آمین

#دریا
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
Forwarded from عکس نگار
🔻
حقیقتِ آدم ها را هرگز نمی شود فهمید. داوری حتی اگر سندش تجربه و مشاهده باشد باز یک جای کار می لنگد!
چه کسی روح «افشین» را انقدر بزرگ و صیقلی می دانست؟ چه کسی فکرش را می کرد او آن قدر مشغول تماشای آسمان باشد که این طور سهل و ساده از خودش بگذرد...
.
افشین، دیروز جانش را برای نجات جان آدمها، با #دریا معامله کرد...

#انزلی
#نجات_غریق
@aminhaghrah
🔻بیست و چند روز است که حامد رفته «دریا» و برنگشته.
اعلامیه ی عکس داری داده اند که هرکس او را دیده خبر بدهد!
عجیب و غریب است رابطه ی مردم این جا و «دریا». که هیچ وقت از آن دل نمی برند. دل زده نمی شوند. حتی اگر خشم بگیرد و داغ روی دل بگذارد باز آغوش ش آرامگاهِ جان هاست و شانه اش قرارگاهِ اشک ها.
حامد را نمی شناسم اما این داستان که بر او رفت برای ما که بندر نشینیم آشناست. که کمتر اهل دریایی ست این قصه (دور یا نزدیک) بر او نرفته باشد.
به حامد که فکر می کنم و چشمهای منتظری که به دریاست، می بینم فقط ترانه چاره است. می روم سروقتِ «دور از ساحل» که بهترین وصف حال است. عاشقانه ای به درد آمیخته که سالها پیش در دیداری خصوصی از «باقر رضایی» امانت گرفتم. خواننده ای که دهه ۴۰ از تهران به گیلان آمد و چند کارِ جانانه با «ویسانلو» و «فروزانفر» و «راغب» و «شیون» و ...ساخت و بعد رفت و خاطره شد:

شب سیه گیسو را افکنده بر دریا
قایقران می گوید ای خدا. ای خدا
گر شود طوفانی. این دریا می دانی
چاره ندارم
قایق من بر آب، می خورد پیچ و تاب
ز شوق یارم
بازوانم شده خسته. خسته. خسته
دل امید بر خدا بسته. بسته بسته
من هم آخر دلی دارم. دارم. دارم
دیده بر ساحلی دارم. دارم دارم
یارم در این زمان. بنشسته نگران در انتظارم
قایق من بر آب می خورد پیچ و تاب
به شوق یارم...
#باقر_رضایی
#موسیقی
#دریا
@aminhaghrah
«سه ماهی هست که روی آب بوده. از تابستون...»
این را کسی گفت که روپوش سفید داشت و معاینه اش کرد.
از صورتش چیزی معلوم نبود. آب شور همه چیزش را به هم ریخته بود. تن ش اما سالم بود. و شلوارک قرمزش هم...
انگشت دستها منفصل از کف بود. جدا جدا... فرقِ سرش سوراخ عمیقی داشت که ملوان گفت دیده کار کاکایی هاست.

من اما تا حالا به این فکر می کنم. به آن ۳ماه. ۳ماه که به سینه معلق در خزر بود. و همه ی آن روزها و شب ها دریا می دید. فقط دریا...
#روزانه #دریا
@aminhaghrah