#تلخ، مثل حقیقت
#رضا_بابائیگفته اند: «کار یک روشنفکر تقرير حقیقت و تقلیل مرارت است و اگر کار به انتخاب میان این دو برسد، روشنفکر باید تقرير حقیقت را بر تقليل مرارت ترجیح دهد.»
من بارها بر سر این دوراهی قرار گرفته ام: بازگویی حقیقت
تلخ یا کتمان حقیقت شیرین؟
گاهی میان حقیقت و مصلحت حال خودم یا مخاطب، مانده ام و ندانسته ام که چه کنم.
حقیقت، گاهی فوق العاده
تلخ است و برای ریختن آن در کام دیگری، نیاز به قساوت خاصی است.
کتمان آن دشوار و بیان آن دشوارتر.
به احتمال بسیاری دیگران هم همین مشکل را با ما داشته اند و دارند.
در دبیرستان، معلم فرزانه ای داشتیم که من چند بار او را نصیحت کردم و خواستم که بیشتر فکر کند و راه درست را برگزیند!
او هم همراه نگاه نجیب و مظلومانه اش، می گفت:
«چشم. بیشتر فکر می کنم.
تو هم از خدا بخواه که هدایتم کند.»
گاهی چیزی می گفت که تحملش برای ما سخت بود، ولی اهل بحث و جدل نبود.
احتمالا می دانست که
«هر درونی که خیال اندیش شد
گر دلیل آری خیالش بیش شد».
او و بسیاری از آدمهای دور و بر ما، تقلیل مرارت ما را بر تقرير حقیقت ترجیح می دهند.
چون ارزش حقیقت را بیشتر از خاطر آسوده ما نمی دانند.
بيان آنچه حقیقت می دانیم، برای کسی که تحمل مواجهه با آن را ندارد، چه حکمی دارد؟
تصور کنید که مادر پیر شما همه عمرش را با اعتقاد به آنها گذرانده است.
اگر اعتقادش را از او بگیرید، فرو می ریزد و چنان می شکند که شیشه از هجوم سنگ.
اگر دوستی داریم که همه وجودش غرق عشق به کسی است،
آیا حق داریم تشت رسوایی معشوقش را از پشت بام افشاگری بر زمین بیندازیم؟
این افشاگری ممکن است چشم او را باز کند، ولی قطعا دل او را می شکند، روحش را می فشارد و مغزش را دچار خونریزی می کند (البته اگر بپذیرد).
دوست جوانی دارم که بی اندازه شیفته یکی از شخصیت های تاریخی است و برای احیای نام و خاطره او هر کاری می کند.
چند سال پیش دانشنامه ای منتشر شد که درباره آن شخصیت تاریخی، مدخلی داشت و آن مدخل، وجود آن شخصیت را دست ساز صفویه می دانست و بر این مدعا فراوان دلیل و شاهد داشت.
چند بار خواستم به آن دوست جوان بگویم چنین مقاله ای وجود دارد. نتوانستم.
من در حوض اندیشه و اعتقادات او سنگ تردید نینداختم اما به چشم می بینم که این حوض، برای او مردابی است که بخشی از توانایی ها و سرمایه های وجودی او را غرق کرده است.
شاید برای نجات از این دو راهی غمگین، بهتر باشد که گفت و گو را از کلیات فراتر نبریم و جزئیات و مصادیق را به خود افراد بسپاریم.
نمی دانم.
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂