🍁 تضعیفِ زبانِ فارسی لطمه به جان افغانستان است.💬 لطیف پدرام:
جغرافیای
زبان فارسی این چیزی نیست که ما امروز داریم. بنیاد نیشابور سالها پیش نقشهای از قلمرو
زبان فارسی براساس
شاهنامهٔ فردوسی منتشر کرد که نشان میداد قلمرو
زبان فارسی و ایران فرهنگی شامل هندوستان و پاکستان امروزی و بنگلادش تا قسمتهایی از قفقاز و تمامی آسیای مرکزی و چین و قسمتهایی از بوسنی و هرزگوین میشده است.
در هندوستان تا قبل از حضور کمپانی هند شرقی،
فارسی زبانِ رسمی بود؛ اما کمپانی هند شرقی
زبان انگلیسی را اول در ادارات و سپس در دانشگاهها و مدارس وارد کرد و
زبان فارسی محدود به مدارس و متون دینی شد تا از حوزهٔ
زبان علمی خارج شود و کمکم جایگاه خود را از دست بدهد و تمام شود که چنین هم شد.
بهتدریج، قلمرو
زبان فارسی محدود شد به همین جغرافیای کنونی و دولتهای گوناگون نیز در این مناطق، در تضعیف
زبان فارسی بسیار اثر گذاشتند، زیرا
زبان بهتنهایی و بدون حمایت دولتها نمیتواند اقتدار خود را حفظ کند و حتی اگر خیلی قوی باشد، زنده میماند، ولی محدود میشود.
در قرن ۱۹، انگلیسها و روسها منطقهای را جعل کردند و
افغانستان نام نهادند که بخش بزرگی از خراسان را شامل میشد؛ اما
زبان فارسی در این محدوده هم تحت تأثیر دولتهای مختلف، زیر سلطهٔ
زبان افغانی (پشتو) قرار گرفت و اکنون نیز با هجوم طالبان و حضور آنان در افغانستان، این
زبان بزرگ با خطر جدی و قطعی تضعیفشدن مواجه است.
در این جغرافیا باید اهتمام بیشتری برای
زبان قائل شویم. در وضعیت فعلی افغانستان و با سلطهٔ طالبان و تلاش برای کاربرد یک
زبان خاص،
زبانها دارند محدود میشوند و ما میدانیم که
محدودیتِ زبان یعنی محدودیتِ فرهنگی. جغرافیای
زبان فارسی در حال حاضر کوچکتر شده است، ولی اگر بتوانیم در سطح جهانی فعالیتهایی داشته باشیم، میتوانیم از
زبانمان دفاع کنیم.
در حال حاضر، هستی ما با
زبانمان تعریف میشود و اگر این
زبان را از ما بگیرند، ما از معادلات جهانی حذف میشویم. در تاریخِ ما همیشه
زبان اهمیت داشته است. ما که هیچوقت اکتشافات عظیم علمی نداشتیم. یکی از دلایل ماندگارشدن ما در تاریخ،
زبان ما و فرهنگی است که از طریق آن به ما رسیده است. ما با این
زبان و فرهنگ، خودمان را حفظ کردهایم.
در ایران بر روی این زبان کار میشود، ولی در افغانستان اینطور نیست. وظیفهٔ ما آن است که وقتی دربارهٔ کشورمان میاندیشیم و بحث مقاومت مطرح میشود، بدانیم که مقاومت فقط جنبهٔ نظامی ندارد؛ بلکه در خیلی زمینههای دیگر هم میتوان مقاومت کرد.
یکی از عرصههای کلان آن، مقاومت سیاسی و ملی است که نخبگان ما در هر جا که هستند باید به آن توجه داشته باشند.
ما باید از زبان فارسی در افغانستان صیانت کنیم و این کار با تولید در عرصهٔ سینما، هنر، نقاشی، شعر و هر چه متعلق به این
زبان است صورت گیرد. این مسئولیت سنگین است.
زبان فارسی از گذشتهٔ تاریخی با تلاش فردوسی به ما منتقل شد و اگر این
زبان در افغانستان نابود شود، دیگر چیزی از ما باقی نخواهد ماند.
زبان ابزاری برای بودن و مظهر حضور ماست. ما با این
زبان حضور داریم، تعریف میشویم و خود را از دیگران متمایز میکنیم. متأسفانه این
زبان در معرض تهاجم جدی است.
در حال حاضر تعداد زیادی از هموطنان ما در خارج از کشور زندگی میکنند که باید از این
زبان استفاده کنند.
زبان فارسی توان آن را دارد که خودش را حفظ و بازتولید کند. فرهنگستان ایران در سالهای اخیر کلمات
فارسی را جایگزین کلمات عربی کرده است و بدین وسیله این
زبان غنی میشود. مسئلهٔ جغرافیای
زبان فقط بحث تهاجم و خاک و جغرافیا نیست. دولتها در حفظ
زبان نقش کلیدی دارند.
زبانشناسان کار خود را میکنند، ولی قدرت اجرایی ندارند.
ما در افغانستان کلمات فارسی را پیشنهاد میکنیم، ولی مسئول وزارت فرهنگ ایراد میگیرد که این کلمات، ایرانی هستند و نباید استفاده شوند و فرمان صادر میکند که در دانشگاهها و ادارات از این کلمات استفاده نشود.نقش هژمونیک
زبان صرفاً از طریق تواناییهای ذاتی آن متبلور نمیشود.
زبان باید در ذات خودش ظرفیت
زبانشدن و جهانیشدن داشته باشد و دولتها باید از آن حمایت کنند. اگر دولتها تصمیم بگیرند، میتوانند یک
زبان را محدود کنند و در رادیو، تلویزیون، کتابهای درسی و … اجازهٔ استفاده از آن را ندهند. در نتیجه، این
زبان [...] دیگر یک
زبان درخشان و قدرتمند نیست.
الان
زبان فارسی از تمامی مناسبات بوروکراتیک دولت بیرون گذاشته شده است و جای آن را کلمات انگلیسی یا پشتو گرفته است و دانشگاههای مختلف به
زبان انگلیسی تدریس میکنند، نه
فارسی. بنابراین اگر در افغانستان
زبان رسمی دری باشد، نه
فارسی، پس این پروژهای برای تضعیف ماست. (تأکیدها افزوده شده است)
© از:
روزنامه اطلاعات (
۱۴۰۲/۵/۱) |
#زبان_فارسی