فلسفه

#اگزیستانسیالیسم
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
▪️در کشور ما آنچه از اگزیستانسیالیسم، به طور پراکنده، در اذهان جای گرفته بیشتر به دو صورت است:
عده ای برآنند که اگزیستانسیالیسم جز بی قیدی و ولنگاری و مشت پا زدن به آداب اجتماعی و رسوم انسانی معنایی ندارد.
اینان جز به مسخره گرفتن زندگی و مجاز دانستن روشنفکر در انجام کارهای ناصواب و جنون آمیز، مفهومی برای این فلسفه نمی شناسند.
عده ای دیگر که به گمان خود عمیق تر می اندیشند، میپندارند که اگزیستانسیالیسم یعنی دعوت به گوشه گیری و کاهلی و طرد دوستی و تفاهم و تجویز گریز و تسلیم.
اینان اگزیستانسیالیسم را فلسفه یاس و بدبینی و جدایی و تنهایی می دانند و بر اساس توهمات خود نتیجه می گیرند که همه کوشش های آدمی "پوچ" و بیهوده است و هر تقلایی برای خروج از بن بست سرنوشت، از پیش محکوم به شکست است.


هر چند هر دوی این تفسیرهای نادرست از اروپا سرچشمه گرفته، اما، هم به دلیل زمینه مساعد اجتماعی و هم بدان سبب که کاهلی و خراباتیگری و یاس و بدبینی در کشور ما سابقه ای دارد، این سوءتفاهم در محیط روشنفکری ما زمینه رشد مناسبی یافته است.

اگزیستانسیالیسم از مسائل روشنفکری جدایی ناپذیر است و در کشور ما مساله تجدد و روشنفکری بدترین پاسخ ها را یافته است:
گریز از کار و مسئولیت، تن آسایی و خویشتن پروری، لغزش به سراشیب تجمل و هوس، بی ایمانی و سست عنصری، به شوخی گرفتن مسایل جدی، پذیرفتن بندگی درهم و دینار، یار دارا بودن و دل با سکندر داشتن؛ و در حد اعلای سالم ماندن: در گرمخانه درون خزیدن و بی تکاپو به امید فردا نشستن؛ اینهاست پاسخ ما به مسائل روشنفکری قرن بیستم.


از این حقیقت که روزگار نامساعد است، بهانه ای بزرگ برای توجیه کاهلی ها و سست عنصری ها میسازیم، بی آنکه یک دم به تاثیر کوشش آدمی در سرنوشت خود بیندیشیم و بی آنکه برای کوششهای هنری و فرهنگی ارزش قائل شویم : "سستی نیازی به اندیشه ندارد."

در برخی از این گمراهی ها، اگزیستانسیالیسم خیالی، دستاویز عده ای است و جالب تر آنکه گاهی، این آلودگی ها با نام "مقابله با سرنوشت" و "عصیان و طغیان" و " مبارزه با ابتذال" مزین می شود.
پس بهتر آن است که اگزیستانسیالیم واقعی را، مستقیما و بی واسطه پوشش های ادبی، بشناسیم.


از میان آثار مختلف و متعدد سارتر کتاب حاضر دارای خصوصیت های زیر است:
نخست آنکه خلاصه جامع و تقریبا کاملی از فلسفه سارتر به دست می داد.
دیگر آنکه چون این مطالب، نخست به صورت سخنرانی بیان شده و هدف آن، همه فهم کردن اگزیستانسیالیسم بوده، کتابی صرفا فلسفی و پیچیده نیست، بلکه برای استفاده همگان فراهم آمده است.
سه دیگر آنکه، چه در ضمن کتاب و چه در پایان آن، انتقادهایی که بر این فلسفه شده، یاد گردیده و این پیش از هر چیز دعوتی است به داوری و سنجش و افکر.

امروز این کج فهمی در ما هست که به تبع آن، " بشریت" ما به صورت موجودیت گیاهی درآمده است:
از تاثیر کوشش های معنوی و فکری در زندگی اجتماعی غافلیم؛ با نسیمی میشکفیم و با سردبادی پژمرده میشویم.
نوعی حالت تسلیم در برابر سرشت و سرنوشت در ما ایجاد شده که جنبه ای مخرب دارد.
طرح مساله "اصالت بشر" به معنایی که سارتر برای آن قائل است، شاید بتواند ما را به تجدید نظر در این موجودیت گیاهی وادارد.
فلسفه های جبری، آن چنان که ما پذیرا شده ایم، به این کاهلی صحه زده است که بشر تماشاگر نبرد یزدان و اهریمن است و در حد او نیست که تقلایی یا اعتراضی کند.

مساله "آزادی بشر" با اهمیتی که سارتر برای آن قایل است، شاید این توهم را متزلزل کند.


👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
🔃 ترجمه مصطفی رحیمی
▪️مقدمه چاپ اول ‌1344

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.
فلسفه
▪️#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر #زهره_روحی ▪️بخش دوم مطابق تفکر اگزیستانسیالیست‌ها، انسان به لحاظ وجودی، عاری از سرشت و طبیعت است و سرنوشت از پیش تعیین شده‌ای ندارد، این بدین معنی است که وقتی به دنیا می‌آید، هیچ هویتی ندارد. یعنی هویت او همزمان و در عین…
▪️#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
#زهره_روحی
▪️بخش 3

نکته‌‌ای که سارتر در دامن زدن به دلهره‌ی اگزیستانسیالیستی، از آن پرده برمی‌‌گیرد، این واقعیت است که با وجودیکه هیچ سرمشق و نشانه‌ای برای آنکه بدانیم کدام انتخاب را باید انجام دهیم نداریم، عمل‌ و انتخاب‌مان نمونه و سرمشق به شمار خواهد آمد. اکنون اگر بخواهیم این وضعیتِ بغرنج و احساسِ تلخ ناشی از آنرا که ظاهراً انسان را بالاجبار درگیر آن می کند، با اصطلاحی خاص توضیح دهیم، سارتر ترجیج می‌دهد  با «وانهادگی» بیان شود. او اصلا معتقد است که وانهادگی با دلهره همراه است. دلهره‌ای که ـ چنان که دیدیم ـ سروکله‌اش از طریق انتخاب و آزادیِ انتخاب پیدا شد.

بدین معنا، سارتر، ما را با سطح دیگری از «آزادی» مواجه می‌سازد. وی بر اساس همان دلهره‌ی وجودی و رابطه‌اش با آزادی می‌گوید: "اگر به راستی بپذیریم که وجود مقدم بر ماهیت است، دیگر هیچ‌گاه نمی‌توان با توسل به طبیعت انسانیِ خداداد و متحجر، مسائل را توجیه کرد. به عبارت دیگر جبری وجود ندارد. بشر آزاد است، بشر آزادی است. از طرفی، دیگر در برابر خود، ارزش‌ها یا دستورهایی که رفتار ما را مشروع کند، نخواهیم یافت. بنابراین، ما در قلمرو تابناک ارزشها، نه در پشت سر، عذری و وسیله‌ی توجیهی می‌توانیم یافت، نه در برابر خود. ما تنهاییم، بدون دستاویزی که عذرخواه ما باشد. این معنی، همان است که من با جمله‌ی «بشر محکوم به آزادی است» بیان می‌کنم".
اکنون در برابر معروف‌ترین عبارت سارتر قرار داریم: «بشر، محکوم به آزادی است»؛ روی سخن سارتر، انسان مدرنی است که به گفته‌ی داستایوسکی «اگر واجب‌الوجود نباشد، هر کاری مجاز است». انسانی که پس از بیرون راندن واجب‌‌الوجود (خدا) از زندگی خود، نه در خود و نه در بیرون از خود، نقطه‌ی اتکایی برای ارزش‌هایش ندارد.

اما آیا واقعاً چنین است!؟

هر چند، گاهی سارتر دست به گزافه‌گویی‌هایی می‌زند، اما ظاهراً اصراری هم بر آنها ندارد و خیلی زود با کلامی دیگر سعی در تلطیف و یا اصلاح آن می‌کند. به عنوان مثال، در فراز و فرودهایی که در بررسی‌های خود از احساس مسئولیت و دلهره‌ی ناشی از آن و همچنین رابطه‌ی آن با آزادی دارد، و نیز هرچند مخاطب را با تلخی و گزندگیِ ناشی از این آزادی مواجه می‌سازد، اما پنداری تلاش دارد تا در نهایت تصویری خوش‌‌آیند از فلسفه‌ی اگزیستانسیالیستی خود در ذهن مخاطب بر جا گذارد. و تلاش اگزیستانسیالیستی خود را همان پاسخ مناسبی نشان دهد که انسان معاصر بدان نیازمند است. بنابراین به طور دو پهلو، و آگاهانه با به کارگیری واژه‌های معمول و به اصطلاح استعلایی‌ای ‌(که در واژگانِ ادبیات ایدآلیسیتی، مفهومی مشخص، بسیار آشنا و عرفی شده دارد)، همچون «عروج» و «هدف برتر»، منتها با تعبیری اگزیستانسیالیستی، سعی می‌کند تا بر نمای‌ بدبینانه‌ی فلسفه‌اش  چیره گردد. اینکه در این کار تا چه حد موفق می‌شود به عهده‌ی خواننده و مطالبه‌ای است که از فلسفه‌ی وی دارد. به عنوان مثال ما با سارتری مواجه هستیم که می‌تواند بی هیچ ابایی در ایجاد سوء تفاهم برای مخاطب، اعلام ‌کند که «موجودیت بشر، وابسته به تعقیب هدفهای برتر است»؛ و لحظه‌ای هم تردید نکند که چنین عبارتی می‌تواند این تصور را برای مخاطب به وجود آورد که فلسفه‌ی اگزیستانسیالیستیِ وی در نهایت، برای انسان، «موجودیتی از پیش تعیین شده»، در نظر می‌گیرد. به بیانی ترسیم دوباره‌ی «ماهیت، سرشت و یا طبیعت بشری»‌ای که در ابتدای بحث سارتر آنرا باطل اعلام کرده بود.

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
فلسفه
▪️#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر #زهره_روحی ▪️بخش اول اگزیستانسیالیسم، فلسفه‌ای است که به هستی  یا «وجود» می‌پردازد، و یکی از مهمترین مکاتب فکری غرب به شمار می‌رود.می‌توان گفت از آن زمان که «انسان» و وضعیتِ برخاسته از  شرایط اجتماعی او، مرکز توجه اندیشمندان…
▪️#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
#زهره_روحی
▪️بخش دوم

مطابق تفکر اگزیستانسیالیست‌ها، انسان به لحاظ وجودی، عاری از سرشت و طبیعت است و سرنوشت از پیش تعیین شده‌ای ندارد، این بدین معنی است که وقتی به دنیا می‌آید، هیچ هویتی ندارد. یعنی هویت او همزمان و در عین حال به طور مستقیم از طریق زندگی کردن، انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌های‌اش شکل می‌گیرد. و این بدین معنی است که انسان بر خلاف اشیاء، ماهیتِ پیشاپیش طراحی و تعیین شده‌ای ندارد.مثلا، یک قیچی، برای آنکه ساخته شود نخست طرحش در ذهن سازنده‌ی آن شکل گرفته است. به عبارتی ماهیت وجودیِ قیچی، قبل از موجودیت آن وجود داشته است. حال آنکه در خصوص انسان هرگز نمی‌توان این تصور را داشت. زیرا همانگونه که گفتیم به باور اگزیستانسیالیستها، انسان، همان چیزی است که خود از خویشتن می‌سازد. و از قضا به همین دلیل هم سارتر برای این ساختن نقشی هنرمندانه قائل است. اما اکنون این پرسش شکل می‌گیرد که انسان چگونه آن هویت وجودی را می‌‌سازد.

از نظر سارتر، انسان در هر گامی که برای زندگی‌‌ِ خود برمی‌دارد، به مثابه یک طرح عمل می‌کند. او اصلا انسان را پیش از هر چیز طرحی می‌داند که در درون‌گرایی خود می‌زید. منظور از طرح چیزی است که نفس خواست و آرزوی‌ به انجام رساندن این یا آن عمل را در بر می‌گیرد اشاره به نحوه‌ی هستی انسان است، که در به انجام رساندنِ این یا آن چیز، خواست و آرزو، نه تنها خود را به مثابه موجودی مطرح شونده تجربه می‌کند، بلکه عملاً به ساختن ماهیت خود در آن موقعیتِ طلب شده، مشغول می‌شود. اما برای آنکه آدمی بتواند مطرح‌شونده، و هویت‌ساز خود باشد، لازم است از آزادیِ انتخاب و تصمیم‌گیری برخوردار باشد. سارتر معتقد است که انسان از چنین آزادی و قدرت انتخاب برخوردار است، اما چیزی در این آزادی و توانایی وجود دارد که آدمی را به احساس مسئولیت وادار می‌کند: چیزی، چون دلهره.

به گفته‌ی وی دلهره، زمانی به آدمی روی می‌آورد که بداند انتخاب‌های‌اش، ملتزم به حقوق دیگران و قانون بشریت است. در این معنا نه تنها موجودیت خود، را از طریق راه و روش زندگی تعیین و انتخاب می‌کند، بلکه اضافه بر آن، قانونگذاری است که با انتخابی که به انجام رسانده، جامعه‌ی بشری را نیز انتخاب می‌کند، چنین فردی نخواهد توانست از احساس مسئولیت تمام و عمیق بگریزد. مسلماً بسیاری از مردم می‌پندارند که با انجام فلان کار، فقط خود را ملتزم می‌سازند و هنگامی که به آنان گفته شود: راستی اگر همه‌ی مردم چنین کنند، چه خواهد شد؟ با بی‌اعتنایی جواب می‌دهند که: همه‌ی مردم چنین نمی‌کنند. اما در حقیقت باید همیشه از خود پرسید:
اگر همه چنین کنند چه پیش خواهد آمد؟

ادامه دارد..
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
#زهره_روحی
▪️بخش اول

اگزیستانسیالیسم، فلسفه‌ای است که به هستی  یا «وجود» می‌پردازد، و یکی از مهمترین مکاتب فکری غرب به شمار می‌رود.می‌توان گفت از آن زمان که «انسان» و وضعیتِ برخاسته از  شرایط اجتماعی او، مرکز توجه اندیشمندان قرار گرفت، خودِ این «عرصه‌ی توجه»، دائم دستخوش تغییر و دگرگونی شد. به بیانی هر عرصه‌‌ی توجهی، به مثابه دری بود گشوده به روش، فضا و قلمروی جدید در نحوه‌ی درک و فهمی که پژوهش‌های انسان‌شناسانه می‌بایست بر مبنای آن انجام گیرد.

دلیل انتخاب #ژان_پل_سارتر, به عنوان نمونه‌ی موردیِ این مکتب فکری، شهرت وی و شاید حتا بتوان گفت هم‌وزن بودن نام او با این مکتب فکری است.آنچه تحت عنوان «اگزیستانسیالیسمِ سارتر» پیش روی خود داریم، تفکرِ وجودیِ شسته رُفته‌ی سارتر است و در حقیقت مبتنی بر کتابی‌ست که وی مقولات مورد تأیید اندیشه‌ی خود را با دقت و احتیاط در آن منتشر کرده است، آنهم به دلیل دفاع از تفکرات اگزیستانسیالیستی خود. بنابراین به نظر طبیعی می‌رسد که در این کتاب خبری ازآن دسته مقولاتی نباشد که هیاهو به پا می‌کنند منظور همان‌هایی است که در کتاب «هستی و نیستی» وجود دارند؛ که شاید مهمترین آنها رابطه‌ی است که سارتر بین «آزادی، دیگری، و گناهکاری» می‌بیند. و بالاخره نکته‌ی دیگر اینکه، فلسفه‌ی اگزیستانسیالیستیِ وی از بسیاری جهات مدیون آموزه‌های «بودشناسِ» معروف، مارتین هایدگر است.

تفسیر سارتر از «اگزیستانسیالیسم» هم بیانگر پیوند با «اصالت بشر» است و هم متضمن تفاوت اومانیسمِ اگزیستناسیالیستی و اومانیسم ایدآلیستیِ قرن هجده؛ وی بزرگترین تفاوت را در نحوه‌ی درک «مفهوم بشر» می‌داند. به عنوان مثال، یک فرد اگزیستانسیالیست، بر خلاف ایدالیست‌ها معتقد نیست که آدمی از طبیعت و سرشتی «پیشاپیش شکل‌یافته» برخوردار است. به عبارتی از نظر سارتر چیزی به نام طبیعتِ بشری وجود ندارد، بلکه بر عکس معتقد است که آدمی، آنچیزی است که از خود می‌سازد. سارتر این اصل را، که در واقع اصلی «درون‌گرا»ست، (یعنی به خودِ آدمی برمی‌گردد)، نخستین اصل اگزیستانسیالیسم می‌داند.ضمن آنکه معتقد است این اصل به  بنیانی‌ترین ایده‌ی اگزیستانسیالیسم راه می‌برد؛ منظور همان ایده‌ی بسیار مهمی است که می‌گوید: «وجود بر ماهیت مقدم است.»

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
ما تنهاییم، بدون دستاویزی که عذرخواه ما باشد.
این معنی، همان است که من با جمله‌ی "بشر محکوم به آزادی است" بیان می‌کنم. بشر محکوم است، زیرا خود را نیافریده و در عین حال، آزاد است، زیرا همین که پا به جهان گذاشت مسئول همه‌ی کارهایی است که انجام می‌دهد.
اگزیستانسیالیسم به قدرت عواطف و شهوات معتقد نیست. این مکتب هیچ‌گاه عقیده ندارد که عواطف سیلی بنیان‌کن است که بشر را جبراً به‌سوی بعضی اعمال می‌راند و در نتیجه ممکن است وسیله‌ی رفع مسئولیتی به‌شمار رود.
به اعتقاد ما بشر مسئول عواطف و شهوات خود است.

همچنین اگزیستانسیالیسم عقیده ندارد که ممکن است بشر آیه ای ازلی در روی زمین بیابد که او را راهبر شود؛ زیرا به عقیده ما، بشر شخصاً و به دلخواه خود ، آیه ها را کشف و تعبیر می‌کند.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
🔃 ترجمه #مصطفی_رحیمی

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
■ بشر تا دست به عملی نزده، نمیتوان صفتی به او نسبت داد بنابراین نه خوب است و نه بد. هیچ است. ظرفی است تهی که باید در جریان زندگی، بسته به بد و نیک کردار از شرنگ یا شهد پر شود.
بشر هیچ نیست مگر آنچه از خود می‌سازد.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
اگزیستانسیالیسم معتقد است که بشر بدون هیچ اتکا و دستاویزی، بدون هیچ‌گونه مددی، محکوم است که هر لحظه بشریت را بسازد.
■ (فرانسیس پونژ) در مقاله‌ی جالبی می‌گوید:《بشر آینده‌ی بشر است.》این گفته کاملا درست است. ولی اگر از این جمله استنباط شود که چنین آینده‌ای بر آسمان نقش بسته است، چنین استنباطی غلط است زیرا به این مفهوم دیگر اطلاق لفظ آینده ممکن نیست. زیرا ممکن نیست آینده از پیش تعیین شود.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
■ ابتدا بشر، پیش از هر چیزی طرحی است که در درون گرایی خود می زید.
سپس، و بدین گونه وجود او از خزه و تفاله و کلم ، متمایز می شود.
هیچ چیز دیگری پیش از این "طرح" وجود ندارد.
برای او سرنوشتی از قبل مقدور نیست.
بشر، پیش از هر چیزی، همان است که طرح شدنش را افکنده است. چیزی است که در تحقق آن کوشیده، نه آنچه خواسته است بشود، زیرا آنچه ما معمولا از "خواستن" قصد می کنیم، تصمیمی است آگاهانه و برای غالب ما مؤخر بر خود خواستن است :
می خواهم وارد حزبی شوم
می خواهم کتابی بنویسم
می خواهم ازدواج کنم
همه اینها نمود و تظاهری است از انتخابی قبلی‌تر و خود به خودتر از آنچه "خواستن" می نامیم.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
#اگزیستانسیالیسم معتقد است که "وجود" مقدم بر "ماهیت" است. این بدان معناست که بشر ابتدا وجود می‌یابد، متوجهِ خود می‌شود، در جهان سر بر می‌کشد و سپس خود را می‌شناسد. یعنی تعریفی از خود بدست می‌دهد.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
■ بشر آزاد است

اگر به راستی بپذیریم که وجود مقدم بر ماهیت است، دیگر هیچ گاه نمی‌توان با توسّل به طبیعت انسانیِ خداداد و متحجّر، مسائل را توجیه کرد. به عبارت دیگر جبری وجود ندارد. بشر آزاد است، بشر آزادی است.
از طرفی، دیگر در برابر خود، ارزش ها یا دستور هایی که رفتار ما را مشروع کند، نخواهیم یافت. بنابراین، ما در قلمرو تابناک ارزش‌ها، نه در پشت سر عذری و وسیله توجیهی می‌توانیم یافت، نه در برابر خود.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
■ هیچ‌کس به من رسالت ابراهیم بودن نداده است، اما با این وجود مجبورم در هر لحظه کارهایی انجام دهم که نمونه و سرمشق است. کار جهان بر این مدار است که گویی تمام آدمیان چشم بر رفتار هریک از افراد دوخته‌اند و روش خود را بر طبق رفتار همین یک نفر تنظیم می‌کنند. هر فردی باید پیش خود بگوید: آیا به‌راستی من آن‌کسی هستم که حق‌دارم چنان رفتار کنم که همه‌ی آدمیان کار خود را بر طبق رفتار من تنظیم کنند؟ هرکس که این معنی را فراموش کند مسلماً بر سیمای دلهره‌ی خود نقاب زده است... این همان دلهره‌ای است که اگزیستانسیالیسم به تشریح آن می‌پردازد و چنان‌که خواهیم دید، این دلهره اضافه بر آن‌چه گذشت، با مسئولیت مستقیم در برابر سایر آدمیان مسئولیتی که همه‌ی افراد بشر را ملتزم می‌سازد تبیین می‌شود. این دلهره، حجابی نیست که ما را از عمل و اقدام جدا کند بلکه جزئی از خود عمل است.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
■ انتخاب

هنگامی که ما می گوییم بشر در انتخاب خود آزاد است، منظور این است که هر یک از ما، با آزادی، وجود خود را انتخاب می کند. همچنین با این گفته می خواهیم این را نیز بگوییم که فرد بشر با انتخاب خود«1» همه آدمیان را انتخاب می کند.
در واقع هر یک از اعمال ما آدمیان، با آفریدن بشری که ما می خواهیم آن گونه باشیم ، در عین حال تصویری از بشر می سازد که به عقیده ما ، بشر به طور کلی باید آنچنان باشد.«2»
انتخاب چنین و چنان بودن، در عین حال تأیید ارزش آنچه انتخاب می کنیم نیز هست، زیرا ما هیچ گاه نمی توانیم بدی را انتخاب کنیم، آنچه اختیار می کنیم همیشه خوبی است«3». و هیچ چیز برای ما خوب نمی تواند بود مگر آنکه برای همگان خوب باشد.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
🔃 برگردان #مصطفی_رحیمی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
Audio
🎙 #اگزیستانسیالیسم
■ جلسه دوم : نقد #نیچه بر تاریخِ فلسفه و نقدِ #هایدگر بر نیچه
👤 آموزگار : #ابوذرشریعتی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
Audio
🎙 #اگزیستانسیالیسم
■ جلسه اول
👤 آموزگار : #ابوذرشریعتی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3
⁠■ بشر همان است که خود می سازد

بشر، نه فقط آن مفهمومی است که از خود در ذهن دارد، بلکه همان است که از خود می خواهد. آن مفهومی است که پس از ظهور در عالم وجود، از خویشتن عرضه می دارد. همان است که پس از جهش به سوی وجود، از خود می طلبد. بشر هیچ نیست مگر آنچه از خود می سازد.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
■ گوشه‌گیری و کاهلی روش کسانی است که می‌گویند:
آنچه را که من نمی‌توانم کرد دیگران می‌توانند. اگزیستانسیالیسم درست در نقطه مقابل این فکر قرار دارد، زیرا معتقد است که حقیقتی وجود ندارد جز در عمل.
حتی از این مرحله هم پیش‌تر می‌رود زیرا اضافه بر آن معتقد است که بشر جز طرح خود نیست.
بشر وجود ندارد مگر در حدی که طرح‌های خود را تحقق می‌بخشد.
بنابراین جز مجموعه‌ی اعمال خود، جز زندگانی خود، هیچ نیست.

👤 #ژان_پل_سارتر
📚 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
#سیمون_دوبووار بعنوان یک فیلسوف #اگزیستانسیالیسم براین عقیده است که انسان، زن به دنیا نمی اید بلکه تبدیل به زن میشود.
زنان بوسیله تاریخ و افسانه ها تعریف و محدود شده اند که آنان را در جایگاهی پایین تر نسبت به مردان قرار میدهد. اما آنها می توانند با نفی این افسانه های فرهنگی خود را باز تعریف کنند.

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.
Ещё