توره | اساطیر باستان

#مدیا
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 پس از تدفین #آپسیرتوس، #جیسون که از کشته شدن او شرمسار و عزادار بود شبانه #مدیا و #آرگونات ها را جمع کرده و عزم سفر نمود تا هر چه سریعتر به #یولکوس بازگردد. اما تمام خدایان از دزدیده شدن پشم زرین و اهانت به نوادگان #فریکسوس بدین منوال خشمگین بودند. به همین دلیل در همان ابتدای سفر کشتی آرگو با خشم #آپولو مواجه شد و یاران گرفتار طوفانی سهمگین شدند. بدنه کشتی چندین نوبت مورد اصابت صاعقه قرار گرفت و خطر غرق شدن آن را تهدید میکرد. به دستور جیسون، آرگوناتها کشتی را به سمت جزیره ای متروکه و کوچک که در دیدرس بود حرکت دادند.

در جزیره مدیا پس از مراقبه متوجه شد که طوفان از حانب آپولو بوده. به همین منظور به جیسون مشاوره رساند که باید معبدی برای عرض استغفار به درگاه خدای نور ساخته شود. پس جیسون جزیره را "آنافیا" نامید و معبدی برای آپولو در آن بنا نمود. از طرفی مدیا با دوازده تن از کنیزان زیباروی که شهبانو #آریته به وی هدیه کرده بود خود را آراستند و مراسم رقص و قربانی در مقابل آپولو به اجرا گذاشتند. با ساخت معبد و اجرای مراسم طوفان که چند هفته به طول انجامیده بود آرام گرفت و خورشید در آسمان نمایان شد. به شکرانه این ترحم مدیا تمام آن دوازده کنیز را به عنوان کاهنه های معبد در همان جزیره گماشت و جزیره آنافیا پس از مدتی با حضور مسافرانی که برای زیارت آپولو می آمدند پر رونق گشت.

در ادامه سفر و در حالی که راه چندانی تا یولکوس باقی نمانده بود در حوالی سواحل #کرت کشتی آرگو مورد حمله #تالوس قرار گرفت. تالوس گولم برنزی عظیمی بود که توسط خدای بزرگ #هفائیستوس ساخته شده بود و به شاه #مینوس کرت اهدا شده بود. بدلیل حمله تالوس آرگو مجبور به لنگر اندازی در ساحل شد و مدیا موفق شد با معجون جادویی خود قلب تالوس را خالی از نور کرده و میخی که قلب او را سر جای خود ثابت نموده بود خارج کند و اینگونه تمام گولم برنزی بی حرکت شده و تالوس به قتل رسید. افسانه ها حاکی از آن بودند که پس از آن تالوس به شکل مجسمه برنزی بی حرکتی تا مدت مدیدی در همان ساحل پابرجا ماند و حتی هیبت بی حرکتش نیز موجب هراس دل دشمنان می شد. نکته جالب توجه اینجاست که این دومین مرتبه بود که جیسون در طول سفرش توسط #اتوماتون های هفائیستوس مورد تهاجم قرار می گرفت!

پس از عزیمت از ساحل کرت کشتی در چند شب به یولکوس رسید و آرگوناتها بدین ترتیب توانستند تمام ماجراجویی خود را همانطور که مقرر شده بود در کمتر از چهار ماه به انجام برسانند.

جیسون همانگونه که قول داده بود پشم زرین را تقدیم عمویش شاه #پلیاس نمود. اما مدیا که می دانست پلیاس با به دست آوردن میراث فریکسوس، حتما جیسون را از سر راه خود برخواهد داشت، در هیبت یک خائن شبانه به استراحتگاه شاه وارد شد و در حالی که او را با خوراندن شراب گیاهی اغوا می نمود اینگونه بیان نمود که قدرت پشم زرین تنها بوسیله خودش که کاهنه مقدس #هکاته است قابل استخراج است و شاه چاره ای نخواهد داشت جز اینکه او را به زنی بگیرد! اینگونه مدیا میتوانست در ابتدا جان خود را نجات دهد تا بتواند برای نجات جیسون نیز فکری بکند. پس او توانست همان شب از پلیاس قول بگیرد که فردا در مقابل همگان او را همسر خود و ملکه سرزمین و کاهنه مسئول پشم زرین معرفی کند و پلیاس اینگونه قول داد.

فردای آن شب مجلس سور و سات عروسی با حضور اشراف زادگان و همچنین جیسون و آرگوناتها برگزار شد. مدیا که از پیش نقشه ای طراحی نموده بود به شاه اینگونه خطاب کرد که: "قدرت جاودانگی تو تکمیل نخواهد شد مگر اینکه در حضور همگان در حوض معبد #آرس تن به آب بزنی و غسل کنی!"

پلیاس که خدعه و خطر را احساس نموده بود بیان داشت که اگر اینگونه است من این قدرت را به پهلوان بزرگ و صاحب اصلی پشم تفویض می دارم و از او میخواهم که ابتدا در استخر به شنا بپردازد! این در حالی بود که مدیا شب پیش از آن آب استخر را با دارو مسموم نموده بود. پس در مقابل حیرت و پشیمانی مدیا، جیسون که از ماجرا بی اطلاع و از طرفی از خیانت مدیا خشمگین بود همانطور که پشم را بر دوش داشت وارد آب شد. بلافاصله به دستور پلیاس در مقابل فریاد و التماس مدیا استخر توسط کماندارن تیرباران شد اما به لطف خدابانو #هرا هیچ کدام از تیرها به پهلوان اصابت نکرد و همچنین به قدرت اوراد مدیا سم موقتا ختثی شد تا جیسون از آب خارج شد. پلیاس که اینگونه دید از ترس اینکه قدرت جاودانگی واقعا به جیسون منتقل شده باشد که تیرها او را از پای در نیاورده اند با عجله وارد آب شد. اما سم مدیا در جا اثر نمود و شاه ظالم در آب غرق شد.

پس از این واقعه و روشن شدن برحقی جیسون با این داوری آرس، وی خود را شاه حقیقی یولکوس خواند و بر تخت نشست و مدیا به عنوان شهبانو در کنار او قرار گرفت و اینگونه روایت جیسون و مدیا و آرگوناتها و ماجراجویی آنان در ارتباط با پشم زرین #آریس به پایان می رسد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 پس از اینکه #جیسون توانست چالش شاه #آئیتس را با موفقیت پشت سر بگذارد ضیافتی در قصر برپا شد. آئیتس ظاهرا خود را شاد نشان داد و در میان جمع به همگان قول داد که دخترش #مدیا را به عقد جیسون دراورد اما مدیا که از نیت باطنی شاه آگاه بود، آرگونات ها را مطلع ساخت که پیش از نیمه شب خوابگاه خود را ترک کرده و پنهانی در کشتی سنگر گیرند. چرا که شاه قصد داشت شبانه خوابگاه آنان را به آتش بکشد و اینگونه از شر جیسون و همراهانش خلاص شود.

با این مساعدت مدیا، جیسون و یاران آرگو توانستند شبانه از کولخیس بگریزند. هر چند برادر مدیا، شاهزاده #آپسیرتوس از کردار او آگاه شد و پنهانی به تعقیب آنان پرداخت.

از طرفی کشتی آرگو با راهنمایی شاهدخت به جزیره کوچکی رسید که معبد #آرس و پشم زرین در آن قرار داشت. در صحن معبد آرگونات ها با اژدهای عظیم نگهبان پشم زرین مواجه شدند که بی درنگ چندین تن از افراد همراه را به قتل رساند. اما آنان توانستند به کمک نغمه چنگ جادویی #اورفئوس اژدها را مبهوت سازند. چون اژدها تمام حواس خود را مجذوب نغمه چنگ خدایان ساخت، مدیا از فرصت استفاده نمود و داروی خواب آور خود را وارد بینی وی کرده و هیولا را بیهوش ساخت. پس جیسون توانست با موفقیت پشم زرین را به دست آورد و به سوی #یولکوس رهسپار شود.

پس از لختی که آئیتس از غیبت دختر و پسرش آگاه شد، همراه با گروهی به جست و جوی آنان پرداخت و چون آرگو را در ساحل کولخیس نیافت به سمت معبد آرس رهسپار شد و پشم زرین را در مکان همیشگی اش ندید. پس لشگر عظیمی از کولخین ها را برای بازگرداندن مدیا و کشتار آرگونات ها رهسپار ساخت. در همین حین آرگوناتها در سفر بازگشت خود دوباره به رود #اریدانوس رسیدند اما با خشم #زئوس مواجه شدند. چنان که خدای خدایان بدلیل عصبانیت از دزدیده شدن گنجینه ای که فریکسوس به وی تقدیم نموده بود طوفانی عظیم را بر جیسون و یارانش مسلط کرده و آنان را به سمت مبدا عقب راند. مدیا در الهامات خود خشم زئوس را درک نمود و پیش بینی کرد که تنها راه رهایی از نفرین زئوس به دست #سیرسه رقم خواهد خورد. پس آنان را به مقام سیرسه یعنی جزیره #آئیا هدایت نمود و خدابانوی ساحره نفرین را از آنان دور ساخت.

در ادامه مسیر آرگونات ها با #سیرن ها مواجه شدند. پریان آوازه خوانی که قصد داشتند کشتی را با آواز مسحور کننده خود از مسیر منحرف کرده و دریانوردان را نابود سازند. اما این بار نیز به مساعدت نغمه چنگ اورفئوس یاران آرگو توانستند تمرکز خود را بر مسیر حفظ کرده و راه را ادامه دهند. پس از سیرن ها کشتی آرگو دچار همان سرنوشتی شد که سالها بعد #اودیسیوس با آن مواجه شد. آرگوناتها وارد غار #سیلا ی خونخوار شدند و سپس با هیولای عظیم #شاریبدیس مواجه گشتند. اما به دستور شهبانوی خدایان #هرا، تایتان بانو #تتیس و #نرئید ها کشتی را از این مصیبت ها رهایی دادند تا کشتی بالاخره به جزیره #کورسیرا رسید. جایی که شاه #آلسینوس بر آن حکم رانی میکرد.

آلسینوس جیسون و همراهانش را به گرمی پذیرفت. چرا که دانست آنان از سوی متحدش یعنی شاه #پلیاس به این ماجراجویی گسیل شده اند. اما چندی پس از رسیدن کشتی آرگو، آپسیرتوس و همراهانش نیز به کورسیرا رسیدند. آپسیرتوس بی درنگ از شاه خواست که خواهرش مدیا را به آنها بازگرداند و جیسون خائن را معدوم سازد اما آلسینوس راغب نبود چنین کاری انجام دهد. پس او اینگونه به شاهزاده پاسخ داد که "اگر خواهرت مدیا پیش از رسیدن تو جیسون را لمس نموده باشد من زن را از همسرش جدا نخواهم ساخت و او را تقدیم تو نخواهم کرد. اما اگر او هنوز باکره باشد من او را همراه تو به کولخیس خواهم فرستاد"

از سویی آلسینوس می دانست که مدیا هنوز با جیسون همبستر نشده است. پس مغموم شد و قرار گذاشت که مامای سلطنتی فردا در حضور همگان مدیا را معاینه نموده و نتیجه را اعلام سازد. چون ملکه #آریته همسر آلسینوس اشتیاق او برای نجات جیسون را دید پیغامی به جیسون فرستاد و از او خواست که شبانه در غاری که او در نظر دارد با زنی که او برایش انتخاب نموده همبستر شود و از طرفی مدیا را آراسته و به غار برد. شب پیش از داوری در تاریکی غار با این ترفند، جیسون نادانسته مدیا را به همسری گرفته و با او همبستر شد و فردا صبح در حضور همگان مشخص شد که مدیا پیشتر مردی را لمس نموده است و او کسی به جز جیسون نبود!

آپسیرتوس خشمگین از این رسوایی جیسون را به دوئل تن به تن طلبید و علیرغم التماس جیسون مبنی بر بخشایش راضی به بازگشتن از تصمیمش نشد. پس شاهزاده کولخیس در مبارزه کشته شد و همراهانش که حقانیت جیسون را در این نبرد تصدیق نمودند چاره ای جز تقدیم شاهدخت به او نیافتند. اما از طرفی می ترسیدند که اگر به کولخیس بازگردند با خشم آئیتس مواجه شوند. پس بدن آپسیرتوس را در کورسیرا به خاک سپرده و خودشان نیز در نزدیکی همان آرامگاه شهر کوچکی ساخته و همانجا ساکن شدند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در نقطه اوج سفر، #آرگونات ها با استمداد از پیشگویی های #فینیاس، بالاخره به پادشاهی #کولخیس، زادگاه و قلمرو نوادگان #فریکسوس و جایگاه مقدس پشم زرین رسیدند.

شاه #آئیتس، پادشاه کولخیس و پدر #مدیا پیش از رسیدن جیسون توسط اوراکل خود از رسیدن پهلوانی بزرگ و جویای نام با خبر شده بود. همچنین به او هشدار داده شده بود که بقای سلطنتش در گرو این موضوع است که پشم زرین در قلمرو کولخیس در جایگاه خود داخل معبد #آرس بماند و از آن نقطه خارج نشود.

بدین روایت، آئیتس با سیاستی بدخواهانه با مهمان نوازی باشکوهی به ظاهر آرگونات ها را پذیرفت و ضیافتی مجلل برپا نمود. در ضیافت جیسون سرگذشت خود و یارانش را شرح داد و این مطلب را عرضه کرد که شاه #پلیاس از او خواسته پشم زرین را برایش ببرد و او بدنبال پشم جاودانگی تا این قلمرو خطرات بسیاری را پشت سر گزارده است.

از طرفی داستان شرح می دهد که شاهزاده خانم مدیا با اولین دیدار از جیسون دل در گرو عشق پهلوان زیباروی باخت! پس بر این شد تا حربه ای بچیند تا پدرش با اولین درخواست جیسون از پشم زرین در همان لحظه جان او را نگیرد (چرا که مدیا جادوگری بزرگ بود و ورود و درخواست جیسون را از پیش در رویای خود دیده بود). او از در مشاوره ای فوری به پدر پیشنهاد کرد که به جای کشتن جیسون او را با چالشی ناممکن مواجه ساخته و اینگونه از سر راه برش دارد تا کسی نتواند شاه را به مهمان کشی و ناجوانمردی متهم سازد. این پیشنهاد به نظر شاه آئیتس هوشمندانه آمد.

شاه به جیسون قول داد پشم زرین را به او هدیه دهد در صورتی که او بتواند با یک دست و بدون سلاح با گاوهای برنزی #آدامنت زمین لم یزرع پادشاهی را شخم بزند و آنچه را که درخواست پادشاه است را در آن بکارد. گاوهای آدامنت مجسمه های فلزی زنده و عظیم الجثه ای از جنس برنز بودند که خداوندگار #هفائیستوس به پادشاهی کولخیس به پاسداشت ساخت معبدی برای خدای صنعت اهدا کرده بود. این گاوها رام ناشدنی و کشنده بودند و تنها از امر شاه اطاعت می کردند. درون بدن آنان پر از آتش بود و از دهان و بینی نفسی آتشین بیرون می دادند. جیسون که سری نترس داشت بدون در نظر گرفتن سختی و عواقب چالش، شرط شاه را پذیرفت و قرار شد که این کار فردا صبح در حضور خاندان سلطنتی و مردم کولخیس انجام شود. پس آرگوناتها و جیسون به خوابگاه خود هدایت شدند.

از سویی #هرا شهبانوی اولمپ که اراده کرده بود از جیسون محافظت نماید از خدابانو #آفرودیت خواست که چاره ای بیندیشد و مدیا را در مقام حامی ای مطمئن بر جیسون بگمارد. پس آفرودیت به خواب مدیا آمد در حالی که برهنه بود و بویی خوش از بدن زیبا و بلورینش استشمام میشد! چون مدیا او را ستایش نموده و دلیل آن رایحه دل انگیز را جویا شد، آفرودیت شاخه ای از گل "اسطوخدوس" که در دست داشت را نشان داد و از نظر پنهان شد. پس مدیا از خواب پرید و با قدرت نیاکانش با راهنمایی از کتب باستانی، روغنی از گل اسطوخدوس و دیگر گیاهان ساخت که میتوانست هر شخصی را در مقابل آسیب هر گونه آتش و فلز ایمن سازد.

شاهزاده به همراه روغن جادویی شب هنگام پنهانی به خوابگاه جیسون رفت و او را از خطر چالشی که فردا صبح در پیش رو داشت با خبر ساخت و به وی اطمینان داد که بدون کمک از سوی خودش امکان ندارد از این تهدید جان سالم بدر ببرد. پس به او پیشنهاد یاری داد در عوض اینکه جیسون قول بدهد اگر زنده ماند او را به همسری گرفته و با خود به #یونان ببرد تا بتواند تا ابد نگهبان پشم زرین باقی بماند. او روغن را به جیسون داد و از او خواست تا بدن و زرهش را کاملا با آن بپوشاند. جیسون نیز چنین نمود.

فردا صبح در حضور همگان جیسون با دو گاو وحشی آدامنت رو در رو شد اما چون حربه مدیا را به کار گرفته بود آتش چارپایان به او آسیبی نرسانید و توانست پس از سواری طولانی مدتی آتش درونی گاوها را خاموش نموده و آنان را رام کند. سپس با گاو آهنی که به گردن آنان وصل نمود زمین را شخم زد. در این حال شاه که گمان نمی برد جیسون از مرحله اول جان سالم بدر ببرد در حالی که خشم خود را فرو می خورد کیسه ای به سمت پهلوان پرتاب نمود و از او خواست تا محتویات درون آن را در زمین شخم زده شده بکارد. محتویات این کیسه در واقع دندانهای همان اژدهای مقدسی بود که #کادموس پهلوان باستانی پیش از ساختن شهر #تبس کشته بود و آن دندانها توسط خدابانو #آتنا برداشته شده بودند. چون جیسون دندانها را کاشت با سرنوشتی همانند کادموس مواجه شده. بدین شکل که از هر دندان مردی جنگجو برخاسته و به او حمله نمود. اما جیسون توانست با دست خالی مردان جنگجوی مجنون را گمراه ساخته و آنان را مجبور سازد تا یکدیگر را به قتل برسانند و اینگونه این قسمت از چالش نیز همانند حکایت کادموس و دندانهای اژدها به پایان رسید. بدینسان جیسون از چالش های آئیتس جان سالم بدر برد و در میان هلهله شادی آرگوناتها و مردم به قصر بازگشت.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 تا به اینجای کار در کنار هم #آرگونات ها و سردسته شان #جیسون را شناختیم و همراه با آنان سفر ماجراجویانه طولانی در جست و جوی پشم زرین به سوی #کولخیس را آغاز نموده ایم.

شاید بتوان یکی از نقاط عطف سفر را رسیدن آرگو به جزیره #هارپی ها و ملاقات جیسون با #فینیاس دانست. این نقطه معروفترین موقعیتی است که در اساطیر #یونان باستان، ما توصیف دقیقی از هارپی ها می شنویم. در ادامه سفر آرگوناتها به جزیره #سالمیدسوس در #تراکیه رسیدند. در این جزیره متروک کسی به جز #فینیاس فرزند #آگنور پسر #پوسایدون ‌سکونت نداشت. او با استعداد مادرزادی پیش گویی و اطلاع از رازهای خدایان به دنیا آمده بود و گفته میشد که می توانست صدای شورای خدایان در قله #اولمپ را بشنود. اما چون او چندین نوبت این رازها و تصمیمات خدایان را برای انسانها فاش ساخته بود (من جمله آنها در بعضی روایات به داستان سیل عظیم و نجات #دئوکالیون اشاره شده است) #زئوس وی را به سختی تنبیه ساخته بود. بدین صورت که چشمانش را کور ساخت و به جزیره سالمیدسوس تبعیدش نمود و هارپی ها را بر وی مسلط ساخت. در این جزیره مقدر شده بود که فینیاس هیچ گاه نمیرد و زنده مانده و زجر بکشد! هارپی ها عفریته های دهشتناکی بودند که بالهایی بزرگ و صورتی زشت و کریه داشتند و از گوشت انسان تغذیه می نمودند. در دخمه ای در جزیره سفره ای رنگین از غذاهایی فاسد نشدنی و خوش عطر گسترده شده بود که هارپی ها از آن صیانت میکردند و اجازه نمی دادند احدی من جمله فینیاس به سفره دست یازی کند. بنابراین مقدر شده بود که او بوی غذا را استشمام کرده و نتواند از آن بخورد و همواره گرسنه بماند، اما نمیرد. هنگامی که آرگوناتها با فینیاس پیشگو دیدار نمودند از او خواستند که آنان را برای ادامه سفر راهنمایی کند. پس پیشگو متقابلا از آنان خواست تا او را از عذاب مقدر شده رها سازند. بنابراین جیسون نقشه ای طراحی ساخت و توانست با کمک یارانش #زتیس و #کالایس فرزندان #بوریاس، هارپی ها را نابود ساخته و فینیاس را آزاد کند. سپس آرگوناتها با راهنمایی های پیشگو جزیره را وداع گفته و به ادامه دریانوردی پرداختند.

پس از جزیره هارپی ها کشتی آرگو با صخره های نابودگر مواجه شد. کما اینکه فینیاس راجع به آن به دریانوردان خبر داده بود. این صخره به گونه ای بود که راه دریایی باریکی از میانه آن وجود داشت و دریانوردان را وسوسه مینمود تا کشتی را از میانه تنگه عبور دهند. اما به محض ورود هر شیئی دو دیواره صخره به هم نزدیک شده و می چسبیدند و هر چیز که در میانه قرار داشت را نابود می کردند! جیسون با رایزنی با اورفئوس تصمیم گرفت کبوتری را بین صخره ها بفرستد با این حساب صخره ها بسته میشدند و به هنگام باز شدن مجدد، کشتی میتوانست وارد شود و تا بسته شدن برای بار دیگر، آرگوناتها فرصت می یافتند به اندازه زمان دو بار حرکت صخره ها (یک بار باز شدن و یک بار بسته شدن) را صرف عبور از تنگه کنند. با تلاش و پاروزنی سریع یاران نقشه مذکور موفق بعمل آمد و کشتی توانست به سلامت از میان صخره ها عبور کند.

جزیره #دیا مقصد بعدی یاران آرگو بود. آنان پس از توقف کوتاهی نزد شاه #لایکوس در سرزمین یوگزاین و تعمیر کشتی طبق راهنمایی فینیاس به سمت دیا حرکت کردند. در جزیره، آرگوناتها با پرندگان وحشی #استیمفال مواجه شدند که شاهپرهایشان را همچون پیکان بر سر آنان فرود می آوردند. با آگاهی از توصیه فینیاس، آرگوناتها با کوبیدن نیزه ها به سپرهایشان تولید سروصدای شدید کردند و با این صدای گوشخراش توانستند پرنده ها را فراری دهند. در واقع #هرا برای جیسون مقدر ساخته بود که به دیا برسد تا با "کشتی شکستگان" دیدار کند. نوادگان شاه #آتاماس و شاهزاده #فریکسوس (وارثین اصلی پشم زرین) که کشتی آنان غرق شده بود و در جزیره دیا پناه گرفته بودند. هنگامی که فرزندان فریکسوس سرگذشت جیسون و هدف او را شنیدند از او بسیار خشنود گشته و خواهش کردند که آنان را با خود به کولخیس برگرداند. در ادامه داستان شاهدیم که #فرونتید ها پس از بازگشت به موطن خود نزد مادرشان یعنی #کالسیوپ رفته و از جیسون به نیکی یاد نمودند و کالسیوپ نیز جهت قدردانی خواهر خود #مدیا (نگهبان مقدس پشم زرین) را برای خوشامدگویی و ملاقات با جیسون همراه پسرانش رهسپار ساخت.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در نقل پیشین متذکر شدیم که سفر #جیسون عرصه گردهمایی بزرگترین پهلوانان یونانی بوده است. او پس از فرمان #پلیاس مبنی بر سفر به #کولخیس و باز آوردن پشم زرین جاودانگی، برای عبادت به معبد #پوسایدون رفت و به راز و نیاز پرداخت. در این هنگام از سوی وخش خدای دریا به او الهام رسید که برای یافتن بهترین و استوارترین کشتی که در طول تاریخ ساخته شده است نزد #آرگوس معمار برود. می دانیم که #آرگوس فرزند #فریکسوس اولین دارنده پشم زرین بوده است. او هنگامی که از نیت جیسون آگاه شد با کمال میل بهترین کشتی ساخته خود یعنی #آرگو را در اختیار وی قرار داد و اینگونه جیسون از خود او دعوت نمود که در سفر به سمت مقبره پدر فقیدش با او همراهی نماید.

از طرفی خدایان مقدر نموده بودند که بزرگترین پهلوانان هر کدام به نحوی در موعد حال در ساحل پلیون حاضر شوند. ما در این مقال از برخی از مهم ترین آنان یاد میکنیم:

1. شاهزاده #آکاستوس فرزند شاه پلیاس که خود علیرغم دستور صریح پدرش به آرگونات ها پیوست.

2. #آئتالیداس فرزند #هرمس خدای اولمپی و معشوقه ی زمینی اش #یوپولمیا

3. #آنکایوس فرزند لرد #پوسایدون و آلتائیا

4. #آسکالافوس و #یالمنوس فرزندان #آرس و همسر زمینی اش #آستیوک

5. #آسکولاب فرزند #آپولو (که بعدها در مقام خدای پزشکی شناخته شد و به درجه خدایی رسید)

6. #آتالانتا شاهزاده خانم مشهور #آرکادیا که پس از توقف یاران آرگو در پادشاهی اش به آنان پیوست

7. شاهزاده #آگیاس (که بعدها شاه پیسا شد) فرزند #هلیوس

8. شاهزادگان #کاستور و #پولوکس فرزندان شهبانو #لدا که بنا به روایت #کاستور فرزند شاه #تینداروس و میرا بود اما #پولوکس فرزند #زئوس بود و در مقام نیمه خدایی و نامیرایی قرار داشت.

9. شاهزاده #دئوکالیون فرزند #مینوس و #پاسیفای اط سرزمین کرت

10. #ارژینوس از فرزندان نیمه خدای پوسایدون

11. #یوریمدون فرزند #دیونیسیس و #آریادنه

12. #هراکلس (هرکول) بزرگترین پهلوان اساطیر یونان باستان. فرزند #زئوس و شهبانو #آلکمن که به دستور خدابانو #هرا با آرگونات ها همراه شد و پس از ادای نقش خود از آنان جدا گشت

13. #ایفیکلوس فرزند #آلکمن و شاه #آمفی_تریون و برادر ناتنی هرکول

14. شاه #لائرتس، شاه #ایساکا و پدر #اودیسیوس مشهور

15. #ملئاگر پهلوان معروف که در شکار گراز #کالودون نیز حضور داشت و معشوق آتالانتا

16. #اورفئوس فرزند خدابانو و سرور #میوز ها، #کالیوپ، چنگ نواز مشهور که با آوای چنگ آسمانی خود کمک شایانی در نفس گیر ترین چالش های آرگونات ها به آنان روا داشت.

17. #پلئوس شاه پیتیا و پدر پهلوان معروف و رویین تن یعنی #آشیل

18. شاه #تالمون فرمانروای #سالامیس و پدر پهلوان مشهور #آژاکس

19. #تیسئوس معروف پهلوان بزرگ از بین برنده #مینوتار و فرزند پوسایدون

20. شاهزاده #تیدئوس از #کالودون

به جز این موارد نامبرده، بسیاری از دیگر پهلوانان گم نام نیز حضور داشتند که در ابتدا یا حین سفر به یاران آرگو ملحق گشتند. اما در میان آنان مهم ترین شخصیت، شاهدخت #مدیا، شاهزاده ی #کولخیس است. او از کاهنه های والاتبار خدابانو #هکاته و از نسل #سیرسه بود که پس از ملاقات با آرگوناتها عاشق جیسون شد و در سفر بازگشت نزد پلیاس او را همراهی نمود.

▫️ @Torecilik