار در ترافیک بکاهیم،
اما این کار هزینۀ زیادی دارد و به سرعت هم امکان‌پذیر نیست،
و گرچه باید در حال انجامش باشیم، باید در کنارش به راه‌کارهای دیگر هم بیندیشیم.

💥یک راه‌کار آسان، فوری و بی‌هزینه برای کاهش ترافیک این است که بیشتر رانندگان از یک مسیریاب مناسب استفاده کنند تا با توجه به نحوۀ کار مسیریاب‌ها، آن مسیریاب بتواند بهتر و بهتر عمل کند.
این پیشنهاد به معنی دستوری کردن استفاده از فلان مسیریاب نیست!
برای این است که دوباره بررسی شود و معلوم شود آیا فیلترینگ فلان مسیریاب زیان بسیار زیاد دارد یا نه؟

باید بررسی شود که آیا مسیریاب «ویز» آن‌طور که برخی می‌گویند بهتر از سایر مسیریاب‌ها عمل می‌کند؟
اگر بله، بررسی شود که فیلتر کردن آن چه سود و زیانی داشته؟
آیا لغو فیلتر آن برای کاهش ترافیک، در نتیجه
🔴کاهش مصرف بنزین،
🔴کاهش آلودگی هوا،
🔴کاهش استهلاک خودروها و
🔴کاهش اتلاف وقت مردم در مسیر،
کار درستی نیست؟

وقتی کاربران بدون وی‌پی‌ان بتوانند از آن استفاده کنند و تعداد کاربرانش بیشتر شود می‌توان کارآیی‌اش را با سایر مسیریاب‌ها مقایسه کرد.
همین حالا هم باوجود کم بودن کاربرانی که از آن استفاده می‌کنند می‌توان حدسی برای عملکردش ار غیاب فیلترینگ داشت.

بر اساس نحوۀ عملکرد مسیریاب‌ها می‌دانیم که استفادۀ بیشتر از یک مسیریاب، سبب بهبود عملکرد آن می‌شود.🔻

🔺نکتۀ مهم دربارۀ مسیریاب‌ها:
t.me/LaVilleLumiere/309

🔴 حکایت قوز بالا قوز در پیام بعد:
t.me/andishehsarapub/12392
اندیشه سرا
Photo
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
😢 دیروز وقتی دکتر محمد مهدوی با یک ویدئو و متن از قصد مهاجرت خود گفت،
نخستین کامنت‌ها از سوی کسانی بود که او را می‌شناختند و با شخصیت، اخلاق، منش، مهارت و خدمات او آشنا بودند؛ پدر و مادرانِ بیمارانش:
t.me/andishehsarapub/12272

مثل این‌که مدتی بعد افرادی که معمولاً در اینستاگرام در صفحات پرمخاطب می‌چرخند و حرف‌هایی را می‌زنند تا دیده شوند یا هر هدف دیگری هم پیدا شده‌اند و چیزهایی را نوشته‌اند که از صحبت‌های دکتر مهدوی (در ویدئوی بالا) معلوم است.
بعداً نگاهی به آن‌ها خواهم انداخت
تا بشود گوشه‌ای دیگر از مطالعات فضای مجازی که گاهی ذره‌ای از آن را با هشتگ #آسیب_شناسی_جامعه_مجازی در این‌جا می‌نویسم:
t.center/andishehsarapub
#ب_پ

💥ویدئوی بالا پاسخ دکتر مهدوی به این بخش از کامنت‌هاست.
ادامه دارد:
t.center/andishehsarapub
t.center/nouritazeh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
😭 کاش می‌توانستم به کسانی مانند دکتر محمد مهدوی عزیز بگویم تمام عللی را که سبب رفتنت شده است بنویس، آن‌گاه تک‌تکشان را رفع کنم تا نفرات بعدی نروند؛ 😭
تا آن‌هایی که رفته‌اند هم برگردند؛
اما من چنین امکانی را ندارم.
#ب_پ

دکتر محمد مهدوی، فوق تخصص بیماری‌های قلب کودکان، تواناترین جراح پیوند قلب کودکان که کسی نبود که بخواهد یا به‌آسانی بتواند در مقابل هزاران چشم نگرانِ کودکان و خانواده‌هایشان، آن‌ها را ترک کند، با انتشار ویدئوی بالا در پیامی اینستاگرامی از قصد رفتن گفت.😭
ادامه:
t.me/andishehsarapub/12272

t.center/nouritazeh
🎸🎼«آرانخوئز مون اَموغ»،
Aranjuez Mon Amour
t.me/pakruh/1192
#بهزاد_پاکروح
🎸🎼 ترانۀ «آرانخوئز مون اَموغ»،
Aranjuez Mon Amour
یا «آرانخوئز، عشقِ من» عاشقانه‌ای‌ست جهانی به زبان فرنسوی که شنونده ممکن است در آغاز بپندارد که آرانخوئز نام کسی‌ست
اما نام شهر کوچکی‌ست در جنوب مادرید که امروزه در حدود ۶۰ هزار نفر جمعیت دارد.
در ادامه خواهیم دید که نام بردن از آرانخوئز به تصور نویسنده نمادین است و این فقط آرانخوئز نیست که مخاطب قرار گرفته است.

🎸 به فارسی نکات جالبی دربارۀ آهنگساز و نیز ترانه‌سرایی که بر این ملودی ترانۀ «آرانخوئز مون اموغ» را سروده می‌توان دید که برخی از آن‌ها نادرستند!

🎸 مردم با شنیدن این آهنگ به یاد ترانۀ
Aranjuez Mon Amour
می‌افتند، اما آهنگ را خواکین رودریگز (۱۹۹۹-۱۹۰۱) آهنگساز اسپانیایی، در سال ۱۹۳۹ بیست و هشت سال پیش از سروده شدن این ترانه، برای کنسرت گیتار ساخته است:
کُنسِرتو د آرانخوئز
t.center/pakruh

🎸 این اثر سه بخش دارد که بخش دوم آن معروفتر است و ترانۀ معروف فرانسوی هم برای آن سروده شده.
همچنین ترانۀ عربی بسیار معروف لِبیروت (۱۹۸۳) سرودۀ «جوزف حرب» (۲۰۱۴-۱۹۴۰) شاعر لبنانی با صدای فِیروز (متولد ۱۹۳۵) هم که معروفیتی جهانی دارد اما نه به‌اندازۀ ترانۀ فرانسوی.

در آهنگ ساختۀ خوآکین رودریگز غمی از آنچه جنگ‌های داخلی بر سر اسپانیا آورده است نهادینه شده و این غم را در بیروت هم می‌توان یافت. (روزی برایتان از «بیروت سِت الدنیا»، نزار قبانی و ماجدة الرومی خواهم نوشت ...)

🎸 لبیروت
مِن قلبی سلام لِبیروت، و قُبَلٌ للبحر و البیوت ...

سلامی از قلبم برای بیروت
و بوسه‌‌ای برای دریا و خانه‌هایش
و برای آن صخره‌ای که به چهرۀ دریانوردی پیر می‌ماند
شهری که از روح مردمانش و از شراب ساخته شده
و از نان و یاسمین ...
چه شد که نصیبش آتش و دود شد؟

[وقتی به این‌جای شعر می‌رسید لازم نیست اهل بیروت یا علاقه‌مند به بیروت باشید تا اشک در چشمتان جمع یا از چشمتان سرازیر شود؛ کافی‌ست شناخت مختصری از آتش و دود حاصل از جنگ کشورها یا جنگ داخلی کشوری در هر گوشه از دنیا داشته باشید.]

🎸 ریچارد آنتونی (۲۰۱۵-۱۹۳۸)
Richard Anthony
خوانندۀ فرانسویِ زادۀ مصر، در سال ۱۹۶۷ ترانۀ «آرانخوئز مون اموغ» را خواند.

🎸 گای بونتمپلی
Guy [Alfred] Bontempelli (1940-2014)
متولد فرانسه
[Champigny-sur-Marne (Val-de-Marne)]
ترانۀ «آرانخوئز مون اموغ» را در سال ۱۹۶۷ سروده بود.
او برخلاف بعضی متون فارسی که می‌گویند «شاعر مون اموغ اهل آرانخوئز و نابینا بود»، نه اهل آرانخوئز و نه حتی اسپانیا بود و نه نابینا.

🎸 خواکین رودریگز (۱۹۹۹-۱۹۰۱) آهنگساز اسپانیایی که در سال ۱۹۳۹ کُنسِرتو د آرانخوئز را برای گیتار نوشت هم، برخلاف متون فارسی متولد آرانخوئز نیست.
او در ساگون در نزدیکی والنسیا به دنیا آمده اما لااقل اسپانیایی‌ست.
خوآکین در سه سالگی بر اثر دیفتری که آن روزها در آن شهر جان عده‌ای را گرفته بود تا حد زیادی بینایی خود را از دست داد.

پس از آن، خانواده‌اش به والنسیا نقل مکان کردند تا خوآکین بتواند در مدرسۀ نابینایان درس بخواند، او آنجا به موسیقی پرداخت و در ۱۹۲۷ به پاریس رفت تا در
École normale de musique de Paris
به ادامه تحصیل موسیقی بپردازد.

خوآکین در سال‌های جنگ داخلی اسپانیا، دور از وطنش در فرانسه، سوئیس، آلمان و اتریش زندگی کرد.
او در سال ۱۹۳۳ در والنسیا با یک پیانیست ازدواج کرد.

خواکین در ۱۹۳۹ پس از پایان جنگهای داخلی اسپانیا به کشورش بازگشت و در همین سال
Concierto de Aranjuez
را ساخت که در سال ۱۹۴۰ در بارسلونا در
Palais de la musique catalane
اجرا شد.

🎸 خوآکین، اندوه حاصل از ویرانی‌های جنگ‌های داخلی اسپانیا را به‌خوبی در آهنگ خود جای داده است
و گای بونتمپلی، ترانه‌سرای فرانسوی همین کار را تا حدی در ترانه‌ای که ۲۷ سال بعد برای آن سروده است انجام داده
و ریچارد آنتونی، خوانندۀ فرانسوی به‌خوبی در صدا و لحن خود همین کار را در خواندن این ترانه کرده است
و اندوهی که از دل برآمده بر دل می‌نشیند.

عشقِ خوآکین، فقط آرانخوئز نیست، آرانخوئزِ پیش از جنگ، نمادِ «دوران پیش از جنگ» است.

#بهزاد_پاکروح
دربارۀ شعر و موسیقی:
t.center/pakruh

😞«جنگ‌ها برنده ندارند؛
به بازنده‌ای که کمتر باخته است برنده می‌گویند»
#ب_پ

🌱 مطالب این کانال‌ها اختصاصی‌اند، لطفاً لینکشان را حذف نکنید:
t.center/pakruh
t.center/andishehsarapub
🧡 از روز ۲۵ نوامبر (معمولاً برابر با ۴ آذرماه، بعضی سال‌ها ۵ آذرماه) که از سال ۱۹۹۹م، روز جهانی
#نه_به_خشونت_علیه_زنان است،
تا ۱۰ دسامبر (معمولاً برابر با ۱۹ آذرماه و بعضی سال‌ها برابر با ۲۰ آذرماه) که از سال ۱۹۵۰م،
#روز_جهانی_حقوق_بشر است،
فرصتی ۱۶ روزه است برای آگاهی‌بخشی و تلاش در راستای بهبود وضعیت امنیت زنان.

🧡 این کارزار که با حمایت سازمان ملل (و حمایت ویژۀ بان کی مون، دبیر کل وقت سازمان ملل) صورت گرفته است، برای نمایش همبستگی و نمود بیشتر و جلب توجه، به صورت سمبولیک به انتخاب رنگ (نارنجی) پرداخته است و از سال ۲۰۱۸ با شعار
#جهان_را_نارنجی_کنید (مانند پوشیدن لباس نارنجی‌رنگ و استفاده از رنگ نارنجی در تصاویر) که در کنار شعارهای سال‌های بعد هم باقی ماند توجه عموم را به رفع خشونت علیه زنان جلب می‌کند.

#نه_به_خشونت_علیه_زنان مبتنی بر «فهمیدن و فهماندن» است و خود نباید متکی به روش‌های خشونت‌آمیز باشد؛
این کار تنها با «فهم، آگاهی و تربیت» و «تصویب و اجرای قوانین» امکان‌پذیر است.
#ب_پ

👈 علامتِ درخواست کمک را به اطلاع همه برسانید
🕯 @pakruh
🕯 @andishehsarapub
😢 فردا، ۲۹ آبان، ساعت ۸ صبح
دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
مراسم وداع با
#دکتر_محمدعلی_اسلامی_ندوشن است:
t.me/andishehsarapub/12128

🌹نام دکتر اسلامی ندوشن، استاد بزرگ ادبیات، حقوق و مهمتر از همه اخلاق، که نامش جاوید و یادش به خیر باد، بر خیابان کوچکی بین خیابان وصال و قدس (دانشگاه تهران) نشسته.
نصب مجسمه: ۱۳۹۹

دکتر ندوشن در سال‌های اخیر در کانادا سکونت داشت و گاهی خبرهایی از او از زبان همسرش دکتر شیرین بیانی به دوستان و آشنایان می‌رسید.

به بهانۀ نامی که از دکتر شیرین بیانی به میان آمد، اشاره کنم که او، استاد پیشین تاریخ در دانشگاه تهران، زادۀ ۱۳۱۷، نتیجۀ ملک المتکلمین است که از مشروطه‌خواهان بود که در سال ۱۲۸۷ پس از به توپ بسته شدن مجلس دستگیر و به همراه میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل در مقابل محمدعلی‌شاه به قتل رسید.

به بهانۀ نامی که از صور اسرافیل برده شد، اشاره کنم که دهخدا شعر «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» را در سوگ او سرود و در صور اسرافیل در تبعید در سوئیس آن را منتشر کرد.
دخو که در تهران ستون چرند و پرند را در صور اسرافیل می‌نوشت بعداً در تبعید این نشریه را منتشر می‌کرد.
#ب_پ
@pakruh
@andishehsarapub
Ещё