♦️["علم بشری چه جایگاهی در معرفتشناسی شریعتی دارد؟"]
✍ عیسی
خنداندوست گرامی آقای محدثی با سلام
پیرو فایل صوتی شما در پاسخ به یادداشت «شریعتی، آگاهی در برابر علم».
ما با پدیده ای مواجه هستیم بنام علمِ بشری، این علم:
۱- دست ساز بشر است با انواع محدودیت ها؛
۲- به جزئیات بیشتر توجه کرده از کلیات یا غفلت می کند و یا ناتوان از فهم کلیات است؛
۳- امکان وجودی و وجدانی شدنش نیست؛
۳- علمی ناظر بر بودن است نه شدن؛
۴- جهت را بر ما نشان نمی دهد؛
۵- تعهد و مسئولیت را در فرد عالِم ایجاد نمی کند؛
۶- عامل از خودبیگانگی بوده و به خاطر تمرکز به ساحت معرفت از ساحت های سه گانه، مانع یکپارچگی وجود انسانی است.
آسیب شناسی های سه گانه دانایی شریعتی از علم بشری که شما در فایل صوتی اشاره کردید درست است. از طرفی هم می توان گفت اصلا علوم بشری همین است. خود اهل علم به محدودیت های علم واقفند. ولی علم با این محدودیت ها کار می کند و اتفاقا مشکلاتی را حل می کند که جامعه ما به شدت به حل آنها نیازمند است.
حال سوال این است: علم بشری چه جایگاهی در معرفت شناسی شریعتی دارد؟
شریعتی پس از نشان دادن ایرادات علم آن مریض ناتوان را به حال خود رها می کند و به سراغ «آگاهی» می رود. او با خلع ید از ابوعلی ها، سرنوشت نهاد علم و عملا جامعه را به دست کسانی می دهد که با دریافت آگاهیِ لحظه ای (بیداری وجدانی، یافتن جهت و هدایت خدایی و ایمان) به خودآگاهی رسیده آماده عمل هستند.
سخن شریعتی:
[جهل ... به معنی نفی علوم نیست، علوم مادی و یا انسانی و یا مذهبی: فیزیک، حقوق یا فقه، بلکه نفی آن آگاهی ویژه ای است که انسان به آن تعریف می شود؛ آگاهی ویژه ای که در یک «روشنفکر» سراغ داریم، آگاهی ای که عبارت از «اطلاع بر واقعیات» یا «حصول صورت شئ در ذهن» نیست، علم هدایت است، دانش «شدن» است، روشن بینی و روشن اندیشی و حق یابی و تشخیص جهت است، و این آگاهی است که «مسئولیت انسانی و اجتماعی» ایجاد می کند. این آگاهی با تحصیل و تدریس و کتاب و مطالعه حاصل نمی شود هر چند در قدرت بخشیدن آن موثر است این آگاهی از «جهان بینی» ناشی می شود.
وجود همین آگاهی است که متفکران و نیز پیامبران از آن سخن می گویند. در یونان، «سوفیا»، در مذهب زرتشت، «من» و در مذاهب ودا، «ویدیا» و در قرآن (نه کتب اسلامی)، «حکمت» این است.
این همان است که امروز متفکران اروپایی آن را «علم پرومته ای» می نامند. آتش خدایی که از آسمان آورد و به انسان بخشید، علمی که چون آتش، گرما (حرکت) و نور (بینایی) می زاید.
پیامبران برای دادن «حکمت» به انسان آمده اند. در زبان اسلام اولیه (قرآن و حدیث)، هر جا از علم هم سخن می رود، همین علم است. این علم است که به نور تشبیه می شود، و گرنه فیزیک و جامعه شناسی و فقه و اصول، دانش است، نه بینش، نه روشنایی:
لیس العلم بکثرة التعلیم و التعلم، بل نور یقذفها الله فی قلب من یشاء!
این همان خودآگاهی انسانی است که یک عالِم ممکن است نداشته باشد. همان که ابوذر صحرایی دارد و ابوعلی دانشگاهی ندارد.
این آگاهی است که همچون آتش در میان توده ای رام و آرام و خفته در شب جهل می افتد و همه را «جهت می بخشد»، «به حرکت در می آورد»، و به هر کس «احساس مسئولیت اجتماعی» می بخشد و یک فرد عالِم یا بی علم را رسالتی پیامبرانه در زمان خویش و در میان مردم خویش می دهد. همان که در تاریخ، پیامبران حامل آن بودند و امروز «روشنفکران»، که وارثان پیامبران اند. نفی این علم، علم نور و حرارت، علم آتش، جهل است و عامل بخش بزرگی از بدبختی ها و تحمل ها.
و توحید به معنای یک وحدت فکری جهانی، یک «جهان بینی» می تواند کانون اشتعال این علم باشد. ] (م. آ. ۱۶ ص ۴۱۰- ۴۱۱)
هر کس می تواند در زندگی فردی دانایی دیگری را بر علم بشری ترجیح دهد و آن را بنا به مزایایش در حوزه ای اصل قرار دهد. شریعتی «آگاهی» را برای جامعه انتخاب می کند و دنبال «اشتعال این علم» است که در آن فرد بی رنج تحصیل می تواند «معنی و روح یک مکتب» را بشناسد. (همان ص ۱۲)
مشکل این است که این شناخت نمی تواند جز نزد خودِ فرد، نزد دیگران موجه و معتبر باشد.
اینجا، تازه وارد این نزاع می شویم که من روح اسلام را بهتر می شناسم یا یک داعشی مدعی یا یک عارف یا یک فقیه؟
علم بشری بهترین نوع آگاهی نیست، ولی تنها نوعی است که در فضای بین الاذهانی عمل می کند و امکان تفاهم و توافق حداقلی بین افراد مختلف را فراهم می کند. این علم البته مزاحم آگاهی دلی (ایمان قلبی) در شکل فردی نیست.
به امید همراهی آگاهی (ایمان) با علم در جوامع بشری و آشتی و تفاهم ابوذرها با ابوعلی ها.
زمان انتشار: ۵ مرداد ۱۳۹۹
#علم#خندان#شریعتی@NewHasanMohaddesi