شهید احمد مَشلَب

#حزب_‌اللهی
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@ahmadmashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
توضیح: داستانی که مےخوانید، واقعی و به نقل از دختر تازه مسلمان زرتشتی است که خودشون، داستان رو نوشته اند و البته به سبک دلنوشته و ادبیات سنی بچه های دهه هفتادی ادمین کانال بااجازه از خود ایشان، داستان را کمی ویرایش کرده اند... #داستان_صبا #قسمت1⃣
#داستان_صبا
#قسمت2



وقتی وصیت نامه شهدا رو خوندم دیدم در وصیت نامه ی خیلی از 🌷شهدا🌷 به حفظ #حجاب اهمیت داده شده.

✳️ اگر در مناطق اقلیت نشین رفت و آمد کنید می بینید حجابشون حتی از عرف جامعه هم خیلی بهتره ...
واقعاً حیا و عفتشون از خیلی از مسلمان ها بهتره...

این به معنای این نیس که مسلمان ها حفظ حجاب ندارن، ولی بی حیایی و بی غیرتی به شدت رواج پیدا کرده اما خدا رو شکر مردان عفیف و زنان عفیفه هم درحال افزایشند.


من خودم هم هرچند آزاد بودم اما واقعاً اهل رابطه با جنس مخالف، پوشیدن لباس های زننده و آرایش نبودم...
این کارها یعنی تابوشکنی... و دور از ملاحظات خانوادگی بود.✳️


یکی از بزرگترین اشتباهات من در بحث حجاب این بود که بعد از مسلمان شدنم چون خودم تغییر ظاهر دادم انتظار داشتم جامعه هم مثل من تغییر کنه❗️
ولی نکرد؛ و این سبب تفکر بیشتر و بدبینی ام شد

حدود تیر ماه سال ۹۲ بود و من با یکی از دوستانم صحبت می کردم، حرف از فعالیتهای برادرش شد، اون موقع نمی دونستم که به این پسرا میگن #حزب_اللهی، بخاطر غیرت و سربه زیری که برای من عجیب بود.

توضیحاتی داد و گفت حوزویه، منم خواستم که حوزه رو بهم نشون بده بهم خندید!😐

ولی گفت می ریم جلسه "خانم عطایی" "همسر حاج آقای علوی"...


چند روز بعد رفتیم.... حرفها مثل عسل به دلم می نشست💖 ولی اصلاً فکر نمی کردم که من زرتشتی هستم و اون حرفها برای مسلمون ها...

بعد از جلسه برای کمک کردن همونجا موندیم، که در حین جلسه، رفت و آمد آقایون خیلی جلب توجه میکرد؛ که همه شاگردهای حاج آقای علوی بودن؛ در عین ندونستن و سادگی، منم بعد از جلسه خانمها رفتم نشستم تو حیاط پشت همه آقایون، برای اینکه ببینم اون آقا با اون نوع لباسهایی که پوشیده چی داره میگه...

حدود ده دقیقه بعد برادر دوستم وارد حیاط شد و با خشم و داد ازم پرسید اینجا چه غلطی میکنم⁉️😡

و بعد از آقای علوی پرسید:
چرا یه دختر آتش پرست زرتشتی رو به خونش راه داده❗️



من به شدت از اون آقا و واکنش افراد حاضر در اونجا ترسیده بودم😰😨

به عنوان یک زرتشتی کاملاً خودم رو در موضع ضعف دیدم، و مسلمانان رو افرادی مغرور و بی اخلاق.😕😐

زمزمه ها شروع شد...
بعضی از خانما گفتن نجس شدیم❗️😖
آقایون هم داد و بیداد...❗️😡😠


آقای علوی اومدن سمت من که به شدت ترسیده بودم، گفتند:
"دخترم اگر خانوادت اجازه میدن امشب شام رو اینجا مهمون ما باش و به ما افتخار میزبانی بده."😌


سر و صدا بلند شد...


حاج آقا به اون آقا گفت:
"شما هم دیگه حق نداری پاتو اینجا بذاری"😡
و راهنماییش کرد بیرون؛😏


و بعد رو به حضار گفت: "زرتشتی ها اهل کتابند📕 و مثل گل🌸 پاک."🙃😌

قلبم❤️ آوم شد و ترسم ریخت.

بعد از صحبت ها، با مادرم تماس📱 گرفتم و گفتم شب رو اونجا میمونم، ایشون هم قبول کرد.


بعدها فهمیدم آقای علوی خانواده من و چند خانواده یهودی رو توی منطقه شهران میشناخته؛ و با پدرم دوستی نزدیکی داشتند...

چنان با مهر و عاطفه از من پذیرایی شد که فراموش کردم چند ساعت پیش چه حرفایی شنیدم...



✳️ادامه دارد...
#کپی_باذکرمنبع_حلال_است
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 🌷 شهیدی که امام خامنه‌ای او را تنها امیدِ خود نامید #شهیداحمد_آتش_دست @Ahmadmashlab1995
شهیدی که امام خامنه‌ای او را تنها امیدِ خود نامید

سلام
روی میزِ مطبوعات یه #روزنامه دیدم. و مثل همیشه گشتم تا اگه #خاطره_شهید داره بخونمش...
صفحات رو که ورق زدم عکسِ سه در چهارِ یه #شهید نظرم رو جلب کرد ، #شهیداحمد_آتش‌_دست
نگاه که کردم، دیدم کنار عکسش به جای خاطره ، پیامِ #امام_خامنه‌ای رو درج کردند.
مقام معظم رهبری در وصف این شهید فرموده بودند:
در ايرانشهر و در ميان آن همه نوجوان و كودك ، فقط يك نفر دل و روحيهٔ مبارزه را داشت، و آن احمد آتش‌دست بود. اميد من به اين يك نفر بود. او تنها نمايندهٔ نسل خود بود كه در ايرانشهر روحيهٔ مبارزه داشت. بعدها هرگز رابطه‌اش با من قطع نشد، خبر دانشجو شدنش را شنيدم. از اينكه #حزب_‌اللهی مانده بود، خدا را شكر كردم. دلم می‌سوخت كه اين تنها محصولِ يك شهر را از دست رفته ببينم، و خدا را شكر كه هرگز از دست نرفت. چند ماه پيش عقدش را خواندم و امروز خبر عروجش رامی‌شنوم–سیدعلی خامنه ای
.
در کنارِ غبطه‌ای که به حالِ این شهید خوردم، بیشتر غصه وجودمو گرفت. شرمنده شدم که سالها در موردِ #شهدا کار کردم، ولی تازه اسمِ شهیدی رو می‌شنوم که آقا اینقدر ازش تعریف کرده...
تصمیم گرفتم برم در موردش تحقیق کنم.
و الحمدلله اطلاعات و خاطراتی ازش پیدا کردم:
احمد با رتبه‌ی بالا توی کنکور قبول شد و رفت دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اما اهل ایرانشهر بود... وقتی #حکومتِ شاهنشاهی حضرت آقا رو به #ایرانشهر تبعید میکنه، احمد در مقطع دبیرستان درس می خوند و از همون موقع با آقا ارتباط گرفت.
رهنمودهای امام خامنه‌ای احمد رو واردِ کار سیاسی کرد و با اینکه بارها توسط ساواک تهدید شد، دست از مبارزه نکشید...
بعد از #انقلاب هم با امام خامنه‌ای در ارتباط بود، و خودِ حضرتِ آقا #چهل روز قبل از شهادتِ احمد، در #بيت_رهبری صيغه‌ی #عقد ازدواج او با يكی از دانشجويان همفكرش رو جاری کرد...
احمد سراسرِ زندگیش زیبایی دیده می‌شد
چه ابتدایِ تولدش که مادر حتماً با #وضو بهش شیر می‌داد.وقتی هم که پدرِ احمد به مادرش (که سیده بود) میگفت: چرا توی زمستون با اینهمه زحمت برا شیر دادن وضو می‌گیری، ایشون می‌گفت: اگه با وضو شیر بخوره ، بچه خوبی میشه
و چه وقتی که مسئول نفتِ بیت المال بود و حاضر نشد حتی به پدرش #نفتِ اضافه بده...
و یا زمان‌هایی که از آقا #کتاب می‌گرفت و بینِ بچه‌ها پخش می‌کرد...
زندگیِ پر از مجاهدتِ احمد در یک پستِ تلگرامی نمی‌گنجه...
سرانجام احمد آقایِ عرش‌نشینِ ما که در خرداد ماه ۱۳۳۹ متولد شده بود ، در بهمن‌ماهِ ۱۳۶۱ و در عملیات #والفجر یک ( فکه) به شهادت رسید
#مزار ایشون در گلزار شهدای نهبندان واقع شده
#شادی روحش صلوات...
.
🌻 @Ahmadmashlab1995