♦️کدام تاریخ؟ تاریخ بندهگی یا تاریخ کنشگری؟
(نظریهی اجتماعی و برساخت روایت تاریخی) /۱
✍️ حسن محدثیی گیلوایی
۱۲ دی ۱۴۰۰
مقدمه
🔻هر نوع بحثی پایهای در باره
ی توسعه
ی کشور، نیازمند برخورداری از نوعی
نظریه
ی اجتماعی است. چنانکه در مقالهای مستقل بحث کردهام،
نظریه
ی اجتماعی متکفل و عهدهدار طرحی برای جامعه است.
نظریه
ی اجتماعی میتواند شامل وجوه سلبی (نقد وضع موجود و روایتهای موجود) و وجه ایجابی (طرحی برای اینده و ارایه
ی روایتی جدید) باشد یا صرفاً یکی از این وجوه را دربر داشته باشد.
🔻نظریه
ی اجتماعی بیشک از علم
اجتماعی فراتر میرود و ابعادی هنجارین مییابد. علاوه بر این،
نظریه
ی اجتماعی چنانچه تاثیرگذار و فراگیر باشد، نیرویی
اجتماعی برای تحقق خود فراهم میآورد. لاجرم باید بتواند در سه ساحت انسان و فرهنگ (ساحتهای شناختی یا دانستن، ابرازی یا بودن، و هنجارین یا عمل کردن) تاثیر بگذارد و نیرویی
اجتماعی بیافریند.
نظریهی اجتماعیی فراگیر و برساختی از روایت تاریخی
🔻اما
نظریه
ی اجتماعی برای توسعه
ی کشور خواهی نخواهی و آشکارا یا پنهان، با روایتی از تاریخ کشور نسبت دارد، زیرا باید بتواند پایهای هویتآفرین برای نیروی
اجتماعی
ی خود فراهم سازد. از این رو،
نظریهپرداز
اجتماعیای که درک دقیقتری از کار خود دارد، بهناگزیر در جهت برساخت نوعی روایت تاریخی گام برمیدارد.
🔻در ملتسازی (nation-building) و در کشورسازی، همیشه نوعی برساخت روایت تاریخی انجام میگیرد و روایتی از تاریخ ملت و کشور ارایه میگردد و بر اساس آن، آیندهای برای ادامه
ی حرکت ملت یا کشور ترسیم میگردد و از این طریق هم هویتسازی انجام میگیرد و هم نوعی شور و غلیانی جمعی برای به حرکت درآوردن نیروهای
اجتماعی
ی ذیربط ایجاد میگردد. وقتی روند ملتسازی را در کشورهای مختلف در دوران مدرن مورد مطالعه فرار میدهیم، به نقش جدی
ی تاریخنگاری در این فرآیند پی میبریم.
🔻بهعنوان مثال، مونا عارف (Mona Arif) در ”برساختن گذشته
ی ملی: تاریخنویسی و ملتسازی در مصر دوره
ی عبدالناصر” نسبت بین این دو را مطالعه کرده و نقش تاریخنگاری
ی ملیگرایانه را در مصر معاصر بررسی کرده است (Arif, 2017).
🔻او به ما میگوید که ”در زمانهای تحول سیاسی، گذشته بهمنزله
ی ابزاری برای تحقق اهداف و الهامات کنونی بهره گرفته شده است” (Ibid: 7).
🔻با بررسی
ی پدیده
ی ملتسازی در عصر مدرن در مییابیم که تاریخنگاری چه نقش ایدهئولوژیک مهمی ایفا میکند. بهرغم تمام ادعاها دالّ بر معصومیت تاریخ و تاریخنگاری، درمییابیم که تاریخنگاری و تاریخنگاران نه تنها معصوم نیستند، بلکه گاه در بسترسازی برای جنایات بزرگ بشری سهیماند (
ایدهی کثافتی به نام تاریخ).
🔻اما وقتی از تاریخ و برساخت روایت تاریخی سخن میگوییم، نخست باید روشن کنیم که چه چیزی را مراد میکنیم؟ و هماکنون کدام روایت تاریخی میتواند مولفه
ی موجهی برای یک
نظریه
ی اجتماعی
ی کارآمد برای امروز و فردای ایران باشد؟
🔻قبل از اینکه بتوانیم به بحث از برساخت روایت تاریخی
ی مرجّح و روایتهای تاریخی
ی موجود بپردازیم، نخست باید روشن کنیم که مراد ما از تاریخ چیست؟
معانیی مختلف تاریخ
🔻مفهوم تاریخ معانی
ی مختلفی دارد. اغلب مردم وقتی کلمه
ی تاریخ را میشنوند، معنای زیر در ذهنشان تداعی میشود: همه
ی آنچه در گذشته روی داده و ظهور یافته است. بدین ترتیب، تاریخ کشور یعنی همه
ی آنچه در گذشته
ی کشور روی داده و ظهور یافته است.
🔻اما پرسش این است: آیا ما دقیقاً همه
ی آنچه در گذشته روی داده است را میدانیم؟ پاسخ ساده است: خیر، زیرا همه
ی آنچه در گذشته روی داده است، به روایت درنیامده است. این گذشته میتواند شامل خوب و بدهای بسیار باشد. چه کسی گذشته را بهمثابه خوب و بد و مطلوب و نامطلوب ارزیابی میکند؟ و چهگونه؟ پاسخ روشن است: این ارزیابیها به ایدهئولوژی و گفتمان و
نظریه
ی اجتماعی و موضعگیریها و ترجیحات شما بستهگی دارد و اینکه از کدام منظر مینگری.
🔻اما کدام بخش از تاریخ روایت شده است و کدام بخش روایت نشده است؟ با این پرسش، میرسیم به معنای دوم تاریخ: یعنی تاریخ روایت شده یا تاریخ برساخت شده.
کثافتی به نام تاریخ در اینجا مطرح میشود؛ یعنی در آنچه بهعنوان تاریخ برای انسان ایرانی و بهویژه برای انسان ایرانی
ی معاصر روایت و برساخته شده است و بهمنزله
ی تاریخ ایران جا زده شده است.
🔻بر همین اساس است که برخی از ”سیاست تاریخنگاری” و ”تاریخنگاری بهمنزله
ی شکلی از تفکر سیاسی” سخن گفتهاند.
ادامه دارد.
#تاریخ#کورش#توسعه#خردتاریخ#ایرانگرایی#نظریهی_اجتماعی#تاریخ_ایدئولوژیک#تاریخ_دانشپژوهانه#کثافتی_به_نام_تاریخ#برساخت_روایت_تاریخی@NewHasanMohaddesi