@SocialSciences1❇️نسخه اقتصادی
#افزایش_شادی❇️بررسی وضعیت
#شاخص_های_اقتصاد_شادکامی در ایران
🔵بررسیها نشان میدهد روند نامناسب برخی از شاخصهای اقتصادی در سالهای گذشته به کاهش «رضایت ذهنی» شهروندان کشور منجر شده و در حال حاضر، ایرانیان در رتبه نسبتا پایینی از نظر این شاخص قرار دارند. بهگونهایکه در بین 157 کشور مورد بررسی در گزارش جهانی شادکامی، ایران رتبه 105 را داشته است.
⚪️کاهش تولید ناخالص داخلی، بیکاری و
افزایش تورم، تاثیر قابل توجهی در کاهش رضایت ذهنی ایرانیان در سالهای گذشته داشتهاند. یک نکته جالب این بررسیها این است که در کشورهای دارای درآمد سرانه پایین مثل ایران، رشد اقتصادی همبستگی بیشتری با
افزایش سطح عمومی رضایت شهروندان دارد و به همین دلیل، سیاستهایی که به رشد اقتصادی (با ملاحظه کاهش تورم) منجر شود، میتواند در مدت زمان کمتری رضایت شهروندان را به دنبال بیاورد.
⚫️در محاسبه شاخص مورد بررسی در گزارش جهانی شادمانی، علاوه بر تورم و درآمد سرانه شاخصهای هزینه سلامت، آزادی و حق انتخاب و حمایتهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است.
🔴تاکنون مطالعات بسیاری در زمینه تعیین متغیرهای اثرگذار بر میزان رفاه ذهنی انجام شده است. این پژوهشها حکایت از تاثیر فزاینده
افزایش درآمد بر سطح شادکامی افراد دارد.
🔘 با وجود همسویی تغییرات درآمد سرانه و میزان رضایت ذهنی شهروندان، در کشورهایی که سرانه درآمدی بالایی دارند
افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی، در تحریک سطح رضایت عمومی تاثیر معناداری ندارد. این واقعیت در ادبیات اقتصاد شادکامی به «معمای استرلین» معروف شده است. کارشناسان اقتصادی در توجیه معمای استرلین میزان رضایت ذهنی افراد را تابعی از نسبت درآمد افراد به میانگین درآمد در جغرافیای تحت سکونت میدانند.
⭕️افزایش بیکاری آثار مخرب روانی مستقیم و غیرمستقیمی بر افراد جامعه میگذارد.
افزایش سطح قیمتها (هرچند با
افزایش درآمد همراه باشد) سبب
افزایش نارضایتی عمومی افراد جامعه میشود. در سطح دادههای خام میان تورم و بیکاری از یکسو و میزان رضایت ذهنی عمومی از سوی دیگر رابطهای معکوس وجود دارد.
⭕️سن، وضعیت ازدواج، وضعیت سلامت و بیکاری شخصی سایر عواملی است که بر سطح رفاه ذهنی در جوامع مختلف تاثیرگذارند.
⚫️کنکاش فرهاد نیلی و همکاران در رابطه با تاثیر شاخصهای کلان اقتصادی بر میزان رضایت عمومی در کشورهای در حال توسعه، حکایت از تاثیر کاهنده تورم و بیکاری بر میزان رضایت عمومی افراد دارد.
🚦مطالعات نشان داده است که تاثیر بیکاری بر سطح رضایت عمومی افراد زیانبارتر است. علت این امر را میتوان در پدیده «توهم پولی» جست و جو کرد. مردم معمولا از میزان «درآمد اسمی» خود (بدون توجه به درآمد واقعی) احساس رضایت میکنند. از سوی دیگر در شرایط تورم پیشبینی شده بیکاری علاوه بر زیان مالی حاصل از محرومیت درآمد، زیانهای روانی مستقیم و غیرمستقیمی بر افراد جامعه تحمیل میکند.
🚦با توجه به «منحنی فیلیپس» اهداف کاهش تورم و
افزایش اشتغال با یکدیگر تعارض دارند. از این رو سیاستگذاران بر سر دوراهی کاهش تورم و کاهش نرخ بیکاری مجبور به انتخاب یک راه هستند. با توجه به تاثیر شدیدتر بیکاری بر رفاه ذهنی شهروندان در صورتی که سیاستگذار در نقطه هدف خود
افزایش رضایت عمومی را مورد توجه قرار داده باشد، انتخاب کاهش نرخ بیکاری، هرچند با
افزایش نرخ تورم همراه باشد، انتخاب صحیحتری به نظر میرسد./شهد اقتصاد
★منبع: دنیای اقتصاد
با
👥کانال علوم اجتماعی
👥همراه شوید
Telegram.me/SocialSciences1